صفحه اصلی

در حال بارگیری...

نمــاز

لباس نمازگزار شش شرط دارد:

١ـ آنکه پاک باشد؛

٢ـ آنکه مباح باشد؛

٣ـ آنکه از اجزای مردار نباشد؛

۴ـ آنکه از اجزای حیوان حرام‌گوشت نباشد؛

۵و۶ـ آنکه اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابریشم خالص و طلاباف نباشد.
 و تفصیل اینها در مسائل آینده گفته می‌شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3814 | پیوند ثابت

«٧٨۶» قیام در موقع گفتن تکبیرةالاحرام بنابر ظاهر و قیام پیش از رکوع که آن را قیام متصل به رکوع می‌گویند، رکن است. ولی قیام در موقع خواندن حمد و سوره و قیام بعد از رکوع رکن نیست و اگر کسی آن را از روی فراموشی ترک کند، نمازش صحیح است.

«٧٨٧» اگر رکوع را فراموش کند و بعد از حمد و سوره بنشیند و یادش بیاید که رکوع نکرده، باید اول بایستد و سپس به رکوع رود و اگر بدون اینکه بایستد، به حال خمیدگی به رکوع برگردد، چون قیام متصل به رکوع را به‌جا نیاورده، نماز او باطل است.

«٧٨٨» موقعی که ایستاده، باید بدن را عمداً حرکت ندهد و به طرفی خم نشود و به جایی تکیه نکند، ولی اگر از روی ناچاری باشد، یا در خم شدن برای رکوع پاها را حرکت دهد اشکال ندارد.

«٧٨٩» اگر موقعی که ایستاده، از روی فراموشی بدن را حرکت دهد، یا به طرفی خم شود، یا به جایی تکیه کند، اشکال ندارد، ولی در قیامِ موقعِ گفتن تکبیرةالاحرام و قیام متصل به رکوع اگر از روی فراموشی هم باشد، بنابر احتیاط واجب، باید نماز را تمام کند و دوباره بخواند.

«٧٩٠» احتیاط واجب آن است که در موقع ایستادن، هر دو پا روی زمین باشد، ولی لازم نیست سنگینی بدن روی هر دو پا باشد و اگر روی یک پا هم باشد اشکال ندارد. و اگر ایستادن صدق کرد و از روی فراموشی روی یک پا قرار گرفت، نمازش باطل نیست، گرچه محل احتیاط است.

«٧٩١» کسی که می‌تواند درست بایستد لازم است پاها را طوری گشاد نگذارد که به حال ایستادن معمولی نباشد، ولی اگر بگویند ایستاده است و یا از روی فراموشی پاها را بیش از متعارف باز کرد، نمازش باطل نمی‌شود، گرچه محل احتیاط است.

«٧٩٢» حرکت دادن دست و انگشتان در موقع خواندن حمد و سایر حالات اشکال ندارد.

«٧٩٣» اگر در بین نماز از ایستادن عاجز شود، باید بنشیند و اگر از نشستن هم به همه اقسامش عاجز شود، باید بخوابد، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند.

«٧٩۴» انسان تا می‌تواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند مثلاً کسی که در موقع ایستادن بدنش حرکت می‌کند، یا مجبور است به چیزی تکیه دهد، یا بدنش را کج کند، یا خم شود، یا پاها را بیشتر از معمول گشاد بگذارد، باید به هر طوری که می‌تواند ایستاده نماز بخواند، ولی اگر به هیچ صورتی نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.

«٧٩۵» اگر کسی نمی‌تواند هم بایستد و هم رکوع و سجود را انجام دهد، بلکه یا باید بایستد و برای رکوع و سجود اشاره کند و یا بنشیند و رکوع و سجود را بدون اشاره انجام دهد، بنابر اظهر باید صورت اول را اختیار کند.

«٧٩۶» انسان تا می‌تواند بنشیند نباید خوابیده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشیند، باید هر طور که می‌تواند بنشیند و اگر به هیچ صورتی نمی‌تواند بنشیند، باید به پهلوی راست بخوابد، و اگر نمی‌تواند، بنابر احوط به پهلوی چپ بخوابد؛ و اگر آن هم ممکن نیست، به پشت بخوابد به‌طوری‌که کف پاهای او رو به قبله باشد و اگر آن هم ممکن نیست به هرصورتی که ممکن است نماز بخواند، ولی تا حدّ امکان طوری باشد که نزدیک‌تر به نماز کسی که به‌طور عادی ایستاده نماز می‌خواند باشد، وگرنه باید نزدیک‌تر به نماز کسی که ایستاده نمی‌خواند، با رعایت مراتبی که گفته شد باشد.

«٧٩٧» کسی که نشسته نماز می‌خواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد، و رکوع را ایستاده به‌جا آورد، باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع رود و اگر نتواند، باید رکوع را هم نشسته به‌جا آورد.

«٧٩٨» کسی که نشسته نماز می‌خواند اگر در بین نماز بتواند بایستد، باید مقداری را که می‌تواند، ایستاده بخواند، ولی تا بدنش آرام نگرفته، باید چیزی نخواند.

«٧٩٩» کسی که خوابیده نماز می‌خواند، اگر در بین نماز بتواند بنشیند، باید مقداری را که می‌تواند، نشسته بخواند؛ و نیز اگر می‌تواند بایستد، باید مقداری را که می‌تواند، ایستاده بخواند، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی نخواند.

«٨٠٠» کسی که می‌تواند بایستد، اگر بترسد که به‌سبب ایستادن مریض شود یا ضرری به او برسد، می‌تواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد، می‌تواند خوابیده نماز بخواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3830 | پیوند ثابت

شک‌هایی که نماز را باطل می‌کند از این قرار است:

١ـ شک در شماره رکعت‌های نماز دو رکعتی، مثل نماز صبح و نماز مسافر؛ ولی شک در نماز مستحب دو رکعتی و بعضی از نمازهای احتیاط نماز را باطل نمی‌کند.

٢ـ شک در شماره رکعت‌های نماز سه رکعتی.

٣ـ اگر در نماز چهار رکعتی شک کند که یک رکعت خوانده یا بیشتر.

۴ـ اگر در نماز چهار رکعتی پیش از تمام شدن سجده دوم، شک کند که دو رکعت خوانده یا بیشتر، که در این صورت نمازش باطل است و باید اعاده کند، و بهتر آن است که عمل به حکم شک کرده و نماز را اعاده نماید.

۵ـ شک بین دو و پنج یا دو و بیشتر از پنج.

۶ـ شک بین سه و شش یا سه و بیشتر از شش.

٧ـ شک در رکعت‌های نماز، که نداند چند رکعت خوانده است.

٨ـ شک بین چهار و شش یا چهار و بیشتر از شش، چه پیش از تمام شدن سجده دوم باشد و چه بعد از آن.

«٩۵٣» اگر یکی از شک‌های باطل‌کننده برای انسان پیش آید، بنابر احوط نمی‌تواند نماز را به‌هم بزند، بلکه باید ابتدا قدری فکر کند تا علم یا گمان به یک طرف پیدا کند، ولی اگر بعد از فکر کردن هم شک او از بین نرود به‌هم زدن نماز بنابر اظهر مانعی ندارد، و لازم نیست آن‌قدر صبر کند تا خود از حالت نمازگزار بیرون رود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3846 | پیوند ثابت

«١١٠٢» مسافر می‌تواند در مسجدالحرام و مسجد النّبی صلی‌الله‌علیه‌وآله و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند، و احتیاط در این است که نماز را شکسته بخواند. ولی اگر بخواهد در جایی که اول جزء این مساجـد نبوده و بعد به آنهـا اضافه شده نماز بخواند، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند، و نیز مسافر می‌تواند در حرم اصلی حضرت سید الشهداء علیه السلام نماز را تمام بخواند، ولی اگر در این چهار مکان نماز او قضا شد، بنابر احتیاط واجب به‌طور شکسته قضا نماید، اگرچه در همان مکان باشد.

«١١٠٣» کسی که می‌داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر در غیر چهار مکانی که در مسئله پیش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است.

«١١٠۴» مسافری که نمی‌داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر تمام بخواند و قصد قربت در نماز داشته باشد نمازش صحیح است.

«١١٠۵» مسافری که می‌داند باید نماز را شکسته بخواند اگر بعضی از خصوصیات آن را نداند، مثلاً نداند که در سفر هشت فرسخی باید شکسته بخواند، چنانچه تمام بخواند، در صورتی که وقت باقی است باید بنابر احوط نماز را شکسته بخواند و اگر وقت گذشته به‌طور شکسته قضا نماید.

«١١٠۶» مسافری که می‌داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر به گمان اینکه سفر او کمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتی بفهمد که سفرش هشت فرسخ بوده، نمازی را که تمام خوانده، بنابر احتیاط واجب باید دوباره شکسته بخواند و اگر وقت هم گذشته، قضا نماید.

«١١٠٧» اگر فراموش کند که مسافر است و نماز را تمام بخواند، چنانچه در وقت یادش بیاید، باید شکسته به‌جا آورد، ولی اگر بعد از وقت یادش بیاید، قضای آن نماز بر او واجب نیست.

«١١٠٨» اگر از روی فراموشی نماز را شکسته بخواند با اینکه نمی‌دانست سفرش به اندازه مسافت شرعی هست یا نه، یا اینکه می‌دانست به اندازه مسافت نیست، ولی بعد معلوم شد که به اندازه مسافت بوده، بنابر اظهر اگر نیت قربت داشت، اعاده لازم نیست.

«١١٠٩» مسافری که نماز نخوانده، اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، یا به جایی برسد که می‌خواهد ده روز در آنجا بماند، بنابر اصح باید نماز را تمام بخواند، و کسی که مسافر نیست، اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت کند، بنابر اقوی در سفر باید نماز را شکسته بخواند.

«١١١٠» اگر از مسافری که باید نماز را شکسته بخواند، نماز ظهر یا عصر یا عشا قضا شود، باید آن را دو رکعتی قضا نماید، اگرچه در غیر سفر بخواهد قضای آن را به‌جا آورد، و اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود، باید چهار رکعتی قضا نماید، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.

«١١١١» مستحب است مسافر بعد از هر نمازی که شکسته می‌خواند، سی مرتبه بگوید: «سُبْحانَ اللّه وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلاّ اللّه وَ اللّه اَکبَرْ».

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3862 | پیوند ثابت

«۶۷۰» لباس نمازگزار باید پاک باشد و اگر کسی در حال اختیار با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است، مگر در مواردی که استثنا شده و بعداً خواهد آمد.

«۶۷۱» کسی که از روی تقصیر نمی‌داند با بدن و لباس نجس، نماز باطل است، اگر با بدن یا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.

«۶۷۲» اگر به‌واسطه ندانستن مسئله از روی تقصیر، چیز نجس را نداند نجس است، مثلاً نداند عرق کافر نجس است، و با آن نماز بخواند، نمازش باطل است.

«۶۷۳» اگر نداند که بدن یا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده، نمازش صحیح است.

«۶۷۴» اگر فراموش کند که بدن یا لباسش نجس است، و در بین نماز یا بعد از آن یادش بیاید، باید نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نماید.

«۶۷۵» کسی که در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز بدن یا لباسش نجس شود و نجس طوری نباشد که نماز با آن بی‌اشکال باشد (که بعداً خواهد آمد) بلکه طوری نجس شود که نماز خواندن با آن صحیح نباشد و پیش از آنکه چیزی از نماز را با نجاست بخواند، ملتفت شود که نجس شده یا بفهمد بدن یا لباسش نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس یا بیرون آوردن آن، نماز را به هم نمی‌زند، باید در بین نماز بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را عوض نماید یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده، لباس را بیرون آورد. ولی چنانچه طوری باشد که اگر بدن یا لباس را آب بکشد یا لباس را عوض کند یا بیرون آورد، نماز به هم می‌خورد، یا اگر لباس را بیرون آورد، برهنه می‌ماند؛ باید نماز را بشکند و با بدن و لباس پاک نماز بخواند. و همین حکم در مورد کسی که در بین نماز فهمید که قبلاً بدن یا لباسش نجس شده است، ولی تا به حال نمی‌دانسته، در مورد بقیه نماز که می‌خواهد بخواند، بنابر اظهر جاری است.

«۶۷۶» کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز لباس او نجس شود و پیش از آنکه چیزی از نماز را با نجاست بخواند، بفهمد که نجس شده یا بفهمد که لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده، در صورتی که آب کشیدن یا عوض کردن یا بیرون آوردن لباس، نماز را به‌هم نمی‌زند و می‌تواند لباس را بیرون آورد باید لباس را آب بکشد یا عوض کند یا اگر چیز دیگری عورت او را پوشانده، لباس را بیرون آورد و نماز را تمام کند. اما اگر چیز دیگری عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمی‌تواند آب بکشد یا عوض کند، در صورتی که می‌تواند لباس نجس را کم کند یعنی مقداری که لازم نیست را از بدن بیرون آورد، باید این کار را انجام دهد و در غیر این صورت باید با همان لباس نجس نماز بخواند.

«۶۷۷» کسی که در تنگی وقت مشغول نماز است، اگر در بین نماز بدن او نجس شود و پیش از آنکه چیزی از نماز را با نجاست بخواند ملتفت شود که نجس شده، یا بفهمد بدن او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده یا از پیش نجس بوده یا اینکه در بین نماز بفهمد که قبلاً در حال نماز بدنش نجس شده و تا به حال نمی‌دانسته، در تمامی این موارد در صورتی که آب کشیدن بدن، نماز را به‌هم نمی‌زند، بدن را آب بکشد و اگر نماز را به‌هم می‌زند، باید با همان حال نماز را تمام کند و نماز او صحیح است.

«۶۷۸» کسی که در پاک بودن بدن یا لباس خود شک دارد، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که بدن یا لباسش نجس بوده، نماز او صحیح است؛ امّا اگر می‌دانسته که قبلاً نجس بوده و بعد شک کرد که پاک شده یا نه و به همان حال نماز خواند و بعد از نماز فهمید که پاک نشده بود، در این صورت نمازش باطل است.

«۶۷۹» اگر لباس را آب بکشد و یقین کند پاک شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاک نشده، نمازش صحیح است و همچنین اگر دیگری لباس او را آب بکشد ـ که این کار را به او واگذار کرده بود ـ و بعد بفهمد که پاک نشده یا اینکه فهمید بدن یا لباسش نجس شده، و همان‌طور نماز خواند و بعد از نماز فهمید که اشتباه کرده و پاک بوده است؛ در تمامی این موارد نمازش صحیح است.

«۶۸۰» اگر خونی در بدن یا لباس خود ببیند و یقین کند که از خون‌های نجس نیست، مثلاً یقین کند که خون پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خون‌هایی بوده که نمی‌شود با آن نماز خواند، نمازش صحیح است.

«۶۸۱» اگر یقین کند خونی که در بدن یا لباس او است، خون نجسی است که نماز با آن صحیح است، مثلاً یقین کند خون زخم و دمل است، چنانچه بعد از نماز بفهمد خونی بوده که نماز با آن باطل است، نمازش صحیح است.

«۶۸۲» اگر نجس بودن چیزی را فراموش کند و بدن یا لباسش با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشی نماز بخواند و بعد از نماز یادش بیاید، نمازش صحیح است. ولی اگر بدنش با رطوبت به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد، و بدون اینکه خود را آب بکشد، غسل کند و نماز بخواند، غسل و نمازش باطل است، مگر اینکه طوری باشد که به غسل نمودن، بدن نیز پاک شود. و نیز اگر جایی از اعضای وضو با رطوبت به چیزی که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و پیش از آنکه آنجا را آب بکشد، وضو بگیرد و نماز بخواند، وضو و نمازش باطل می‌باشد، مگر اینکه طوری باشد که به وضو گرفتن، اعضای وضو نیز پاک شود.

«۶۸۳» کسی که یک لباس دارد، اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب کشیدن یکی از آنها آب داشته باشد، احتیاط در این است که بدن را آب بکشد و با لباس نجس نماز بخواند؛ ولی در صورتی که نجاست یکی از آنها بیشتر باشد، لازم است بنابر احتیاط آن را آب بکشد، بلکه بعید نیست وظیفه‌اش همین باشد.

«۶۸۴» کسی که غیر از لباس نجس، لباس دیگری ندارد و در اثر تنگی وقت یا به‌علت دیگری نمی‌تواند آن را تطهیر کند، باید با آن نماز بخواند و نمازش صحیح است.

«۶۸۵» کسی که دو لباس دارد، اگر بداند یکی از آنها نجس است و نداند کدام است، چنانچه وقت دارد باید با هر دو لباس نماز بخواند، مثلاً اگر می‌خواهد نماز ظهر و عصر بخواند، باید با هر کدام، یک نماز ظهر و یک نماز عصر بخواند، ولی اگر وقت تنگ است، با هر کدام نماز بخواند کافی است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3815 | پیوند ثابت

«٨٠١» گفتن «اَللّه اَکبَر» در اول هر نماز، واجب و رکن است و باید بنابر احوط حروف «اللّه» و حروف «اکبر» و دو کلمه «اللّه اکبر» را پشت سر هم بگوید و نیز باید کسی که می‌تواند، این دو کلمه را به عربی صحیح بگوید و اگر به عربی غلط بگوید، یا مثلاً ترجمه آن را به فارسی بگوید صحیح نیست.

«٨٠٢» موقع گفتن تکبیرةالاحرام باید بدن آرام باشد و اگر عمداً درحالی‌که بدنش حرکت دارد، تکبیرةالاحرام را بگوید باطل است و همچنین بنابر احتیاط اگر سهواً یا از روی فراموشی باشد نیز باطل است.

«٨٠٣» کسی که لال است یا زبان او مرضی دارد که نمی‌تواند «اَللّه اَکبَر» را درست بگوید، باید به هر طوری که می‌تواند بگوید و اگر هیچ نمی‌تواند بگوید برای تکبیر بنابر احوط با انگشت اشاره کند و اگر می‌تواند، زبانش را هم حرکت دهد.

«٨٠۴» مستحب است موقع گفتن تکبیر اول نماز و تکبیرهای بین نماز، دست‌ها را تا مقابل گوش‌ها یا مقابل صورت یا گونه‌ها یا مقابل پایین گردن، بالا ببرد. و نباید دست‌ها را از مقابل گوش‌ها و سر بالاتر ببرد؛ و مستحب است در نماز جماعت امام تکبیر را بلند و مأموم آهسته بگوید.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3831 | پیوند ثابت

«٩۵۴» شک‌هایی که نباید به آنها اعتنا کرد از این قرار است:

١ـ شک در چیزی که محل به‌جا آوردن آن گذشته است، مثل آنکه در رکوع شک کند که حمد را خوانده یا نه

 ٢ـ شک بعد از سلام نماز.

٣ـ شک بعد از گذشتن وقت نماز.

۴ـ شک کثیرالشک، یعنی کسی که زیاد شک می‌کند.

۵ـ شک امام در شماره رکعت‌های نماز، در صورتی که مأموم شماره آنها را بداند و همچنین شک مأموم در صورتی که امام شماره رکعت‌های نماز را بداند.

۶ـ شک در نماز مستحبی.

و تفصیل هر یک از این شش مورد در مسائل بعدی بیان خواهد شد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3847 | پیوند ثابت

«١١١٢» کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده، باید قضای آن را به‌جا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز، خواب مانده یا به‌سبب مستی نماز نخوانده باشد؛ ولی کسی که در تمام وقت نماز، هنوز بالغ نشده و یا دیوانه و یا بیهوش است و یا زنی که در تمام وقت نماز در حال حیض یا نفاس است، نمازی که اینها نخوانده‌اند قضا ندارد، مگر اینکه قبل از تمام شدن وقت نماز، این افراد از چنین حالی خارج شوند؛ یعنی شخص غیر بالغ به تکلیف برسد و بیهوش به هوش آید و زن از حیض و نفاس پاک شود و مجنون عاقل شود، که در این صورت نمازی را که لااقل یک رکعت از آن را ولو با تیمّم و حذف مستحبات، در وقت می‌توانسته بخواند و نخوانده، باید قضا نماید.

«١١١٣» اگر کسی به اختیار خود سبب حصول دیوانگی یا بیهوشی، یا حیض و نفاس در خود شود، بنابر احتیاط واجب باید نمازهای فوت شده در آن حال را قضا نماید، خصوصاً اگر این عمل بعد از دخول وقت باشد.

«١١١۴» نمازهایی که واجب است قرائت در آنها بلند خوانده شود، هنگام قضا هم باید بلند خوانده شود و همچنین نمازهایی که واجب است آهسته بخواند، هنگام قضا نیز واجب است آهسته بخواند. و بلند یا آهسته خواندن قضای نافله‌ها تابع خود آنها است.

«١١١۵» کسی که وضو، غسل و تیمم برایش ممکن نیست، در خود وقت، نماز بر او واجب نیست و بنابر احتیاط واجب باید در وقتی که قادر بر تحصیل طهارت است نماز را قضا نماید، خصوصاً اگر خودش با اختیار سبب از بین رفتن تمکن شده باشد، بلکه اگر این عمل بعد از گذشتن وقت کافی برای انجام نماز صورت گیرد، باید نمازش را قضا کند.

«١١١۶» کافر اصلی، به جمیع اقسام آن، در صورتی که مسلمان شود، نمازهای سابق او قضا ندارد، و امّا مسلمانی که نماز نخوانده، اگرچه معذور بوده یا مسلمانی که مرتد شده، اگرچه مرتد فطری باشد بنابر اظهر، و یا مسلمانی که محکوم به کفر است، مثل خوارج، در صورت توبه بر همه اینها قضا لازم است، ولی مسلمانی که شیعه شده و نمازهایش را قبلاً مطابق مذهب خودش یا مطابق مذهب شیعه با نیت قربت خوانده است بنابر اظهر قضا بر او واجب نیست و امّا اگر اصلاً نمازش را نخوانده باید قضا کند.

«١١١٧» اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازی را که خوانده باطل بوده، باید قضای آن را بخواند.

«١١١٨» کسی که نماز قضا دارد، باید در خواندن آن کوتاهی نکند، ولی واجب نیست فوراً آن را به‌جا آورد، و کسی که نماز قضا دارد تا وقتی که وقت فریضه تنگ نشده، می‌تواند نماز قضا یا نماز مستحبی بخواند.

«١١١٩» قضای نمازهای یومیه در صورتی که ترتیب آنها معلوم باشد باید به ترتیب خوانده شود، مثلاً کسی که یک روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، بنابر اظهر و احوط باید اول نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا نماید.

«١١٢٠» اگر بخواهد قضای چند نماز غیر یومیه، مانند نماز آیات را بخواند یا مثلاً بخواهد قضای یک نماز یومیه و چند نماز غیر یومیه را بخواند، لازم نیست آنها را به ترتیب به‌جا آورد.

«١١٢١» اگر کسی نداند و گمان هم ندارد که نمازهایی که از او قضا شده کدام یک جلوتر بوده، بنابر اقوی لازم نیست به‌طوری بخواند که ترتیب حاصل شود و می‌تواند هر کدام را خواست مقدم بدارد، اگرچه احتیاط، در صورتی که عسر و حرج پیش نیاید و موجب فوت آنچه یقیناً فوت شده نشود، تحصیل یقین به ترتیب است؛ پس اگر نداند نماز مغرب و ظهر که از او فوت شده، کدام یک جلوتر بوده یک نماز مغرب بین دو ظهر یا یک نماز ظهر بین دو مغرب بنابر احتیاط مستحب بخواند.

«١١٢٢» اگر نماز ظهر و عصر از او قضا شده، ولی نمی‌داند از یک روز بوده یا از دو روز و نمی‌داند کدام زودتر قضاشده، می‌تواند دو نماز چهار رکعتی بخواند؛ چهار رکعت اول به قصد نمازی که اوّل فوت شده و چهار رکعت دوم به قصد نماز دوم.

«١١٢٣» کسی که چند نماز از او قضا شده و تعداد آنها را نمی‌داند، مثلاً نمی‌داند چهار تا بوده یا پنج تا، چنانچه برای او مشکل نیست و عسر و حرج در کار نباشد، لازم است آن‌قدر نماز بخواند تا علم پیدا کند به مقدار نمازهای قضا شده یا اینکه بیشتر نماز قضا خوانده است، و اگر تحصیل علم ممکن نیست، به مقداری که اطمینان پیدا کند، نماز بخواند، و اگر آن هم نشد به‌قدری که گمان پیدا کند. و این احتیاطات در صورتی است که می‌داند یا احتمال می‌دهد که سابقاً مقدار آنها را می‌دانسته، والاّ فقط به‌قدری که یقین دارد نماز بخواند و در مورد مقدار بیشتر، احتیاط کردن خوب است، ولی ظاهر این است که لازم نیست.

«١١٢۴» کسی که نماز قضا از همین روز یا روزهای پیش دارد، می‌تواند قبل از خواندن نمازی که قضا شده، نماز ادایی را بخواند و لازم نیست نماز قضا را جلو بیندازد، گرچه مطابق احتیاط است.

«١١٢۵» کسی که می‌داند یک نماز چهار رکعتی نخوانده و نمی‌داند نماز ظهر است یا عصر است یا عشا، اگر یک نماز چهار رکعتی به نیت قضای نمازی که نخوانده، بخواند کافی است.

«١١٢۶» کسی که می‌داند یکی از نمازهای پنج‌گانه از او فوت شده و نمی‌داند کدام بوده، کافی است یک نماز صبح و یک مغرب و یک چهار رکعتی به قصد مافِی‌الذمّه بخواند، و در بلند یا آهسته خواندن آن مخیر است، و اگر مسافر بوده، کافی است یک مغرب و یک دو رکعتی به قصد مافی‌الذمه بخواند.

«١١٢٧» اگر از روزهای گذشته نمازهای قضا دارد و یک نماز یا بیشتر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه برای قضای تمام آنها وقت ندارد، یا نمی‌خواهد همه را در آن روز بخواند، مستحب است نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند، بلکه مطابق احتیاط است.

«١١٢٨» نماز قضا را با جماعت می‌شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا، و لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند؛ مثلاً اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند، اشکال ندارد.

«١١٢٩» نمازهای مستحبّی که وقت خاص دارند در صورت ترک، قضای آنها مستحب است، ولی اگر در اثر بیماری فوت شد، استحباب قضا تأکد ندارد، و اگر نمازهای مستحبی فوت شده را قضا نکرد مستحب است برای هر نماز فوت شده یک مُدّ طعام صدقه بدهد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3863 | پیوند ثابت

«۶۴۱» نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده می‌شود و وقت آن از اول ظهر است تا موقعی که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می‌شود، به اندازه دو هفتم آن شود، مثلاً اگر درازی شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سایه‌ای که بعد از ظهر پیدا می‌شود به دو وجب رسید، آخر وقت نافله ظهر است. امّا بعد از این وقت تا موقعی که سایه به اندازه خود شاخص بشود باز هم نافله ظهر فضیلت دارد، ولی از نظر فضیلت به وقت قبلی نمی‌رسد؛ و قبل از اذان ظهر و بعد از اینکه سایه به اندازه شاخص شد به امید اینکه الآن خواندن آن خوب باشد، می‌توانند نافله ظهر را بخوانند، ولی بنابر احتیاط اگر قبل از ظهر می‌خوانند نیت ادا و اگر بعد از نماز می‌خوانند نیت ادا و قضا ننمایند.

«۶۴۲» نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده می‌شود و وقت آن تا موقعی است که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می‌شود، به چهار هفتم آن برسد و اگر تا این وقت نخواند، تا موقعی که سایه به اندازه دو برابر شاخص بشود وقت فضیلت خواندن نافله عصر است، ولی از نظر فضیلت به وقت قبلی، یعنی چهار هفتم شاخص، نمی‌رسد؛ و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر است بنابر اظهر نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و باید نیت ادا و قضا نکند.

«۶۴۳» وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب، که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا می‌شود، از بین برود.

«۶۴۴» وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا آخر وقت عشاست و احتیاط در این است که بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.

«۶۴۵» نافله صبح را بعد از تمام شدن نماز شب تا طلوع سرخی از طرف مشرق می‌شود خواند و بعد از آن، اول نماز صبح و بعد از آن نافله صبح را بخوانند.

«۶۴۶» وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود؛ و اگر کسی چهار رکعت یا بیشتر از نافله شب را خوانده و وقت فریضه صبح رسیده، می‌تواند نماز شب را تمام کند و می‌تواند نافله و فریضه صبح را بخواند و بعداً باقیمانده نماز شب را قضا کند؛ و امّا اگر چیزی از نماز شب را به‌جا نیاورده و یا کمتر از چهار رکعت به‌جا آورده، در این دو صورت مقدم داشتن نافله و فریضه صبح بر قضای نماز شب افضل است.

«۶۴۷» مسافر و کسی که برای او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، می‌تواند آن را در اول شب به‌جا آورد.

«۶۴۸» نافله خواندن در وقت فریضه، ولو نافله غیر یومیه باشد، در صورتی که باعث فوت فریضه نشود جایز است و همچنین جایز است نافله خواندن برای کسی که نماز قضا یا واجب دیگر مثل نماز استیجاری به گردن دارد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3816 | پیوند ثابت

«٨٠۵» در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه، انسان باید اول سوره حمد و بعد از آن بنابر احتیاط در صورتی که می‌داند یا می‌تواند یاد بگیرد، یک سوره تمام بخواند. و بنابر اظهر اگر سوره ضُحی را می‌خواند باید سوره «الم نشرح» را هم به دنبال آن بخواند و اگر سوره فیل را خواند سوره قریش را هم بخواند.

«٨٠۶» اگر وقت نماز تنگ باشد، یا انسان ناچار شود که سوره را نخواند، مثلاً بترسد که اگر سوره را بخواند، دزد یا درنده، یا چیز دیگری به او صدمه بزند، نباید سوره را بخواند؛ و اگر در کاری عجله داشته باشد، به‌طوری‌که اگر سوره را بخواند ضرری به او می‌رسد، می‌تواند سوره را نخواند.

«٨٠٧» اگر عمداً سوره را پیش از حمد بخواند و قصد او این باشد که سوره جزء نماز باشد، نمازش باطل است، ولی اگر قصد او قرآن خواندن باشد، مانعی ندارد و بعد از حمد یک سوره بنابر احتیاطی که قبلاً ذکر شد می‌خواند، و اگر اشتباهاً سوره را پیش از حمد بخواند و در بین آن یادش بیاید، باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.

«٨٠٨» اگر حمد و سوره یا یکی از آنها را فراموش کند و بعد از رسیدن به رکوع بفهمد، نمازش صحیح است، ولی باید دو سجده سهو به‌خاطر فراموش کردن قرائت به‌جا آورد.

«٨٠٩» اگر پیش از آنکه برای رکوع خم شود، بفهمد که حمد و سوره را نخوانده، باید بخواند. و اگر بفهمد سوره را نخوانده، باید فقط سوره را بنابر احتیاطی که گذشت بخواند؛ ولی اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، باید اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند و بعد از نماز دو سجده سهو به‌خاطر زیاد شدن سوره به‌جا آورد؛ و نیز اگر خم شود و پیش از آنکه به رکوع برسد، بفهمد حمد و سوره، یا سوره تنها، یا حمد تنها را نخوانده، باید بایستد و به همین دستور عمل نماید.

«٨١٠» اگر در نماز یکی از چهار سوره‌ای را که آیه سجده دارد عمداً بخواند، نمازش بنابر احتیاط باطل است. ولی در نماز مستحبی خواندن یکی از آنها جایز است و در بین نماز سجده می‌کند.

«٨١١» اگر اشتباهاً مشغول خواندن سوره‌ای شود که سجده واجب دارد، چنانچه پیش از رسیدن به آیه سجده بفهمد، باید آن سوره را رها کند و بنابر احتیاط سوره دیگر بخواند، و اگر بعد از خواندن آیه سجده بفهمد، باید بنابر احتیاط سوره دیگری بخواند و بعد از نماز، سجده آن آیه‌ای که سجده واجب داشته است به‌جا آورد.

«٨١٢» اگر در نماز آیه سجده را بشنود، بنابر احوط بعد از نماز سجده آن را به‌جا می‌آورد و نمازش صحیح است.

«٨١٣» در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه مستحب است در رکعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره منافقین بخواند بلکه احتیاط مستحب در این است که بدون عذر اینها را ترک نکند؛ و اگر مشغول یکی از اینها شود، بنابر احتیاط واجب نمی‌تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند.

«٨١۴» اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره «قل هو اللّه احد» یا سوره «قل یا أیها الکافرون» شود، نمی‌تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند، ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر به نصف نرسیده، می‌تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقین را بخواند.

«٨١۵» اگر در نماز، غیر سوره «قل هو اللّه احد» و «قل یا أیها الکافرون» سوره دیگری بخواند، تا به نصف نرسیده می‌تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند.

«٨١۶» اگر مقداری از سوره را فراموش کند یا از روی ناچاری، مثلاً به‌واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر، نشود به‌هیچ‌وجه آن را تمام نماید، می‌تواند آن سوره را رها کند و سوره دیگر بخواند، اگرچه از نصف گذشته باشد؛ و احتیاط در این است که به سوره «قل هو اللّه احد» یا «قل یا أیها الکافرون» عدول نماید و در ظهر جمعه به سوره جمعه و منافقین، اگر مانعی در کار نباشد.

«٨١٧» بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند، مگر در ظهر جمعه که مستحب است دو رکعت اوّل را بلند بخوانند.

«٨١٨» زن می‌تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند یا آهسته بخواند، ولی اگر نامحرم صدایش را بشنود باید آهسته بخواند، در صورتی که شنیدن صدای او حرام باشد، مثلاً ترس فتنه و لذت بردن در بین باشد؛ بنابر اظهر.

«٨١٩» اگر در جایی که باید نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند، یا در جایی که باید آهسته بخواند، عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است؛ ولی اگر از روی فراموشی باشد، یا مسئله را نداند و احتمال خلاف هم ندهد و تردید در صحّت عملش نداشته باشد، به‌طوری‌که قصد قربت از او حاصل بشود، نمازش صحیح است و اگر در بین خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه کرده، بنابر اظهر لازم نیست مقداری را که خوانده دوباره بخواند.

«٨٢٠» اگر کسی در خواندن حمد و سوره بیشتر از معمول صدایش را بلند کند، مثل آنکه آنها را با فریاد بخواند، نمازش بنابر احتیاط باطل است.

«٨٢١» انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می‌تواند بخواند و احتیاط مستحب در آن است که نماز را به جماعت به‌جا آورد.

«٨٢٢» کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را به‌خوبی نمی‌داند، و می‌تواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید یاد بگیرد؛ و اگر وقت تنگ است، دو صورت دارد: ١ـ اگر در یاد گرفتن کوتاهی کرده، در صورتی که عُسر و حرج نباشد، بنابر اظهر باید نمازش را به جماعت بخواند، یا کسی بخواند و او هم همراه او بخواند یا اگر ممکن است از روی نوشته‌ای بخواند. ٢ـ اگر کوتاهی نکرده، بنابر احتیاط مستحب این کارها را انجام دهد.

اگر کسی از قرآن هیچ نمی‌داند، به مقداری که واجب است در نماز از قرآن بخواند تسبیح و تهلیل و تکبیر می‌گوید.

«٨٢٣» اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند، یا عمداً آن را نگوید یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید، مثلاً به جای «ض»، «ظ» بگوید، به‌طوری‌که در زبان عربی بگویند آن حرف را تلفظ نکرده، و موافق هیچ یک از قرائت‌های هفت‌گانه نباشد؛ یا جایی که باید بدون زیر و زبر خوانده شود، زیر و زبر بدهد، یا تشدید را نگوید، نماز او باطل است؛ بنابر احتیاط.

«٨٢۴» اگر زیر و زبر کلمه‌ای را نداند، باید یاد بگیرد، ولی اگر کلمه‌ای را که وقف کردن آخر آن جایز است همیشه وقف کند یاد گرفتن زیر و زبر آن لازم نیست. ولی اگر نداند مثلاً کلمه‌ای با «س» است یا با «ص» باید یاد بگیرد و چنانچه دو جور یا بیشتر بخواند، مثل آنکه در «اهدنا الصراط المستقیم»، مستقیم را یک مرتبه با سین و یک مرتبه با صاد بخواند، نمازش باطل است، مگر آنکه هر دو جور قرائت شده باشد و به امید رسیدن به واقع بخواند.

«٨٢۵» رعایت مدّی که در یک کلمه واقع شده واجب است؛ یعنی اگر در کلمه‌ای «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن کلمه پیش (ضمّه) داشته باشد و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه (ء) باشد، مثل کلمه «سوء»، باید آن «واو» را مدّ بدهد، یعنی آن را بکشد؛ و همچنین اگر در کلمه‌ای «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن کلمه زبر (فتحه) داشته باشد و حرف بعد از «الف» در آن کلمه همزه باشد، مثل «جاء»، باید «الف» آن را بکشد؛ و نیز اگر در کلمه‌ای «ی» باشد و حرف پیش از «ی» در آن کلمه زیر (کسره) داشته باشد و حرف بعد از «ی» در آن کلمه همزه باشد، مثل «جیء»، باید «ی» را با مد بخواند؛ و اگر بعد از این «واو» و «الف» و «ی» به جای همزه (ء) حرفی باشد که ساکن است، یعنی زیر و زبر و پیش ندارد، باز هم باید این سه حرف را با مدّ بخواند، مثلاً در «وَ لاَ الضَّآلّینَ» که بعد از «الف» حرف لام ساکن است باید «الف» آن را با مدّ بخواند.

«٨٢۶» وصل به سکون در نماز ـ بنابر اظهر ـ جائز است و وقف غیر عمدی بر حرکت، وضعاً صحیح است و اعاده ندارد و احوط آن است که بدون عذر وقف به حرکت ننماید و معنای وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه‌ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد، مثلاً بگوید «الرحمنِ الرحیمِ» و میمِ الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید «مالک یوم الدین». و معنای وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه‌ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید «الرحمنِ الرحیمْ» و میمِ الرحیم را زیر ندهد و فوراً «مالک یوم الدین» را بگوید.

«٨٢٧» تنوین اگر به کلمه‌ای که با یکی از حروف «ی، ر، م، ل، و، ن» شروع می‌شود برسد، ادغام کند؛ یعنی نون را به آن حرف تبدیل کند و با تشدید بگوید و نون ساکن اگر به یکی از آنها برسد، احتیاط مستحب است که ادغام کند.

«٨٢٨» در رکعت سوم و چهارم نماز می‌تواند فقط یک حمد بخواند، یا سه مرتبه تسبیحات اربعه بگوید؛ یعنی سه مرتبه بگوید: «سُبحانَ اللّه وَ الْحَمدُ للّه وَ لااِلهَ اِلاَّ اللّه وَ اللّه اَکبَر». و اگر یک مرتبه هم تسبیحات اربعه را بگوید بنابر اقوی کافی است، ولی سه مرتبه فضیلت بیشتر دارد و موافق احتیاط است؛ و می‌تواند در یک رکعت حمد و در رکعت دیگر تسبیحات بگوید و بهتر است در هر دو رکعت تسبیحات بخواند.

«٨٢٩» در تنگی وقت باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید.

«٨٣٠» بر مرد و زن واجب است که در رکعت سوم و چهارم نماز، حمد یا تسبیحات را آهسته بخوانند.

«٨٣١» اگر در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنابر احتیاط واجب باید «بسم اللّه» آن را هم آهسته بگوید.

«٨٣٢» کسی که نمی‌تواند تسبیحات را یاد بگیرد یا درست بخواند، باید در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند.

«٨٣٣» اگر در دو رکعت اول نماز به خیال اینکه دو رکعت آخر است، تسبیحات بگوید، چنانچه پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر در رکوع بفهمد، نمازش صحیح است.

«٨٣۴» اگر در دو رکعت آخر نماز به خیال اینکه در دو رکعت اول است حمد بخواند، یا در دو رکعت اول نماز با گمان به اینکه در دو رکعت آخر است حمد بخواند، چه پیش از رکوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحیح است.

«٨٣۵» اگر در رکعت سوم یا چهارم می‌خواست حمد بخواند، ولی تسبیحات به زبانش آمد، یا می‌خواست تسبیحات بخواند، ولی حمد به زبانش آمد باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند. ولی اگر عادتش خواندن چیزی بوده که به زبانش آمده، و در خزانه قلبش آن را قصد داشته، می‌تواند همان را تمام کند و نمازش صحیح است.

«٨٣۶» کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم تسبیحات بخواند، اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود، باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند.

«٨٣٧» مستحب است در رکعت اول پیش از خواندن حمد، آهسته بگوید: «أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم»، و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر، «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را بلند بگوید. و نیز مستحب است حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند، یعنی آن را به آیه بعد نچسباند، و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجه داشته باشد، و اگر نماز را به جماعت می‌خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فُرادی می‌خواند، بعد از آنکه حمد خودش تمام شد، بگوید: «الحمد للّه ربّ العالمین»، و بعد از خواندن سوره «قل هو اللّه أحد» یک یا دو مرتبه «کذلِک اللّه رَبّی» یا سه مرتبه «کذلِک اللّه رَبُّنا» بگوید، و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3832 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها