رهن آن است که بدهکار، مقداری از مال خود را نزد طلبکار گرو بگذارد که اگر طلب او را ندهد، طلبش را از آن مال بهدست آورد.
«١٨٢٢» در رهن بنابر اقرب، لازم نیست صیغه بخوانند و همینقدر که بدهکار مال خود را به قصد گرو، به طلبکار بدهد و طلبکار هم به همین قصد بگیرد، رهن صحیح است.
«١٨٢٣» گرودهنده و کسی که مال را گرو میگیرد باید بالغ و عاقل باشند و کسی آنها را مجبور نکرده باشد و نیز گرودهنده باید سفیه نباشد و همچنین کسی که حاکم شرع او را بهعلتی ـ مانند ورشکستگی و غیر آن ـ از تصرف در اموالش منع کرده باشد، نمیتواند مال خود را گرو بگذارد، اما ولیّ طفل و دیوانه میتواند از طرف آنها گرو بدهد یا گرو بگیرد، در صورتی که به مصلحت آنها باشد.
«١٨٢۴» انسان مالی را میتواند گرو بگذارد که شرعاً بتواند در آن مال تصرف کند، و اگر مال شخص دیگری را گرو بگذارد، در صورتی صحیح است که صاحب مال بگوید: به گرو گذاشتن راضی هستم.
«١٨٢۵» اگر گروگیرنده مالی را با اجازه گرودهنده بهعنوان گرو گرفت، دیگر گرودهنده نمیتواند آن مال را از او بگیرد، مگر آنکه قرض خود را پرداخت کند.
«١٨٢۶» چیزی را که گرو میگذارند، باید خرید و فروش آن صحیح باشد، پس اگر شراب و مانند آن را گرو بگذارند صحیح نیست.
«١٨٢٧» اگر چیزی را که گرو میگذارند، قبل از رسیدن وقت ادای قرض، فاسد میشود و میتوان از فساد آن جلوگیری کرد، باید جلوگیری شود؛ مثل آبیاری باغ. و چنانچه گروگیرنده شرط کرد که آن را قبل از فاسد شدن بفروشد، جایز است بفروشد و قیمت آن گرو میشود.
«١٨٢٨» طلبکار و بدهکار نمیتوانند مالی را که گرو گذاشته شده، بدون اجازه یکدیگر ملک کسی کنند، مثلاً ببخشند یا بفروشند، ولی اگر یکی از آنان آن را ببخشد یا بفروشد، بعد دیگری بگوید راضی هستم، اشکال ندارد.
«١٨٢٩»گروگیرنده بدون اجازه گرودهنده جایز نیست در مالی که آن را گرو گرفته تصرف کند، و اگر تصرفی مثل سواری حیوان یا سکونت در خانه کرد، باید اجرةالمثل استفاده را بدهد، و اگر بهسبب تصرف، تلف شد ضامن است. همچنین گرودهنده نیز بدون اذن گروگیرنده نمیتواند در مالی که گرو گذاشته تصرّفی نماید که با رهن منافات دارد و سبب تغییر مال یا کم شدن قیمت آن میشود، ولی تصرفی که این چنین نباشد جایز است و همچنین تصرفی که برای حفظ و اصلاح آن باشد، از قبیل آب و علف دادن و چرانیدن حیوان، یا اصلاح و آب دادن درخت، جایز میباشد.
«١٨٣٠» رهن در دست گروگیرنده امانت است، زیرا با اجازه گرو دهنده است؛ بنابراین اگر بدون تعدّی و تفریط در دست او تلف شود، ضامن نیست.
«١٨٣١» اگر طلبکار چیزی را که گرو برداشته با اجازه بدهکار بفروشد، پول آن هم مثل خود مال، گرو میباشد.
«١٨٣٢» اگر وقت بدهی تمام شد و بدهکار بدهی خود را با وجود مطالبه طلبکار نداد، چنانچه طلبکار از طرف بدهکار، وکیل در فروش آنچه گرو گذاشته شده باشد، میتواند اقدام به فروش آن کند، و اگر وکیل نبود باید مراجعه به حاکم شرع کرده و حاکم شرع به هر صورت که صلاح بداند در مورد فروش گرو اقدام میکند، و اگر طلبکار دسترسی به حاکم شرع ندارد و یا دسترسی به او مشکل است و یا محذور دیگری در کار است، مراجعه به مؤمن عادل کرده و این کار بهوسیله او انجام میگیرد.
«١٨٣٣» در صورتی که جایز باشد طلبکار گرو را بفروشد، باید به مقدار طلبش اکتفا نماید و اگر وصول طلبش متوقف بر فروختن تمام آن باشد، در صورتی که بعد از فروش، مبلغ حاصله بیش از طلبش باشد مقدار زیادی را بهصورت امانت نزد خود نگه میدارد، و اگر بدهکار حاضر به فروختن تمام مال نباشد، طلبکار به حاکم رجوع مینماید، و در صورت عدم امکان رجوع به حاکم، به مؤمن عادل مراجعه میکند، و اگر تمام مال کمتر از طلبش باشد، باقی را از بدهکار طلبکار میشود، و چنانچه گرودهنده بخواهد با فروش مال قرضش را ادا کند، باید از گروگیرنده اجازه بگیرد و اگر اجازه نداد به حاکم مراجعه مینماید.
«١٨٣۴» در مواردی که خانه مثلاً به اجرت کمتری اجاره داده میشود و همراه آن پولی بهعنوان قرض یا رهن در اختیار مالک قرار میگیرد، که پس از پایان مدت اجاره به صاحبش برگردانده شود، در صورتی که در ضمن اجاره، شرط قرض کرده باشد و معامله متعارف باشد، اشکالی ندارد.