صفحه اصلی

در حال بارگیری...

دین اسلام بر اساس اعتقادات صحیح و حقّ و همچنین اعمال و دستوراتی در زمینه‌های گوناگون بنا شده است. در اعتقادات، تقلید جایز نیست؛ همچنین در اعمال و دستورات غیر اعتقادی که ضروری دین باشد تقلید در آن لازم نیست، ولی در غیر ضروریات اگر شخص مجتهد باشد، یعنی بتواند از روی دلایل شرعی وظیفه خود را تشخیص دهد، باید طبق نظریه خود عمل کند و در غیر این صورت عقل برای او دو راه معین خواهد کرد:

الف. تقلید؛ یعنی طبق فتاوا و نظریات مجتهدی که واجد شرایط است عمل کند.

ب. احتیاط؛ یعنی بر اساس نظریه تمامی و یا گروهی از مجتهدین وظیفه خود را انجام دهد. به این معنی که اگر مجتهدی کاری را جایز و دیگری حرام می‌داند، آن کار را ترک کند؛ و اگر مجتهدی کاری را واجب و دیگری مباح می‌داند، آن را به‌جا آورد.

«١» تقلید از مجتهدی که مرد، بالغ، عاقل، شیعه دوازده امامی، حلال‌زاده، آزاد، زنده و عادل باشد، جایز است و بنابر اظهر باید از مجتهدین دیگر اَعلَم باشد؛ یعنی در استنباط احکام الهی تواناتر باشد، و یا اینکه از نظر علمی و اجتهاد مساوی دیگر مجتهدین باشد، و در صورتی که شناختن اعلم یا به‌دست آوردن فتاوای او مشکل باشد (مستلزم عُسر و حَرَج باشد) می‌تواند با رعایت اَلاَعلَم فَالاَعلَم و سایر شرایط، از غیر اعلم تقلید نماید.

«٢» اگر دو مجتهد یکی اعلم و دیگری اَورَع باشد و در سایر جهات با هم مساوی باشند، اظهر رجوع به اعلم است. و اگر هر دو در علم مساوی باشند، ولی یکی اَعدَل و اورع از دیگری باشد، ترجیح قول اعدل خالی از وجه نیست.

«٣» مجتهد و اعلم را از سه راه می‌توان شناخت:

اول، خود انسان یقین کند، مثل آنکه از اهل علم باشد و بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد؛

دوم، آنکه دو نفر عالم عادل که می‌توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند، به‌شرط آنکه دو نفر عالم عادل دیگر با گفته آنان مخالفت ننمایند؛

سوم، آنکه عده‌ای از اهل علم که می‌توانند مجتهد و اعلم را تشخیص دهند، و از گفته آنان اطمینان پیدا می‌شود، مجتهد بودن یا اعلم بودن کسی را تصدیق کنند؛ بلکه از هر راهی که انسان اطمینان به اعلم بودن کسی پیدا کند بنابر اظهر می‌تواند به همان اکتفا نماید.

«۴» اگر شناختن اعلم مشکل باشد و انسان گمان به اعلم بودن کسی دارد، در صورتی که گمانش به حد اطمینان برسد باید از او تقلید کند. بلکه اگر اطمینان برای او حاصل نشد، بعید نیست ترجیحِ کسی که فقط به اعلم بودن او گمان دارد یا احتمال می‌دهد، ولی بهتر این است که در این صورت به قول کسی عمل کند که موافق احتیاط باشد، امّا اگر احتمال ضعیفی هم بدهد که کسی اعلم است و بداند دیگری از او اعلم نیست، باید از او تقلید نماید. و اگر چند نفر در نظر او اعلم از دیگران و با یکدیگر مساوی باشند باید از یکی از آنان تقلید کند.

«۵» در صورت مساوی بودن دو مجتهد، جایز است انسان در مسائلی که ارتباطی با هم ندارند، بعضی مسائل را از یکی و بعضی دیگر را از مجتهد دیگر تقلید نماید.

«۶» عدول از مجتهد زنده به مجتهد دیگر، در صورت تساوی دو مجتهد در اعلمیت، در جمیع مسائل یا در بعض مسائل که ارتباطی با هم ندارند، جایز است، ولی احوط ترک عدول است، مگر به اعلم؛ و حکم اَورَعیت نیز مانند اعلمیت است.

«٧» به‌دست آوردن فتوا (یعنی دستور مجتهد) چهار راه دارد:

١ـ شنیدن از خود مجتهد؛

٢ـ شنیدن از دو نفر عادل که فتوای مجتهد را نقل کنند؛

٣ـ شنیدن از کسی که مورد اطمینان و راستگوست، اگر اطمینان به کلام او دارد، بنابر احوط؛

۴ـ دیدن در رساله مجتهد، در صورتی که به درستی آن رساله اطمینان داشته باشد، بنابر احوط.
«٨» تا انسان یقین نکند که فتوای مجتهد عوض شده است، می‌تواند به آنچه در رساله نوشته شده عمل نماید. و اگر احتمال دهد که فتوای او عوض شده، جست‌وجو لازم نیست، ولی اگر بعداً معلوم شود که فتوایش عوض شده بود، باید نسبت به گذشته، به وظیفه عمل نماید.

«٩» اگر مجتهد اعلم در مسئله‌ای فتوا دهد، مقلِّدِ آن مجتهد (یعنی کسی که از او تقلید می‌کند) نمی‌تواند در آن مسئله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند، ولی اگر فتوا ندهد و بفرماید: احتیاط آن است که فلان طور عمل شود، مثلاً بفرماید: «احتیاط آن است که در رکعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه تسبیحات اربعه (یعنی «سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُ للّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَکبَرْ » بگویند) مقلد باید یا به این احتیاط ـ که احتیاط واجبش می‌گویند ـ عمل کند و سه مرتبه بگوید و یا بنابر احتیاط واجب به فتوای مجتهدی که علم او از مجتهد اعلم کمتر و از مجتهدهای دیگر بیشتر و یا مساوی است ـ با احراز سایر شرایط تقلید ـ عمل نماید، پس اگر او یک مرتبه گفتن را کافی بداند، می‌تواند یک مرتبه بگوید. و همچنین است اگر مجتهد اعلم بفرماید: «مسئله محل تأمّل یا محل اشکال است».

«١٠» اگر مجتهد اعلم بعد از آنکه در مسئله‌ای فتوا داده، احتیاط کند، مثلاً بفرماید: «ظرف نجس را که یک مرتبه در آب کر بشویند پاک می‌شود، اگرچه احتیاط آن است که سه مرتبه بشویند»، مقلد او نمی‌تواند در آن مسئله به فتوای مجتهد دیگر عمل کند، بلکه باید یا به فتوا عمل کند، یا به احتیاطِ بعد از فتوا که آن را احتیاط مستحب می‌گویند عمل نماید.

«١١» فقها حیات را شرط می‌دانند؛ یعنی می‌گویند برای ابتدای تقلید باید از مجتهد زنده تقلید کرد. اما اگر مرجع تقلید انسان از دنیا رفت، در اینکه آیا می‌تواند بر تقلید او باقی بماند یا باید به مجتهد زنده مراجعه نماید، اختلاف است؛ پس اگر کسی در این مسئله مجتهد بود، طبق نظر خودش عمل می‌کند، وگرنه طبق نظر مجتهد زنده اَعلَم عمل می‌نماید.

«١٢» باقی ماندن بر تقلید میت در مسائلی که در آنها تقلید و عمل کرده است، در صورتی که مجتهدِ از دنیا رفته با مجتهد زنده از نظر علمی مساوی باشند، بنابر اقوی جایز است، هر چند با اجازه مجتهدی دیگر بر تقلید باقی بوده و عمل کرده باشد. و اگر مجتهدی که از دنیا رفته اعلم باشد، واجب است بر تقلید او باقی بماند. و اگر مجتهد زنده بعداً اعلم شد، واجب است در تمامی مسائل به او عدول نماید.

«١٣» اگر مسائلی را از مجتهد میت یاد گرفته و بنا داشته عمل کند، چنانچه عمل نکرده و یا شک در عمل کردن دارد (در صورت بقای بر تقلید میت) نمی‌تواند در آن مسائل بر تقلید باقی بماند، هرچند مجتهد میت اعلم باشد.

«١۴» شخصی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او، بر طبق نظر مرجعی دیگر بر تقلید باقی مانده، ولی در بعضی از فتاوا (از قبیل بلاد کبیره و شب مهتاب یا هر مسئله دیگر) به مرجع دوم عدول کرده، بعد از وفات مرجع دوم، در صورت بقا، نمی‌تواند در این مسائل به مرجع اول برگردد، ولی می‌تواند به تقلید مرجع دوم باقی باشد.

«١۵» کسی که مقلد مرجعی بوده و بعد از وفات او به فتوای مرجعی دیگر به تقلید اول باقی بوده، پس از وفات مرجع دوم، در صورت جواز بقا، تنها در مسائلی که طبق فتوای مجتهد اول عمل کرده می‌تواند باقی بماند. و اگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هر کدام طبق موازین از دیگری تقلید کرده و با اجازه بعدی بر تقلید باقی مانده و در نتیجه از هر مجتهد چند مسئله عمل کرده است، در آن مسائل می‌تواند بر تقلید مجتهدین قبلی باقی بماند. ولی در هر صورت، در مسائلی که عمل نکرده باید به فتوای مجتهد زنده عمل کند.

«١۶» شخصی که مقلد مرجعی بوده، بعد از فوت آن مرجع اگر احراز و یا احتمال اعلمیت میت در بین نباشد، رجوع به مجتهد زنده جایز است؛ و درصورتی که مجتهد زنده اعلم باشد یا احتمال اعلمیت او در بین باشد رجوع به او واجب است.

«١٧» مسائلی را که انسان غالباً به آنها احتیاج دارد، واجب است یاد بگیرد.

«١٨» اگر برای انسان مسئله‌ای پیش آید که حکم آن را نمی‌داند، می‌تواند صبر کند تا فتوای مجتهد اعلم را به‌دست آورد یا اگر احتیاط ممکن است به احتیاط عمل نماید؛ بلکه اگر احتیاط ممکن نباشد چنانچه از انجام عمل محذوری لازم نیاید، می‌تواند عمل را به‌جا آورد. پس اگر معلوم شد که مخالف واقع یا مخالف نظر مجتهد بوده، باید دوباره انجام دهد.

«١٩» اگر کسی فتوای مجتهدی را به دیگری بگوید، چنانچه فتوای آن مجتهد عوض شود، لازم نیست به او خبر دهد که فتوا عوض شده؛ ولی اگر بعد از گفتن فتوا بفهمد اشتباه کرده، در صورتی که ممکن باشد باید اشتباه را برطرف کند.

«٢٠» اگر مکلف مدتی اعمال خود را بدون تقلید انجام دهد، در صورتی اعمال او صحیح است که بفهمد به وظیفه واقعی خود رفتار کرده است، یا عمل او با فتوای مجتهدی که وظیفه‌اش تقلید از او بوده، یا با فتوای مجتهدی که فعلاً باید از او تقلید کند مطابق باشد، و عباداتی را که قبلاً انجام داده با قصد قربت انجام داده باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2196 | پیوند ثابت

آب یا مطلق است یا مضاف. آب مضاف آبی است که آن را از چیزی بگیرند، مثل آب هندوانه و گلاب، یا با چیزی مخلوط باشد، مثل آبی که به قدری با گِل و مانند آن مخلوط شود که دیگر به آن آب نگویند. و غیر اینها آب مطلق است و آن بر پنج قسم است: ١ـ آب کر؛ ٢ـ آب قلیل؛ ٣ ـ آب جاری؛ ۴ ـ آب باران؛ ۵ ـ آب چاه.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2371 | پیوند ثابت

«٢١» آب کر، بنابر اقوی، مقدار آبی است که اگر در ظرفی که درازا و پهنا و گودی آن هر یک سه وجب است بریزند، آن ظرف را پر کند، و وزن آن از صد و بیست و هشت مَنْ تبریز بیست مثقال کمتر است و کافی است به حسب کیلو ٧۴٠/٣٧۶ کیلوگرم باشد، و به‌حسب لیتر هم به همین مقدار می‌باشد.

«٢٢» اگر عین نجس (مانند بول و خون) یا چیزی که نجس شده است (مانند لباس نجس) به آب کر برسد، و آب بو یا رنگ یا مزه نجاست را بگیرد، نجس می‌شود و اگر تغییر نکند نجس نمی‌شود.

«٢٣» اگر بوی آب کر به‌واسطه غیر نجاست تغییر کند، نجس نمی‌شود، و تا وقتی که مضاف نشده، پاک‌کننده است.

«٢۴» اگر عین نجس مانند خون به آبی که بیشتر از کر است برسد و بو یا رنگ یا مزه قسمتی از آن را تغییر دهد، چنانچه مقداری که تغییر نکرده کمتر از کر باشد تمام آب نجس می‌شود. و اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد، فقط مقداری که بو یا رنگ یا مزه آن تغییر کرده نجس است.

«٢۵» آب فوّاره اگر متصل به کر باشد، آب نجس و هر متنجس را که قابل تطهیر با آب است، پاک می‌کند، ولی اگر قطره‌قطره روی آب نجس بریزد، آن را پاک نمی‌کند، مگر آنکه چیزی روی فواره بگیرند، تا آب آن قبل از قطره‌قطره شدن به آب نجس متصل شود و بهتر این است که آب فوّاره با آن آب نجس، مخلوط گردد.

«٢۶» اگر چیز نجس را زیر شیری که متصل به کر است بشویند، آبی که از آن چیز می‌ریزد، اگر متصل به کر باشد و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد و عین نجاست هم در آن نباشد، پاک است.

«٢٧» اگر مقداری از آب کر یخ ببندد و باقی آن به قدر کر نباشد، چنانچه نجاست به آن برسد نجس می‌شود، و هر قدر از یخ هم آب شود نجس است.

«٢٨» آبی که به اندازه کر بوده، اگر انسان شک کند که از کر کمتر شده یا نه، مثل آب کر است، یعنی نجاست را پاک می‌کند در صورتی که تفاوت بین آبی که الآن هست و آنچه قبلاً بوده کم باشد، و اگر نجاستی هم به آن برسد نجس نمی‌شود. اما آبی که کمتر از کر بوده و انسان شک دارد به مقدار کر رسیده یا نه، حکم آب کر را ندارد.

«٢٩» کر بودن آب به سه راه ثابت می‌شود:

١ ـ خود انسان یقین کند یا اطمینان داشته باشد بنابر اظهر؛

٢ ـ دو مرد عادل خبر دهند؛

٣ ـ کسی که آب در اختیار اوست بگوید آب کُر است. مثلاً صاحب منزل بگوید: حوض منزل کُر است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2372 | پیوند ثابت

«٣٠» آب قلیل، آبی است که از زمین نجوشد و از کر کمتر باشد و آب باران (در حال باریدن) هم نباشد.

«٣١» اگر آب قلیل روی چیز نجس بریزد، یا چیز نجس به آن برسد نجس می‌شود، ولی اگر از بالا با فشار بلکه با مطلق حرکت از بالا به پایین، روی چیز نجس بریزد، مقداری که به آن چیز می‌رسد نجس و هرچه بالاتر از آن است پاک می‌باشد؛ و نیز اگر مثل فواره با فشار از پایین به بالا رود در صورتی که نجاست به بالا برسد پایین نجس نمی‌شود، و اگر نجاست به پایین برسد بالا نجس می‌شود.

«٣٢» آب قلیلی که برای بر طرف کردن عین نجاست روی چیز نجس ریخته شود و از آن جدا گردد، نجس است. و بنابر احتیاط واجب باید از آب قلیلی هم که بعد از برطرف شدن عین نجاست، برای آب کشیدن چیز نجس روی آن می‌ریزند و از آن جدا می‌شود اجتناب کنند. ولی آبی که با آن مخرج غائط را می‌شویند با پنج شرط پاک است:

١ ـ بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد؛

٢ ـ نجاستی از خارج به آن نرسیده باشد؛

٣ ـ نجاست دیگری مثل خون یا بول با غائط بیرون نیامده باشد؛

۴ ـ ذره‌های غائط در آب پیدا نباشد؛

۵ ـ بیشتر از مقدار معمول، نجاست به اطراف مخرج نرسیده باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2373 | پیوند ثابت

«٣٣» آب جاری، آبی است که از زمین بجوشد و جریان داشته باشد، مانند آب چشمه و قنات.

«٣۴» آب جاری، اگرچه کمتر از کر باشد، چنانچه نجاست به آن برسد تا وقتی بو یا رنگ یا مزه آن به‌واسطه نجاست تغییر نکرده، پاک است.

«٣۵» اگر نجاستی به آب جاری برسد، مقداری از آن، که بو یا رنگ یا مزه‌اش به‌واسطه نجاست تغییر کرده، نجس است. و طرفی که متصل به چشمه است، اگرچه کمتر از کر باشد، پاک است. و آب‌های دیگر نهر اگر به اندازه کر باشد یا به‌واسطه آبی که تغییر نکرده به آب طرف چشمه متصل باشد، پاک، وگرنه نجس است.

«٣۶» آب چشمه‌ای که جاری نیست، ولی طوری است که اگر از آن بردارند باز می‌جوشد، حکم آب جاری را دارد، یعنی اگر نجاست به آن برسد، تا وقتی بو یا رنگ یا مزه آن به‌واسطه نجاست تغییر نکرده، پاک است.

«٣٧» آبی که کنار نهر ایستاده و متصل به آب جاری است، حکم آب جاری را دارد.

«٣٨» چشمه‌ای که مثلاً در زمستان می‌جوشد و در تابستان از جوشش می‌افتد، فقط وقتی که می‌جوشد حکم آب جاری را دارد.

«٣٩» آب حوض حمام، اگرچه کمتر از کر باشد، چنانچه به خزینه‌ای که آب آن باندازه کر است متصل باشد، مثل آب جاری است.

«۴٠» آب لوله‌های حمام که از شیرها و دوش‌ها می‌ریزد و آب لوله‌های ساختمان، اگر متصل به کر باشد در حکم آب کر است.

«۴١» آبی که روی زمین جریان دارد، ولی از زمین نمی‌جوشد، چنانچه کمتر از کر باشد و نجاست به آن برسد نجس می‌شود، اما اگر از بالا با فشار به پایین بریزد، چنانچه نجاست به پایین آن برسد بالای آن نجس نمی‌شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2374 | پیوند ثابت

«۴٢» اگر به چیز نجسی که عین نجاست در آن نیست، یک مرتبه باران ببارد، جایی که باران به آن برسد پاک می‌شود، و در فـرش و لباس و مانند اینها فشار لازم نیست. ولی باریدن دو سه قطره فایده ندارد، بلکه باید بنابر احوط طوری باشد که بگویند باران می‌آید، و به حدّ جریان برسد؛ و اگر زمین طوری است که آب به آن جریان پیدا نمی‌کند، کافی است به حدی ببارد که اگر زمین سخت بود بر آن جاری می‌شد.

«۴٣» اگر باران، به عین نجس ببارد و به جای دیگر ترشح کند، چنانچه عین نجاست همراه آن نباشد، و بو یا رنگ یا مزه نجاست نگرفته باشد پاک است. پس اگر باران بر خون ببارد و ترشح کند، چنانچه ذره‌ای خون در آن باشد، یا آنکه بو یا رنگ یا مزه خون گرفته باشد، نجس می‌باشد.

«۴۴» اگر بر روی بام عمارت، عین نجاست باشد، تا وقتی باران بر بام می‌بارد، آبی که به چیز نجس رسیده و از سقف یا ناودان می‌ریزد، در صورتی که صفات عین نجس را نداشته باشد و مضاف نشده باشد، پاک است؛ و بعد از قطع شدن باران اگر معلوم باشد آبی که می‌ریزد به چیز نجس رسیده است، نجس می‌باشد.

«۴۵» زمین نجسی که باران بر آن ببارد پاک می‌شود. و اگر باران بر زمین جاری شود و در موقع آمدن باران به جای نجسی که زیر سقف است برسد آن را نیز پاک می‌کند، اگر مضاف یا متغیر به نجاست نشده باشد.

«۴۶» خاک نجسی که به‌واسطه باران گِل شود پاک است؛ اگر آب باران به همه خاک برسد و بنابر احوط موقع مخلوط شدن با خاک، مضاف نشده باشد.

«۴٧» هرگاه آب باران در جایی جمع شود، اگرچه کمتر از کر باشد چنانچه موقعی که باران می‌آید، چیز نجسی را در آن بشویند و آب، بو یا رنگ یا مزه نجاست نگیرد، آن چیز نجس پاک می‌شود.

«۴٨» اگر بر فرش پاکی که روی زمین نجس است باران ببارد و بر زمین نجس جاری شود، فرش نجس نمی‌شود و زمین هم پاک می‌گردد، مگر اینکه آب، مضاف یا متغیر شود.

«۴٩» اگر آب باران بعد از آنکه از باریدن افتاد، در گودالی جمع شود و کمتر از کر باشد، چنانچه نجاست به آن برسد نجس می‌شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2375 | پیوند ثابت

«۵٠» آب چاهی که از زمین می‌جوشد، اگرچه کمتر از کر باشد چنانچه نجاست به آن برسد، تا وقتی بو یا رنگ یا مزه آن به‌واسطه نجاست تغییر نکرده پاک است، ولی مستحب است پس از رسیدن بعضی از نجاست‌ها به چاه، به مقداری که در کتاب‌های مفصل گفته شده از آن چاه، آب بِکشند.

«۵١» اگر نجاستی در چاه بریزد و بو یا رنگ یا مزه آب آن را تغییر دهد، چنانچه تغییر آب چاه از بین برود، بنابر احتیاط واجب، آن آب موقعی پاک می‌شود که به آبی که از چاه می‌جوشد متصل باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2376 | پیوند ثابت

«۵٢» آب مضاف ـ که معنی آن گفته شد ـ چیز نجس را پاک نمی‌کند، وضو و غسل هم با آن باطل است.

«۵٣» آب مضاف هرقدر زیاد باشد اگر ذره‌ای نجاست به آن برسد، نجس می‌شود ـ البته در موارد متعارف که احتمال نجس شدن به وسیله ملاقات داده شود ـ ولی چنانچه از بالا با فشار روی چیز نجس بریزد، مقداری که به چیز نجس رسیده نجس و مقداری که بالاتر از آن است پاک می‌باشد؛ مثلاً اگر گلاب را از گلابدان روی دست نجس بریزند، آنچه به دست رسیده نجس، و آنچه به دست نرسیده پاک است. بلکه در بعضی از موارد که آب مضاف جریان دارد، اگر قسمت آخر آب، نجس شود نجس شدن قسمت اوّل آن، خالی از تأمل نیست، اگرچه سطح اوّل و آخر آب یکی باشد و از بالا به پایین جریان نداشته باشد، در صورتی که عرفاً به‌سبب ملاقات، تأثر و انفعال حاصل نشود، بلکه نجس نشدن قسمت اول، خالی از وجه نیست.

«۵۴» اگر آب مضافِ نجس، طوری با آب کر یا جاری مخلوط شود که دیگر به آن، آب مضاف نگویند، بلکه مردم بگویند آب است (بدون ضمیمه کردن کلمه دیگری به آن) پاک می‌شود.

«۵۵» آبی که مطلق بوده و معلوم نیست مضاف شده یانه، و با مختصر تحقیق و بررسی هم نشود وضع آن را روشن کرد، مثل آب مطلق است، یعنی چیز نجس را پاک می‌کند، وضو و غسل هم با آن صحیح است. و آبی که مضاف بوده و معلوم نیست مطلق شده یا نه، مثل آب مضاف است، یعنی چیز نجس را پاک نمی‌کند، وضو و غسل هم با آن باطل است.

«۵۶» آبی که معلوم نیست مطلق است یا مضاف و معلوم نیست که قبلاً مطلق یا مضاف بوده، نجاست را پاک نمی‌کند، وضو و غسل هم با آن باطل است؛ ولی اگر به اندازه کر یا بیشتر باشد و نجاست به آن برسد حکم به نجس بودن آن نمی‌شود.

«۵٧» آبی که عین نجاست مثل خون و بول به آن برسد و بو یا رنگ یا مزه آن را تغییر دهد، اگرچه کر یا جاری باشد نجس می‌شود. ولی اگر بو یا رنگ یا مزه آن به‌واسطه نجاستی که بیرون آن است عوض شود، مثلاً مرداری که پهلوی آب است بوی آن را تغییر دهد، نجس نمی‌شود.

«۵٨» آبی که عین نجاست مثل خون و بول در آن ریخته و بو یا رنگ یا مزه آن را تغییر داده، چنانچه به کر یا جاری متصل شود، یا باران بر آن ببارد، یا باد باران را در آن بریزد، یا آب باران هنگام باریدن، از ناودان در آن جاری شود، و تغییر آن از بین برود پاک می‌شود؛ و اگر قبل از اتصال به کر یا جاری یا باریدن باران تغییر از بین برود همین‌قدر که آب کر یا جاری به آن متصل شود و یا آب باران به آن برسد پاک می‌شود و لازم نیست با آن مخلوط شود.

«۵٩» اگر چیز نجس را در کر یا جاری آب بکشند، آبی که بعد از بیرون آوردن از آن می‌ریزد پاک و پاک‌کننده است.
«۶٠» آبی که پاک بوده و معلوم نیست نجس شده یا نه، پاک است و پاک‌کننده نیز هست؛ و آبی که نجس بوده و معلوم نیست پاک شده یا نه، نجس است.

«۶١» نیم‌خورده سگ، خوک و کافر، نجس و خوردن آن حرام است؛ و نیم‌خورده حیوانات حرام‌گوشت، پاک است، ولی خوردن آن مکروه می‌باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2377 | پیوند ثابت

«۶٢» واجب است انسان وقت تخلی و مواقع دیگر، عورت خود را از کسانی که مکلفند، اگرچه مثل خواهر و مادر با او محرم باشند، و همچنین از دیوانه و بچه‌های ممیز که خوب و بد را می‌فهمند، بپوشاند؛ ولی زن و شوهر لازم نیست عورت خود را از یکدیگر بپوشانند.

«۶٣» لازم نیست با چیز مخصوصی عورت خود را بپوشاند، بلکه در غیر نماز با دست هم اگر آن را بپوشاند کافی است.

«۶۴» موقع تخلی باید طرف جلوی بدن، یعنی شکم و سینه، رو به قبله و پشت به قبله نباشد.

«۶۵» بنابر احتیاط نباید موقع تخلی طرف جلوی بدن رو به قبله یا پشت به قبله باشد، هرچند عورت را از قبله بگرداند. و اگر جلوی بدن او رو به قبله یا پشت به قبله نباشد، احتیاط واجب آن است که عورت را هم رو به قبله یا پشت به قبله ننماید.

«۶۶» در موقع تطهیر مخرج بول و غائط، رو به قبله و پشت به قبله بودن اشکال ندارد، ولی اگر در موقع استبراء، بول از مخرج بیرون آید یا اینکه بداند بول یا آب مشکوکی در حال استبراء خارج خواهد شد، در این حال رو به قبله و پشت به قبله بودن، حرام است.

«۶٧» اگر برای آنکه نامحرم او را نبیند ناچار شود رو به قبله یا پشت به قبله بنشیند، باید رو به قبله یا پشت به قبله بنشیند؛ و نیز اگر از جهت دیگر ناچار باشد که رو به قبله یا پشت به قبله بنشیند مانعی ندارد.

«۶٨» احتیاط واجب آن است که بچه را در وقت تخلی رو به قبله یا پشت به قبله ننشانند، ولی اگر خود بچه بنشیند جلوگیری از او واجب نیست.

«۶٩» تخلی در چهار مکان حرام است:

١ ـ در کوچه‌های بن‌بست، در صورتی که صاحبانش اجازه نداده باشند؛

٢ ـ در ملک کسی که اجازه تخلی نداده است؛

٣ ـ در جایی که برای عده مخصوصی وقف شده است، مثل بعضی از مدرسه‌ها؛

۴ ـ روی قبر مؤمنین یا سایر مقامات مقدسه دینی و مذهبی، در صورتی که بی‌احترامی به آنان باشد.

«٧٠» در سه صورت مخرج غائط فقط با آب پاک می‌شود:

١ ـ با غائط نجاست دیگری مثل خون بیرون آمده باشد؛

٢ ـ نجاستی از خارج به مخرج غائط رسیده باشد؛

٣ ـ اطراف مخرج بیشتر از مقدار معمول آلوده شده باشد.

در غیر این سه صورت می‌شود مخرج را با آب شست و یا به دستوری که بعداً گفته می‌شود با پارچه و سنگ و مانند اینها پاک کرد، اگرچه شستن با آب بهتر است.

«٧١» مخرج بول با غیر آب پاک نمی‌شود، و اگر بعد از برطرف شدن بول یک مرتبه بشویند، کافی است. ولی کسانی که بولشان از غیر مجرای طبیعی می‌آید و یا اینکه از مخرج طبیعی می‌آید، ولی از محلی که معمولاً نجس می‌شود به جاهای دیگر نیز برسد، احتیاط واجب آن است که بعد از برطرف شدن بول دو مرتبه بشویند. و زن نیز حکم مرد را دارد.

«٧٢» اگر مخرج غائط را با آب بشویند، باید چیزی از غائط در آن نماند، ولی باقی ماندن رنگ و بوی آن مانعی ندارد. و اگر در دفعه اول طوری شسته شود که ذره‌ای از غائط در آن نماند، دوباره شستن لازم نیست.

«٧٣» هرگاه با سنگ و کلوخ و مانند اینها، غائط را از مخرج با شرایطی که ذکر می‌شود، برطرف کنند، بنابر اظهر مخرج پاک می‌شود و نماز خواندن مانعی ندارد و چنانچه چیزی هم به آن برسد، نجس نمی‌شود و ذره‌های کوچک و لُزوجت محل، اشکال ندارد، مگر اینکه آن مقداری که معمولاً به‌وسیله سنگ و کهنه از بین می‌رود باقی بماند.

«٧۴» لازم نیست با سه سنگ یا سه پارچه مخرج را پاک کنند، بلکه با اطراف یک سنگ یا یک پارچه هم کافی است، بلکه اگر با یک مرتبه هم غائط برطرف شد کفایت می‌کند، و اگر با سرگین یا استخوان پاک کنند بنابر اظهر پاک می‌شود.

«٧۵» پاک کردن مخرج غائط با چیزهای مقدس که احترام آنها لازم است، مانند کاغذی که اسم خدا یا پیامبران بر آن نوشته شده، حرام است و ممکن است در صورت علم و عمد موجب کفر شود که در این صورت به‌سبب کافر شدن، تمام بدن نجس می‌شود. ولی در صورت عدم علم و عمد، یا غفلت یا خوانا نبودن نوشته، اظهر حصول طهارت است.

«٧۶» اگر شک کند مخرج را تطهیر کرده یا نه، اگرچه همیشه بعد از بول یا غائط فوراً تطهیر می‌کرده، احتیاط واجب آن است که خود را تطهیر نماید.

«٧٧» اگر بعد از نماز شک کند که قبل از نماز، مخرج را تطهیر کرده یا نه، نمازی که خوانده صحیح است، ولی برای نمازهای بعد باید تطهیر کند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2378 | پیوند ثابت

استبراء عملی است مستحب، که مردها بعد از بیرون آمدن بول انجام می‌دهند و آن دارای اقسامی است و یک قسم آن، که مطابق احتیاط است به این صورت می‌باشد که بعد از قطع شدن بول، اگر مخرج غائط نجس شده، اول آن را تطهیر کنند، بعد سه دفعه با انگشت میانه دست چپ از مخرج غائط تا بیخ آلت بکشند و بعد شست را روی آلت و انگشت پهلوی شست را زیر آن بگذارند و سه مرتبه تا ختنه‌گاه بکشند و پس از آن سه مرتبه سر آلت را فشار دهند.

«٧٨» آبی که بعد از ملاعبه و بازی کردن از انسان خارج می‌شود و به آن «مَذْی» می‌گویند، و آبی که گاهی بعد از منی بیرون می‌آید و به آن « وَذْی » گفته می‌شود، و آبی که گاهی بعد از بول بیرون می‌آید و به آن «وَدْی» می‌گویند (اگر بعد از خروج، بول به آن نرسیده باشد) پاک است. و چنانچه بعد از بول استبراء کند و بعد آبی از او خارج شود، و شک کند که بول است یا یکی از اینها و یا مخلوط است، پاک می‌باشد.

«٧٩» اگر انسان شک کند که استبراء کرده یا نه و رطوبتی از او بیرون آید که نداند پاک است یا نه، نجس می‌باشد و چنانچه وضو گرفته باشد، باطل می‌شود. ولی اگر شک کند استبرائی که کرده درست بوده یا نه و رطوبتی از او بیرون آید که نداند پاک است یا نه، پاک می‌باشد و وضو را هم باطل نمی‌کند.

«٨٠» کسی که استبراء نکرده اگر به‌واسطه آنکه مدتی از بول کردن او گذشته، یقین کند بول در مجرا نمانده است و رطوبتی ببیند و شک کند که پاک است یا نه، آن رطوبت پاک می‌باشد و وضو را هم باطل نمی‌کند.

«٨١» اگر انسان بعد از بول، استبراء کند و وضو بگیرد، چنانچه بعد از وضو رطوبتی ببیند که بداند یا بول است یا منی، واجب است احتیاطاً غسل کند و وضو هم بگیرد. ولی اگر وضو نگرفته باشد، فقط گرفتن وضو کافی است.

«٨٢» برای زن استبراء از بول نیست و اگر رطوبتی ببیند و شک کند که پاک است یا نه، پاک می‌باشد و وضو و غسل او را هم باطل نمی‌کند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2379 | پیوند ثابت

«٨٣» مستحب است در موقع تخلی، جایی بنشیند که کسی او را نبیند؛ و موقع وارد شدن به مکان تخلی، اول پای چپ و موقع بیرون آمدن، اول پای راست را بگذارد؛ و همچنین مستحب است در حال تخلی سر را بپوشاند و سنگینی بدن را بر پای چپ بیندازد.

«٨۴» نشستن روبه‌روی خورشید و ماه در موقع تخلی مکروه است، ولی اگر عورت خود را به‌وسیله‌ای بپوشاند مکروه نیست. و همچنین در موقع تخلی، نشستن روبه‌روی باد و در جاده، خیابان، کوچه، درب خانه و زیر درختی که میوه می‌دهد، مکروه است؛ و چیز خوردن و توقف زیاد در مکان تخلی و تطهیر کردن با دست راست نیز مکروه می‌باشد؛ و همچنین است حرف زدن در حال تخلی، ولی اگر ناچار باشد یا ذکر خدا بگوید کراهت ندارد.

«٨۵» ایستاده بول کردن و بول کردن در زمین سخت و سوراخ جانوران و در آب، خصوصاً آبِ ایستاده، مکروه است.

«٨۶» خودداری کردن از بول و غائط مکروه است، و اگر به حدّی ضرر برساند که در حکمِ ضرر زدنِ حرام باشد، نباید خودداری کند.

«٨٧» مستحب است انسان پیش از نماز و پیش از خواب و پیش از جماع و بعد از بیرون آمدن منی، بول کند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2380 | پیوند ثابت

١ ـ بول   ٢ ـ غائط   ٣ ـ مَنی   ۴ ـ مردار ۵ ـ خون ۶ و ٧: سگ و خوک   ٨ ـ کافر   ٩ ـ شراب ١٠ ـ فُقّاع
و مسائل مربوط به عرق جنب از حرام و عرق شتر نجاست‌خوار نیز در ادامه همین مسائل خواهد آمد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2542 | پیوند ثابت

«٨٨» بول و غائط انسان و هر حیوان حرام‌گوشتی که خون جهنده دارد (یعنی اگر رگ آن را ببرند، خون از آن جستن می‌کند) نجس است. و بنابر احتیاط از بول و غائط حیوان حرام‌گوشتی که خون جهنده ندارد در صورتی که عُسر و حرَج لازم نمی‌آید اجتناب نمایند. ولی فضله حیوانات کوچک مثل پشه و مگس که گوشت ندارند پاک است.

«٨٩» فضله پرندگان حرام‌گوشت نجس است و فضله خفاش بنابر احتیاط نجس است.

«٩٠» بول و غائط حیوان نجاست‌خوار که عادت به خوردنِ فقط نجاست انسان بدون اختلاط به چیز دیگری، پیدا کرده، تا زمانی که استبراء نشده است نجس است. و نیز حیوانی که انسان آن را وَطْی کرده، یعنی با آن نزدیکی نموده، و گوسفندی که گوشت آن از خوردن شیر خوک روئیده شده است، ممکن است ملحق به نجاست‌خوار باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2543 | پیوند ثابت

«٩١» مَنی حیوانی که خون جهنده دارد، نجس است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2544 | پیوند ثابت

«٩٢» مردار حیوانی که خون جهنده دارد، نجس است، چه خودش مرده باشد، یا به غیر دستوری که در شرع معین شده آن را کشته باشند. و ماهی چون خون جهنده ندارد، اگرچه در آب بمیرد پاک است.

«٩٣» چیزهایی از مردار مثل پشم، مو، کرک، استخوان و دندان که روح ندارند، پاک می‌باشند.

«٩۴» اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد، درحالی‌که زنده است گوشت یا چیز دیگری را که روح دارد جدا کنند، نجس است.

«٩۵» پوست‌های مختصر لب و جاهای دیگر بدن که موقع افتادنشان رسیده، اگرچه آنها را بِکَنند پاک است، ولی بنابر احتیاط واجب باید از پوستی که موقع افتادنش نرسیده و آن را کنده‌اند اجتناب نمایند.

«٩۶» تخم مرغی که از شکم مرغ مرده بیرون می‌آید، پاک است و بنابر احتیاط باید پوست روی آن سفت شده باشد، ولی ظاهر آن را باید آب کشید.

«٩٧» اگر برّه و بزغاله پیش از آنکه علف‌خوار شوند بمیرند، پنیر مایه‌ای که در شیردان آنها می‌باشد پاک است، ولی ظاهر آن را باید آب کشید.

«٩٨» دواجات مایع، عطر، روغن، واکس و صابونی که از کشورهای غیر اسلامی می‌آورند، اگر انسان یقین به نجاست آنها نداشته باشد پاک است.

«٩٩» گوشت و پیه و چرمی که در بازار مسلمانان فروخته می‌شود، پاک است و همچنین است اگر یکی از اینها در دست مسلمان باشد؛ ولی اگر بدانند آن مسلمان از کافر گرفته و رسیدگی نکرده که از حیوانی است که به دستور شرع کشته شده یا نه، نجس می‌باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2545 | پیوند ثابت

«١٠٠» خون انسان و هر حیوانی که خون جهنده دارد ـ یعنی حیوانی که اگر رگ آن را ببرند خون از آن جستن می‌کند ـ نجس است، پس خون حیوانی که مانند ماهی و پشه خون جهنده ندارد، پاک می‌باشد.

«١٠١» اگر حیوان حلال‌گوشت را به دستوری که در شرع معین شده بکشند و خون آن به مقدار معمول بیرون آید، خونی که در بدنش می‌ماند پاک است؛ ولی اگر به علت نفس کشیدن یا به‌واسطه اینکه سر حیوان در جای بلندی بوده خون به بدن حیوان برگردد، آن خون نجس است و همچنین چیزی که با آن خون ملاقات کند آن هم نجس است.

«١٠٢» از خونی که در تخم مرغ می‌باشد، بنابر احتیاط باید اجتناب کرد، ولی اگر خون در زرده باشد سفیده پاک است و اگر در سفیده باشد زرده پاک است.

«١٠٣» خونی که هنگام دوشیدن شیر دیده می‌شود نجس است و شیر را نجس می‌کند.

«١٠۴» خونی که از لای دندان‌ها می‌آید، اگر به‌واسطه مخلوط شدن با آب دهان از بین برود پاک است.

«١٠۵» خونی که به‌واسطه کوبیده شدن، زیر ناخن یا زیر پوست می‌میرد، اگر طوری شود که دیگر به آن خون نگویند پاک است، و اگر به آن خون بگویند نجس است. و در صورتی که ناخن یا پوست سوراخ شود، اگر مشقت ندارد باید برای وضو و غسل، خون را بیرون آورند و اگرمشقت دارد باید اطراف آن را به‌طوری‌که نجاست زیاد نشود، بشویند و پارچه یا چیزی مثل پارچه بر آن بگذارند و رویش دستِ تر بکشند، همان طوری که وضو یا غسل جبیره‌ای می‌نمایند.

«١٠۶» اگر انسان نداند که زیر پوست، خون مرده یا گوشت به‌واسطه کوبیده شدن به آن حالت درآمده، پاک است.

«١٠٧» اگر موقع جوشیدن غذا ذره‌ای خون در آن بیفتد، تمام غذا و ظرف آن نجس می‌شود؛ و جوشیدن و حرارت و آتش، پاک‌کننده آن نیست.

«١٠٨» زردابه‌ای که درحال بهبودی زخم در اطراف آن پیدا می‌شود، اگر معلوم نباشد که با خون مخلوط است و به آن خون زرد نیز نگویند، پاک است؛ اما اگر قبلاً می‌دانستیم خون بوده، ولی حالا شک در خون بودن آن داشته باشیم، نجس است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2546 | پیوند ثابت

«١٠٩» سگ و خوکی که درخشکی زندگی می‌کنند، همه اجزاء، حتی مو، استخوان، پنجه، ناخن و رطوبت آنها، نجس است؛ ولی سگ و خوک دریایی پاک است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2547 | پیوند ثابت

«١١٠» کسی که منکر خدا یا برای خدا شریک قائل است یا پیامبری حضرت خاتم‌الانبیاء محمّدبن‌عبداللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله را قبول ندارد و همین‌طور کسی که ایمان به خدا و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نداشته باشد، کافر و نجس می‌باشد. همچنین کسی که یکی از ضروریّات دین اسلام مثل نماز یا روزه را با علم به اینکه ضروری دین است انکار نماید، نجس می‌باشد. و اگر از روی تقصیر نداند و انکار نماید، احتیاطاً باید از او اجتناب کرد.

«١١١» تمام بدن کافر، حتی مو، ناخن و رطوبت‌های او نجس است.

«١١٢» اگر پدر و مادر و جد و جده بچه نابالغ، کافر باشند، آن بچه هم نجس است؛ و اگر یکی از اینها مسلمان باشد بچه نیز پاک است.

«١١٣» کسی که معلوم نیست مسلمان است یا نه، پاک می‌باشد، ولی احکام دیگر مسلمانان را ندارد، مثلاً نمی‌تواند زن مسلمان بگیرد و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.

«١١۴» اگر کسی (اعم از مسلمان و غیر مسلمان) به یکی از دوازده امام علیهم‌السلام دشنام دهد، یا با آنان دشمنی نماید، نجس است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2548 | پیوند ثابت

«١١۵» شراب و هر چیزی که زیادِ آن انسان را مست می‌کند، چنانچه به خودی خود مایع باشد، نجس و خوردن آن حرام است، اگرچه کم باشد یا مست‌کنندگی آن خفیف باشد؛ ولی اگر مثل بنگ و حشیش مایع نباشد، اگرچه چیزی در آن بریزند که مایع شود پاک است.

«١١۶» الکل صنعتی که برای رنگ کردن درب، پنجره، میز، صندلی و مانند اینها به‌کار می‌برند، اگر انسان نداند از چیزی که به‌تنهایی مست‌کننده و مایع است درست کرده‌اند، پاک می‌باشد.

« ١١٧ » اگر انگور و آب انگور به‌واسطه پختن یا غیر آن، جوش بیاید، بنابر اقوی و احوط نجس و خوردنش حرام است و باید از آن اجتناب نمود.

«١١٨» خرما، مویز، کشمش و آب آنها اگر خودبه‌خود یا با پختن جوش بیایند، پاک بودن و خوردن آن محل اشکال است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2549 | پیوند ثابت

«١١٩» فُقّاع که غالباً از جو گرفته می‌شود و به آن آبجو می‌گویند نجس و خوردن آن حرام است، ولی آبی که به دستور طبیب از جو می‌گیرند و به آن ماءالشعیر می‌گویند، پاک می‌باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2550 | پیوند ثابت

«١٢٠» عرق جنب از حرام نجس نیست، ولی بنابر اظهر و احوط با بدن یا لباسی که به آن آلوده شده تا خشک نشده است، نماز نخوانند.

«١٢١» اگر در زمانی که نزدیکی با زن حرام است (مثلاً در روزه ماه رمضان یا در حال حیض) با زن خود نزدیکی کند، در صورتی که عرق او خشک نشده و اگر وظیفه‌اش تیمم باشد تیمم نکرده، بنابر احتیاط واجب باید از عرق خود، در حال نماز، اجتناب نماید. و اگر تیمم کرده، بنابر اظهر اجتناب از عرقی که بعد از تیمم فوق حاصل شده، حتی اگر خشک نشده باشد، لازم نیست.

«١٢٢» اگر جنب از حرام، بدون عذر به جای غسل، تیمم نماید و بعد از تیمم عرق کند، بنابر احتیاط واجب باید از عرق خود در حال نماز اجتناب نماید.

«١٢٣» اگر کسی از حرام جنب شود و بعد با حلال خود نزدیکی کند باید از عرق خود اجتناب کند؛ و اگر اول با حلال نزدیکی کند و سپس از حرام جنب شود، می‌تواند با آن نماز بخواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2551 | پیوند ثابت

«١٢۴» عرق شتر نجاست‌خوار بنابر اظهر پاک است، اگرچه احتیاط مستحب در اجتناب است. ولی اگر حیوانات دیگر نجاست‌خوار شوند، اجتناب از عرق آنها لازم نیست.

«راه ثابت شدن نجاست»

«١٢۵» نجاست هر چیز از سه راه ثابت می‌شود:

١ ـ آنکه خود انسان یقین یا ظن اطمینان‌آور پیدا کند که چیزی نجس است، وگرنه لازم نیست از آن اجتناب نماید. بنابراین در قهوه‌خانه و مهمان‌خانه‌هایی که مردمان بی‌مبالات و کسانی که پاکی و نجسی را مراعات نمی‌کنند، در آنها غذا می‌خورند، اگر انسان یقین نداشته باشد غذایی را که برای او آورده‌اند نجس است، غذا خوردن اشکال ندارد.  

٢ ـ کسی که چیزی در اختیار اوست بگوید آن چیز نجس است و از گفته او اطمینان حاصل گردد، مثلاً همسر یا خدمتکار بگوید ظرف یا چیز دیگری که در اختیار اوست نجس می‌باشد.

٣ ـ آنکه دو مرد عادل بگویند چیزی نجس است، و همچنین اگر یک نفر عادل هم بگوید چیزی نجس است بنابر احتیاط واجب باید از آن اجتناب کرد.

«١٢۶» اگر به‌واسطه ندانستن مسئله، نجس بودن و پاک بودن چیزی را نداند، مثلاً نداند عرق جنب از حرام پاک است یا نه، باید مسئله را بپرسد یا احتیاط نماید، ولی اگر با اینکه مسئله را می‌داند، در چیزی شک کند که پاک است یا نه، مثلاً شک کند که آن چیز خون است یا نه یا نداند که خون پشه است یا خون انسان، پاک می‌باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2552 | پیوند ثابت

«١٢٧» اگر چیز پاک به نجس برسد و هر دو یا یکی از آنها به‌طوری تَر باشد که تری یکی به دیگری برسد، چیز پاک نجس می‌شود. و اگر تری به‌قدری کم باشد که به دیگری نرسد، چیزی که پاک بوده نجس نمی‌شود. ولی اگر دست انسان به بدن میتی که هنوز او را غسل نداده‌اند برسد، اگرچه بدن میت خشک باشد، احتیاط در این است که دست را بشوید.

«١٢٨» اگر چیز پاکی به نجس برسد و انسان شک کند که هر دو یا یکی از آنها تر بوده یا نه، آن چیز پاک، نجس نمی‌شود.

«١٢٩» دو چیزی که انسان نمی‌داند کدام پاک و کدام نجس است، اگر چیز پاکی با رطوبت به یکی از آنها برسد نجس نمی‌شود؛ ولی اگر یکی از آنها قبلاً نجس بوده و انسان نداند پاک شده یا نه، چنانچه چیز پاکی با رطوبت به آن برسد، نجس می‌شود.

«١٣٠» زمین و پارچه و مانند اینها اگر رطوبت داشته باشد، هر قسمتی که نجاست به آن برسد نجس می‌شود و جاهای دیگر آن پاک است و همچنین است خیار و خربزه و مانند اینها.

«١٣١» هرگاه شیره و روغن، مایع باشد به‌طوری‌که اگر قدری از آن برداشته شود، جای آن پُر می‌شود، همین که یک نقطه از آن نجس شد، تمام آن نجس می‌شود. ولی اگر مایع نباشد و یا اینکه مایع باشد، ولی نجاست به جای دیگر سرایت نکند نجس نمی‌شود.

«١٣٢» اگر مگس یا حیوانی مانند آن، روی چیز نجسی که تر است بنشیند و بعد روی چیز پاکی که آن هم تر است بنشیند، چنانچه انسان بداند نجاست همراه آن حیوان بوده، چیز پاک نجس می‌شود و اگر نداند پاک است.

«١٣٣» اگر جایی از بدن که عرق دارد نجس شود و عرق از آنجا به جای دیگر برود، هر جا که عرق نجس به آن برسد نجس می‌شود، و اگر عرق به جای دیگر نرود جاهای دیگر بدن پاک است.

«١٣۴» اخلاطی که از بینی یا گلو می‌آید، اگر خون داشته باشد، جایی که خون دارد نجس و بقیه آن پاک است؛ پس اگر به بیرون دهان یا بینی برسد، مقداری را که انسان یقین دارد جای نجسِ اخلاط به آن رسیده نجس است و محلی را که شک دارد جای نجس به آن رسیده یا نه، پاک می‌باشد.

«١٣۵» اگر آفتابه‌ای را که ته آن سوراخ است روی زمین نجس بگذارند، چنانچه آب طوری زیر آن جمع گردد که با آب آفتابه یکی حساب شود، آب آفتابه نجس می‌شود، ولی اگر آب آفتابه از داخل به بیرون با فشار جریان داشته باشد یا احتمال برود که نجاست بیرون به داخل سرایت نمی‌کند، حتی اگر سطح آب بیرون و داخل مساوی هم باشد، آب آفتابه نجس نمی‌شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2553 | پیوند ثابت

«١٣۶» نجس کردن خط و ورق قرآن حرام است، و اگر نجس شود باید فوراً آن را آب بکشند.

«١٣٧» اگر جلد قرآن نجس شود، در صورتی که نجس شدن موجب بی‌احترامی به قرآن باشد، باید آن را آب بکشند.

«١٣٨» گذاشتن قرآن روی عین نجس، مانند خون و مردار، اگرچه آن عین نجس خشک باشد، حرام است و برداشتن قرآن از روی آن واجب می‌باشد.

«١٣٩» نوشتن قرآن با مرکّب نجس، اگرچه یک حرف آن باشد، حرام است و اگر نوشته شود باید آن را آب بکشند، یا به‌وسیله تراشیدن و مانند آن، کاری کنند که عین مرکب نجس از بین برود و ورق متنجس به آن، آب کشیده شود.

«١۴٠» احتیاط واجب آن است که از دادن قرآن به کافر خودداری کنند و اگر قرآن در دست اوست در صورت امکان از او بگیرند.

«١۴١» اگر ورق قرآن یا چیزی که احترام آن لازم است، مثل کاغذی که اسم خدا یا پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله یا امام علیه‌السلام بر آن نوشته شده، در مستراح بیفتد، بیرون آوردن و آب کشیدن آن اگرچه خرج داشته باشد بر کسی که آن را انداخته واجب است و اگر او این کار را نکرد یا نتوانست انجام دهد، بر دیگران واجب می‌شود و خرج آن از بیت‌المال داده می‌شود. و اگر بیرون آوردن آن ممکن نباشد، کسانی که مطلع هستند نباید به آن مستراح بروند تا یقین کنند آن ورق پوسیده شده است. ولی وجوب اعلام، محل تأمل است. و همچنین اگر تُربت در مستراح بیفتد و بیرون آوردن آن ممکن نباشد، تا وقتی یقین نکرده‌اند که کاملاً از بین رفته، نباید به آن مستراح بروند.

«١۴٢» خوردن و آشامیدن چیز نجس حرام است و نیز خورانیدن عین نجس به اطفال در صورتی که ضرر داشته باشد، حرام می‌باشد، بلکه اگر ضرر هم نداشته باشد بنابر احتیاط واجب باید از آن خودداری کنند؛ و همچنین است چیزهایی که پاک است، ولی خوردنش حرام است، بنابر احتیاط. ولی خوراندن غذاهایی که نجس شده است به طفل حرام نیست، امّا احتیاط مستحب در اجتناب است.

«١۴٣» فروختن و عاریه دادن چیز نجسی که می‌شود آن را آب کشید، اگر نجس بودن آن را به طرف نگویند، اشکال ندارد، ولی چنانچه انسان بداند که عاریه گیرنده یا خریدار آن را در خوردن و آشامیدن استعمال می‌کند باید نجاستش را به آنها بگوید. و اگر بداند که آن را در کار حرامی استعمال می‌کند، اصل فروختن یا عاریه دادن محل اشکال است.

«١۴۴» اگر انسان ببیند کسی چیز نجسی را می‌خورد یا با لباس نجس نماز می‌خواند، لازم نیست به او بگوید مگر اینکه با او طوری معاشرت داشته باشد که اگر نگوید لوازم مشترک بین آن دو نجس خواهد شد.

«١۴۵» اگر جایی از خانه یا فرش کسی نجس باشد و ببیند بدن یا لباس یا چیز دیگر کسانی که وارد خانه او می‌شوند با رطوبت به جای نجس رسیده است، لازم نیست به آنان بگوید مگر اینکه مثل مسئله فوق با آنها معاشرت داشته باشد.

«١۴۶» اگر صاحب‌خانه در بین غذا خوردن بفهمد غذا نجس است، باید به مهمان‌ها بگوید. اما اگر یکی از مهمان‌ها بفهمد، لازم نیست به دیگران خبر دهد، ولی چنانچه طوری با آنان معاشرت دارد که می‌داند به‌واسطه نگفتن، لوازم خود او هم نجس می‌شود، باید بعد از غذا به آنان بگوید.

«١۴٧» چیز نجسی که انسان شک دارد پاک شده یا نه، نجس است و چیز پاک را اگر شک کند نجس شده یا نه، پاک است. و اگرچه بتواند نجس بودن یا پاک بودن آن را بفهمد لازم نیست جست‌وجو کند.

«١۴٨» اگر بداند یکی از دو ظرف یا دو لباس که از هر دو استفاده می‌کند، نجس شده و نداند کدام است، باید از هر دو اجتناب کند.

«١۴٩» اگر چیزی را که عاریه گرفته نجس شود، اگر بداند که صاحبش آن چیز را در خوردن و آشامیدن استعمال می‌کند، واجب است به او بگوید.

«١۵٠» بچه ممیزی که خوب و بد را می‌فهمد، اگرچه زمان تکلیفش هم نزدیک باشد، اگر بگوید چیزی را آب کشیدم، باید دوباره آن را آب کشید، مگر اینکه انسان بداند آن را درست آب کشیده است، ولی اگر بگوید چیزی که در اختیار اوست نجس است، احتیاط واجب آن است که از آن اجتناب کنند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2554 | پیوند ثابت

یازده چیز نجاست را پاک می‌کند و آنها را مطهّرات گویند: ١ ـ آب؛ ٢ ـ زمین؛ ٣ ـ آفتاب؛ ۴ ـ استحاله و انقلاب؛ ۵ ـ کم شدن دو سوم آب انگور؛ ۶ ـ انتقال؛ ٧ ـ اسلام؛ ٨ ـ تبعیت؛ ٩ ـ برطرف شدن عین نجاست؛ ١٠ ـ استبرای حیوان نجاست‌خوار؛ ١١ ـ غایب شدن مسلمان.

و احکام اینها به‌طور تفصیل در مسائل آینده ذکر می‌شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 2648 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها