صفحه اصلی

در حال بارگیری...

ذبح و شکار

«٢٠٨۴» اگر بخواهند شتر را بکشند که بعد از جان دادن پاک و حلال باشد، باید با پنج شرطی که ـ در مسئله قبل ـ برای سر بریدن حیوانات گفته شد، کارد یا چیز دیگری را که از آهن و برنده باشد، در گودی بین گردن و سینه‌اش فرو کنند.

«٢٠٨۵» اگر شتر درحالی‌که زانوها را به زمین زده، یا به پهلو خوابیده و جلو بدنش رو به قبله است، کارد را در گودی گردنش فرو کنند، اشکال ندارد.

«٢٠٨۶» اگر به جای اینکه کارد در گودی گردن شتر فرو کنند، سر آن را ببرند، یا گوسفند و گاو و مانند اینها را مثل شتر بکشند، یعنی کارد در گودی گردنشان فرو کنند، گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است. ولی اگر چهار رگ شتر را ببرند و تا زنده است به دستوری که گفته شد کارد در گودی گردنش فرو کنند، گوشت آن حلال و بدن آن پاک است، و نیز اگر کارد در گودی گردن گاو یا گوسفند یا مانند اینها فرو کنند و تا زنده است سر آن را ببرند، حلال و پاک می‌باشد.

«٢٠٨٧» اگر حیوانی سرکش شود و نتوانند آن را به دستوری که در شرع معین شده بکشند، یا مثلاً در چاه بیفتد و احتمال بدهند که در آنجا بمیرد و کشتن آن به دستور شرع ممکن نباشد، هرجای بدنش را که زخم بزنند و در اثر زخم زدن جان بدهد حلال می‌شود، و رو به قبله بودن آن لازم نیست، ولی باید شرط‌های دیگری را که برای سر بریدن حیوانات گفته شد، دارا باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 8361 | پیوند ثابت

«٢٠٨٨» اگر حیوان حلال‌گوشت وحشی را با اسلحه شکار کنند، با پنج شرط حلال و بدنش پاک است:

١ـ اسلحه شکار مثل کارد و شمشیر برنده باشد، یا مثل نیزه و تیر، تیز باشد که به‌واسطه تیز بودن، بدن حیوان را پاره کند، و اگر به‌وسیله دام یا چوب و سنگ و مانند اینها حیوانی را شکار کنند بنابر اظهر پاک نمی‌شود و خوردن آن هم حرام است؛ و اگر حیوانی را با تفنگ شکار کنند، چنانچه گلوله آن تیز باشد که در بدن حیوان فرو رود و آن را پاره کند پاک و حلال است، و اگر گلوله تیز نباشد، بلکه با فشار در بدن حیوان فرو رود و حیوان را بکشد، یا به‌سبب حرارتش بدن حیوان را بسوزاند و در اثر سوزاندن، حیوان بمیرد، پاک و حلال بودنش، اشکال دارد.

٢ـ کسی که شکار می‌کند باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد، و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل‌بیت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌کند، حیوانی را شکار نماید، آن شکار حلال نیست.

٣ـ اسلحه را برای شکار کردن حیوان به‌کار ببرد، و اگر مثلاً جایی را نشانه‌گیری کند و ناخواسته حیوانی را بکشد، آن حیوان پاک نیست و خوردن آن هم حرام است.

۴ـ در وقت به‌کار بردن اسلحه، نام خدا را ببرد و چنانچه عمداً نام خدا را نبرد شکار حلال نمی‌شود، ولی اگر فراموش کند، در صورتی که معتقد به وجوبِ بردنِ نام خدا در این هنگام بوده، و یا اگر معتقد نبوده، عادت به بردن نام خدا را داشت، اشکال ندارد.

۵ـ وقتی به حیوان برسد که مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد؛ و چنانچه به اندازه سر بریدن وقت باشد و سر حیوان را نبُرد تا بمیرد، حرام می‌شود.

«٢٠٨٩» اگر دو نفر حیوانی را شکار کنند، و یکی از آنان مسلمان و دیگری کافر باشد، یا یکی از آن دو نام خدا را نبرد، آن حیوان حلال نیست.

«٢٠٩٠» اگر بعد از آنکه حیوانی را تیر زدند در آب بیفتد، و انسان بداند که حیوان به‌سبب تیر و افتادن در آب جان داده، حلال نیست، بلکه اگر شک کند که مردن حیوان فقط در اثر تیر بوده یا نه، حلال نمی‌باشد.

«٢٠٩١» اگر با سگ غصبی یا اسلحه غصبی حیوانی را شکار کند، شکار حلال است و مال خود او می‌شود، ولی علاوه بر اینکه گناه کرده، باید اجرت اسلحه یا سگ را به صاحبش بدهد.

«٢٠٩٢» اگر با شمشیر یا چیز دیگری که شکار کردن با آن صحیح است، با شرط‌هایی که در مسائل گذشته گفته شد، حیوانی را شکار کنند و در اثر آن، حیوان دو قسمت شود، و سر و گردن در یک قسمت بماند و وقتی انسان برسد که حیوان جان داده باشد، هر دو قسمت حلال است، در صورتی که به همین قطع کردن جان داده باشد؛ و اگر حیوان زنده باشد، آن قسمت که سر ندارد حرام است و آن قسمت دیگر، اگر سر آن را به دستوری که در شرع معین شده ببرند، حلال است.

«٢٠٩٣» اگر با چوب یا سنگ یا چیز دیگری که شکار کردن با آن صحیح نیست حیوانی را دو قسمت کنند، قسمتی که سر و گردن ندارد، حرام است، و قسمتی که سر و گردن دارد، اگر زنده باشد، و سر آن را به دستوری که در شرع معین شده ببرند حلال است.

«٢٠٩۴» اگر حیوانی را شکار کنند، یا سر ببرند و بچه زنده‌ای از آن بیرون آید، چنانچه آن بچه را به دستوری که در شرع معین شده سر ببرند، حلال است و اگر خودش بمیرد، حرام می‌باشد.

«٢٠٩۵» اگر حیوانی را شکار کنند یا سر ببرند و بچه مرده‌ای از شکمش بیرون آید، چنانچه خلقت آن بچه کامل باشد و مو یا پشم در بدنش روییده باشد، پاک و حلال است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 8362 | پیوند ثابت

«٢٠٩۶» اگر سگ شکاری، حیوان وحشی حلال‌گوشتی را شکار کند، پاک و حلال بودن حیوان شش شرط دارد:
١ـ سگ به‌طوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد، ولی اگر در وقت نزدیک شدن به شکار با جلوگیری نایستد مانع ندارد؛ و تربیت شدن سگ به این است که غالباً موقع کشتن شکار آن را نخورد، ولی اگر اتفاقاً شکار را بخورد، اشکال ندارد.

٢ـ صاحبش آن را بفرستد، و اگر از پیش خود دنبال شکار رود و حیوانی را شکار کند خوردن آن حیوان حرام است، بلکه اگر از پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش بانگ بزند که زودتر خود را به شکار برساند، اگرچه به‌واسطه صدای صاحبش شتاب کند، بنابر اظهر باید از خوردن آن شکار، خودداری نمایند.

٣ـ کسی که سگ را می‌فرستد باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را می‌فهمد، و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل‌بیت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌کند سگ را بفرستد، شکار آن سگ، حرام است.
۴ـ وقت فرستادن سگ، نام خدا را ببرد، و اگر عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، ولی اگر از روی فراموشی باشد، در صورتی که معتقد به وجوب بردن نام خدا در این هنگام بود و یا اگر معتقد نبوده عادت به بردن نام خدا داشت، اشکال ندارد، و اگر وقت فرستادن، نام خدا را عمداً نبرد و پیش از آنکه سگ به شکار برسد نام خدا را ببرد بنابر احتیاط، باید از آن شکار اجتناب نمایند، اگرچه بنابراظهر مانعی ندارد.

۵ـ شکار به‌وسیله زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد، پس اگر سگ شکار را خفه کند، یا شکار به دلیل دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست.

۶ـ کسی که سگ را فرستاده، وقتی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد، و چنانچه وقتی برسد که به اندازه سر بریدن وقت باشد، مثلاً حیوان چشم یا دُم خود را حرکت دهد، یا پای خود را به زمین بزند، چنانچه سر حیوان را نبُرد تا بمیرد، حلال نیست. و بنابر احوط، شکارچی باید خودش را زود به شکار برساند که اگر زنده است، آن را به دستور شرع سر ببرد، و اگر عجله نکرد، چه معذور باشد یا نه، و احتمال بدهد که بعد از شکار کردن هنوز زنده بوده و بعداً مرده است، پاک و حلال بودن شکار، مشکل است.

«٢٠٩٧» اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همه آنها دارای شرایطی که در مسئله قبل گفته شد، بوده‌اند، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرایط نبود، شکار حرام است.

«٢٠٩٨» اگر سگ را برای شکار حیوانی بفرستد و آن سگ حیوان دیگری را شکار کند، آن شکار حلال و پاک است، و نیز اگر آن حیوان را با حیوان دیگری شکار کند، هر دوی آنها حلال و پاک می‌باشند.

«٢٠٩٩» اگر چند نفر با هم سگ را بفرستند و یکی از آنها کافر باشد یا عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، و نیز اگر یکی از سگ‌هایی را که فرستاده‌اند به‌صورتی که در مسئله ٢٠٩۶ گفته شد تربیت شده نباشد، آن شکار حرام می‌باشد.

«٢١٠٠» اگر باز یا حیوان دیگری غیر از سگ شکاری، حیوانی را شکار کند، آن شکار حلال نیست، ولی اگر وقتی برسند که حیوان زنده باشد و به دستوری که در شرع معین شده سر آن را ببرند، حلال است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 8363 | پیوند ثابت

«٢١٠١» اگر ماهی فَلْس‌دار را زنده از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، پاک و خوردن آن حلال است، و چنانچه در آب بمیرد پاک است، ولی خوردن آن حرام می‌باشد. و ماهی بی‌فلس را اگرچه از آب بگیرند و بیرون آب جان دهد، حرام است. و فلس، همان پولک‌هایی است که روی پوست ماهی می‌باشد.

«٢١٠٢» اگر ماهی بیرون از آب بیفتد، یا آب فرو رود و ماهی در خشکی بماند، چنانچه پیش از آنکه بمیرد، کسی با دست یا به‌وسیله دیگر آن را بگیرد، بعد از جان دادن حلال است.

«٢١٠٣» کسی که ماهی را صید می‌کند، لازم نیست مسلمان باشد و در موقع گرفتن، نام خدا را ببرد، ولی مسلمان باید بداند یا اطمینان داشته باشد که آن را زنده گرفته‌اند و در خارج آب مرده است.

«٢١٠۴» ماهی مرده‌ای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفته‌اند یا مرده، چنانچه در دست مسلمان باشد، حلال است و اگر در دست کافر باشد، اگرچه بگوید آن را زنده گرفته‌ام، حرام می‌باشد، مگر آنکه از حرف او یا از راه دیگر علم یا اطمینان حاصل شود.

«٢١٠۵» خوردن ماهی زنده، بنابر احوط جایز نیست.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 8364 | پیوند ثابت

«٢١٠۶» اگر ملخ را با دست یا به‌وسیله دیگری زنده بگیرند، بعد از جان دادن خوردن آن حلال است، و لازم نیست کسی که آن را می‌گیرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن نام خدا را ببرد، ولی اگر ملخ مرده‌ای در دست کافر باشد و معلوم نباشد که آن را زنده گرفته یا نه، اگرچه بگوید زنده گرفته‌ام، حلال نیست مگر اینکه انسان بداند یا اطمینان داشته باشد که آن را زنده گرفته است.

«٢١٠٧» خوردن ملخی که بال درنیاورده و نمی‌تواند پرواز کند، حرام است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 8365 | پیوند ثابت

«٢١٠٨» خوردن گوشت مرغی که مثل شاهین چنگال دارد حرام است. و خوردن گوشت هُدهُد مکروه می‌باشد و همچنین پرستو، بنابر اظهر.

«٢١٠٩» اگر چیزی را که روح دارد از حیوان زنده جدا نمایند، مثلاً دنبه یا مقداری گوشت از گوسفند زنده ببرند، نجس و حرام می‌باشد.

«٢١١٠» خوردن پنج چیز از حیوانی که حلال‌گوشت است و به دستور شرع آن را سر بریده‌اند حرام است که عبارتند از: ١ـ طحال (سپرز)؛ ٢ـ نری؛ ٣ـ دنبلان؛ ۴ـ خون؛ ۵ـ فضله و سرگین.

«٢١١١» هرچه در نظر مردم جزء چیزهای خبیث باشد و متعارف مردم از آنها متنفّر باشند، خوردن آنها حرام است، و بنابر احتیاط واجب باید از خوردن ده چیز اجتناب کرد، اگرچه جزء چیزهای خبیث نباشند، که عبارتند از: ١ـ مثانه (بول‌دان)؛ ٢ـ زَهره‌دان؛ ٣ـ بچه‌دان؛ ۴ـ فرج؛ ۵ـ غُدد، که آنها را دُشْوِل هم می‌گویند؛ ۶ـ نخاع (مغز حرام)، که داخل ستون فقرات و گردن است؛ ٧ـ نخود مغز (و آن چیزی است در مغز به‌شکل نخود)؛ ٨ـ چیزی که در میان سُم است و به آن ذات‌الاشاجع هم می‌گویند؛ ٩ـ حدقه چشم؛ ١٠ـ پِی دو طرف تیره پشت.

«٢١١٢» خوردن کمی از تربت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام برای شفا به اندازه یک نخود، که از قبر مطهر آن حضرت یا از اطراف آن برداشته باشند، اشکال ندارد، و مظنون این است که خوردن تربت حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و سایر ائمه طاهرین علیهم‌السلام برای شفا، در این حکم مثل تربت امام حسین علیه‌السلام باشد؛ اگرچه احوط این است که آن را در آب مخلوط کنند به‌طوری‌که مستهلک شود، و خوردن گِل داغستان و گِل اَرمَنی برای معالجه، اگر علاج منحصر به خوردن آنها باشد، بنابر اظهر اشکال ندارد.

«٢١١٣» خوردن گوشت اسب و قاطر و الاغ مکروه است و اگر کسی با آنها وطی کند، یعنی نزدیکی نماید، حرام می‌شوند و باید آنها را از شهر بیرون ببرند و در جای دیگر بفروشند.

«٢١١۴» خرگوش و سوسمار و همه حشرات، حرام‌گوشت هستند.

«٢١١۵» اگر ـ نَعوذُبِاللّه ـ با گاو، گوسفند و شتر نزدیکی کنند، بول و سرگین آنها نجس می‌شود و آشامیدن شیر و خوردن گوشت آنها هم حرام است و باید بدون آنکه تأخیر بیفتد آن حیوان را بکشند و بسوزانند و کسی که با آن وطی کرده پول آن را به صاحبش بدهد.

«٢١١۶» آشامیدن شراب حرام و در بعضی از روایات بزرگ‌ترین گناه شمرده شده است، و اگر کسی آن را حلال بداند، در صورتی که ملتفت باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌باشد، کافر است. از حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام روایت شده است که فرمودند: «شراب ریشه بدی‌ها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می‌خورد، عقل خود را از دست می‌دهد و در آن موقع، خدا را نمی‌شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمی‌دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی‌کند و از زشتی‌های آشکار رو نمی‌گرداند و روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می‌رود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می‌ماند، و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می‌کنند، و تا چهل روز نماز او قبول نمی‌شود، و روز قیامت روی او سیاه است و زبان از دهانش بیرون می‌آید و آب دهان او به سینه‌اش می‌ریزد و فریاد تشنگی او بلند است».

«٢١١٧» سر سفره‌ای که در آن شراب می‌خورند، اگر انسان یکی از آنان حساب شود، بنابر احتیاط واجب نباید نشست و از چیز خوردن از آن سفره هم باید اجتناب کرد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 8366 | پیوند ثابت

«٢١١٨» چند چیز در غذا خوردن مستحب است:

١ـ هر دو دست را پیش از غذا بشوید.

٢ـ بعد از غذا دست خود را بشوید و با دستمال خشک کند.

٣ـ میزبان پیش از همه شروع به غذا خوردن کند و بعد از همه دست بکشد، و پیش از غذا اول میزبان دست خود را بشوید، بعد کسی که طرف راست او نشسته و همین‌طور تا برسد به کسی که طرف چپ او نشسته، و بعد از غذا اول کسی که طرف چپ میزبان نشسته دست خود را بشوید و همین‌طور تا به طرف راست میزبان برسد.

۴ـ در اول غذا «بِسم اللّه» بگوید، و اگر سر یک سفره چند جور غذا باشد، در وقت خوردن هر یک از آنها، نیز «بسم اللّه» بگوید.

۵ـ با دست راست غذا بخورد.

۶ـ با سه انگشت یا بیشتر غذا بخورد و با دو انگشت نخورد.

٧ـ اگر چند نفر سر یک سفره نشسته‌اند هر کسی از غذای جلو خودش بخورد.

٨ـ سر سفره زیاد بنشیند و غذا خوردن را طول بدهد.

٩ـ بعد از غذا، خداوند عالم را حمد کند.

١٠ـ آنچه بیرون سفره می‌ریزد جمع کند و بخورد، ولی اگر در بیابان غذا بخورد، مستحب است آنچه بیرون می‌ریزد، برای پرندگان و حیوانات بگذارد.

١١ـ بعد از خوردن غذا به پشت بخوابد و پای راست را روی پای چپ بیندازد.

١٢ـ اول غذا و آخر آن نمک بخورد.

١٣ـ مستحب است یک سوم معده را برای غذا و یک سوم برای آب و یک سوم برای راحت تنفس کردن قرار دهد.

«٢١١٩» غذا خوردن در حال راه رفتن و همچنین به اندازه سیر شدن مکروه است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 8367 | پیوند ثابت

«٢٠٧٠» اگر حیوان حلال‌گوشت را به دستوری که بعداً گفته می‌شود سر ببرند، وحشی باشد یا اهلی، بعد از جان دادن، گوشت آن حلال و بدن آن پاک است، ولی حیوان نجاست‌خوار که استبراء نشده و همچنین حیوانی که انسان با آن نزدیکی کرده، گوشت آن حلال نیست.

«٢٠٧١» حیوان حلال‌گوشت وحشی، مانند آهو، کبک و بز کوهی، و حیوان حلال‌گوشتی که اهلی بوده و بعداً وحشی شده، مثل گاو و شتری که فرار کرده و وحشی شده است، اگر به دستوری که بعداً گفته می‌شود آنها را شکار کنند، پاک و حلال است، ولی حیوان حلال‌گوشت اهلی، مانند گوسفند و مرغ خانگی، با شکار کردن پاک و حلال نمی‌شود.

«٢٠٧٢» حیوان حلال‌گوشت وحشی در صورتی با شکار کردن پاک و حلال می‌شود که بتواند فرار کند یا پرواز نماید. بنابراین، بچه آهو که نمی‌تواند فرار کند و بچه کبک که نمی‌تواند پرواز نماید، با شکار کردن پاک و حلال نمی‌شود.

«٢٠٧٣» حیوان حلال‌گوشتی که مانند ماهی خون جهنده ندارد، اگر به خودی خود بمیرد، پاک است، ولی گوشت آن را نمی‌شود خورد.

«٢٠٧۴» حیوان حرام‌گوشتی که خون جهنده ندارد، مانند مار، با سر بریدن حلال نمی‌شود.

«٢٠٧۵» سگ و خوک به‌وسیله سر بریدن و شکار کردن پاک نمی‌شوند، و خوردن گوشت آنها هم حرام است، و حیوان حرام‌گوشت درنده و گوشت‌خوار، مانند گرگ و پلنگ، اگر به دستوری که گفته می‌شود سر ببرند، بنابر اظهر پاک است، ولی گوشت آن حلال نمی‌شود.

«٢٠٧۶» فیل، خرس، بوزینه، سوسمار، موش و حیوان‌هایی که مانند مار در داخل زمین زندگی می‌کنند، اگر خون جهنده داشته باشند و به خودی خود بمیرند نجسند، ولی اگر سر آنها را ببرند پاک شدن بدنشان در سه مورد اول خالی از وجه نیست، ولی در بقیه خلاف احتیاط است.

«٢٠٧٧» اگر هنگام بریدن سر حیوان، پیش از بیرون آمدن روح، سر حیوان را از بدنش جدا کنند مانعی ندارد و حیوان پاک و حلال است، ولی اگر عمداً بخواهند سرش را از بدن جدا کنند، بنابر اظهر خوردن گوشت آن مکروه است، بلکه خلاف احتیاط است.

«٢٠٧٨» اگر از شکم حیوان زنده، بچه مرده‌ای بیرون آید یا آن را بیرون آورند، خوردن گوشت آن حرام است.

«٢٠٧٩» پیش از بیرون آمدن روح و سرد شدن بدن حیوان، مکروه است، بلکه خلاف احتیاط است پوست حیوان را بکنَند و یا اینکه اعضای بدنش را قطع کنند.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8358 | پیوند ثابت

«٢٠٨٠» دستور سر بریدن حیوان آن است که چهار رگ بزرگ گردن آن را از پایین برآمدگی زیر گلو به‌طور کامل ببرند، و آن چهار رگ عبارتند از: «حلقوم» که مجرای تنفس حیوان است، و «مری» که زیر حلقوم است و مجرای غذای حیوان است، و دو رگ خونی دیگر، که دو طرف حلقوم است و به آنها «ودج» گفته می‌شود، و اگر آنها را بشکافند کافی نیست.

«٢٠٨١» اگر بعضی از چهار رگ را در حال اختیار ببرند و صبر کنند تا حیوان بمیرد بعد بقیه را ببرند، فایده ندارد.

«٢٠٨٢» اگر گرگ گلوی گوسفندی را به‌طوری بکنَد که از چهار رگی که در گردن است و باید بریده شود، چیزی نماند، آن حیوان حرام می‌شود، ولی اگر مقداری از گردن را بکنَد و چهار رگ باقی باشد، یا جای دیگر بدن را بکند، در صورتی که گوسفند زنده باشد، و به دستوری که گفته می‌شود سر آن را ببرند، حلال و پاک می‌باشد.
 

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 8359 | پیوند ثابت

«٢٠٨٣» سر بریدن حیوان پنج شرط دارد:

١ـ کسی که سر حیوان را می‌بُرد، چه مرد باشد یا زن و یا بچه ممیز، باید مسلمان باشد و اظهار دشمنی با اهل‌بیت پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نکند. و مرتدّ از مسلمین، غُلاة، خوارج و منکر ضروریات اسلام، محکوم به حکم کافر است.

٢ـ سر حیوان را با چیزی ببرند که از آهن باشد، ولی چنانچه آهن پیدا نشود و طوری باشد که اگر سر حیوان را نبرند می‌میرد، یا ذبح آن حیوان عرفاً برای انسان ضرورت داشته باشد، با چیز تیزی که چهار رگ آن را جدا کند، مانند شیشه و سنگ تیز، می‌شود سر آن را برید. بلکه اگر آلت ذبح غیر آهن باشد ولی در حدّت و استحکام و تیزی و اطّرادِ تا آخر ذبح مثل آهن باشد به نحو یقین، بعید نیست به الغاء خصوصیت ملحق به آهن باشد.

٣ـ در موقع سر بریدن، جلو بدن حیوان رو به قبله باشد، و کسی که می‌داند باید رو به قبله سر ببرد، اگر عمداً حیوان را رو به قبله نکند، حیوان حرام می‌شود، ولی اگر فراموش کند، یا مسئله را نداند، یا قبله را اشتباه کند، یا نداند قبله کدام طرف است، یا نتواند حیوان را رو به قبله کند، بنابر اظهر، اشکال ندارد.

۴ـ وقتی می‌خواهد سر حیوان را ببرد، یا کارد به گلویش بگذارد، به نیت سر بریدن، نام خدا را ببرد و همین‌قدر که بگوید «بسم اللّه» کافی است، و اگر بدون قصد سر بریدن، نام خدا را ببرد آن حیوان، بنابر اظهر پاک نمی‌شود و گوشت آن هم حرام است، ولی اگر از روی فراموشی نام خدا را نبرد، اشکال ندارد.

۵ـ حیوان بعد از سر بریدن حرکتی بکند، اگرچه مثلاً چشم یا دُم خود را حرکت دهد، یا پای خود را به زمین زند که معلوم شود زنده بوده، و لازم نیست خون از بدنش خارج شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 8360 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها