صفحه اصلی

در حال بارگیری...

استفتائات احکام قصاص

۶١٨۴. فردى به قتل عمد کشته مى‌شود که داراى پدر و اولاد صغار است. پدر مقتول که ولىّ صغار نيز مى‌باشد، مطالبه قصاص کرده است و حاضر است در صورت مطالبه سهم صغار از ديه، پس از بلوغشان آن را بدهد. صغار پس از بلوغ تا زمان حيات ولىّ، مطالبه‌اى نکردند، امّا پس از فوت وى، سهم خود را مطالبه مى‌کنند. آيا چنين حقّى براى آنان ثابت است؟  

ج. آن اولاد حق مطالبه‌ى سهم‌الارث از ديه را ندارند، حتى در زمان حيات  ولىّ؛ زيرا بنابر اظهر جايز است ولىّ به ولايت بر صغار با عدم مفسده يا وجود مصلحت براى صغار درخواست قصاص کند که لازمه‌اش اين است که ديگر صغار حقى از ديه ندارند.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8906 | پیوند ثابت
۶٢٠٠. آيا ورثه مقتول، حقّ قصاص مادرى که فرزندش را کشته است دارند؟  

ج. ورثه‌ى ديگر مقتول، حق قصاص از مادر را دارند.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8922 | پیوند ثابت
۶٢١۶. اگر قاتل عمدى قبل از اجراى قصاص خودکشى کند، آيا ديه ساقط مى‌شود؟  

ج. احوط براى ورثه او اداى ديه‌ى مقتول از مال قاتل است و اگر مال نداشته باشد، اقارب او احتياطا ادا نمايند و اگر آن‌ها هم فقير باشند، به مقتضاى احتياط از بيت‌المال تأديه شود.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8938 | پیوند ثابت
۶١٨۵. آيا مقتول پيش از فوتش نسبت به قصاص داراى حقّ مى‌باشد؟ آيا نسبت به ثلث ديه هم داراى حقّ نيست؟  

ج. قصاص، حقّ ورثه است و مقتول پيش از موتش در آن حقّى ندارد. ولى در ديه‌ى خطايى نسبت به ثلث آن به وصيت حقّ دارد و الحاق ديه صلحى که بدل از قصاص است به آن خالى از رجحان نيست و تا پيش از موت در جامع بين قصاص طرف و قصاص نفس حقّ دارد و اثر فعلى جنايت را که طرف باشد، حقّ عفو دارد منجّزا و سرايت به قتل امر ديگرى است که حادث پس از عفو است که مربوط به قبلى نيست و زايد بر معفوّعنه است و آن حقّ ورثه است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8907 | پیوند ثابت
۶٢٠١. آيا جدّ صغار مى‌تواند قاتل پدر صغار را عفو کند؟  

ج. جدّ صغار در مورد عفو از قاتل پدر صغار با مصالحه و نظر حاکم شرع، بايد ملاحظه‌ى عدم مفسده براى صغار را بکند، مانند ساير تصرفات ولىّ و اگر صغير محتاج باشد، اين عفو مضرّ به حال او است و اين در تمام جنايات ولو غير قتل هم جارى است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8923 | پیوند ثابت
۶٢١٧. در قتل عمد اگر ولىّ‌دم صغير باشد، آيا ولىّ يا قيّم او مى‌تواند درخواست قصاص نمايد يا با رعايت غبطه وى، مطالبه ديه کند؟  

ج. احوط تأخير تا زمان بلوغ است و اظهر جواز قصاص براى ولىّ با رعايت مصلحت يا مجرّد عدم مفسده است، لکن در صورت نزديک بودن زمان کمال و عدم مفسده در تأخير و احتمال حصول عفو، اگرچه بر مالى باشد، احتياط در تأخير بدون محذور ترک نشود.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8939 | پیوند ثابت
۶١٨۶. اگر فرضا کسى هنگام جنگ، مجروحان دشمن را که اميدى به حياتشان نبوده، يا اسيران آن‌ها را، تير خلاص زده باشد ولو براى اين که که زياد زجر نکشند، چه حکمى دارد؟  

ج. ضارب مسؤول قتل آن‌ها است، هر چند براى اين‌که آن‌ها زياد زجر نکشند زده باشد و اين قتل عمد است، مگر اين‌که ثابت شود مقتول حيات مستقرّه نداشته‌است. خلاصه آن که ولىّ مقتول طلب کننده قصاص يا ديه است و اگر دسترسى به او نيست، بايد ديه‌ى او را به حاکم شرع بدهد.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8908 | پیوند ثابت
۶٢٠٢. براى شمول حکم قصاص، آيا احراز قصد هنگام ارتکاب عمل قتل شرط است؟  

 ج. بله، در قتل عمد، احراز قصد، شرط است لکن اعمّ از قصد قتل يا قصد کارى که غالبا موجب قتل مى‌شود.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8924 | پیوند ثابت
۶٢١٨. اگر فردى در شب با کسى مواجه شود که چوب‌دستى در دست دارد و به طرفش بدود و دستش را بگيرد و فقط بگويد چه کسى هستى؟ اسمت چيست؟ ولى او در  جواب و قبل از آن‌که آن شخص حرکت ديگرى انجام دهد، عالما و قاصدا با کارد سلاّخى به طول ٢٠ سانتى‌متر به طور برق‌آسا به ناحيه‌ى فک و گردن او بزند و برابر نظر پزشک قانونى، تمام شريانات و عصب‌ها را قطع و به عمق ٢٠ سانتى‌متر فرورفتگى باشد و شخص مصدوم را با تأخير مثلاً دو ساعت به بيمارستان رسانده و با کمبود امکانات بيمارستان مواجه شوند و پزشک حاذق هم سريعا خود را برساند و عمل جرّاحى هم مؤثّر واقع نشود و جان بدهد؛ بفرماييد: ١) با توجّه به اين‌که ضارب، عاقل، بالغ و رشيد مى‌باشد، آيا قتل عمد محسوب مى‌شود؟ ٢) تأخير در رساندن به بيمارستان، با توجّه به اين‌که اگر اين ضربه جلوى اتاق عمل بيمارستان هم وارد مى‌شد کسى قادر نبود جلوى خون‌ريزى را بگيرد و با توجّه به اين که ١٢ واحد خون هم به ايشان تزريق شد، ولى مؤثّر واقع نشد، آيا اين تأخير دخالتى در حکم دارد؟ ٣) با عنايت به اين‌که مقتول در شب مهتابى در فصل برداشت بادام جلوى باغ خود بوده است و قاتل به همراه يک نفر ديگر با موتور آمده است جلوى باغ مقتول و مقتول با چوب‌دستى به طرف او دويده و دست او را گرفته است و سؤال کرده تو کى هستى و اسمت چيست؟ ولى آن شخص، آن ضربه‌ى شديد را به او وارد مى‌کند، آيا مقتول مقصّر است و جرمى را مرتکب شده است؟  

ج۱. قتل عمد محسوب مى‌شود.

ج۲. اگر قاتل در مقام دفاع بوده و خائف شده باشد، به ديه مصالحه شود اولى است، واللّه‌ العالم.

ج۳. اگر قاتل در مقام دفاع بوده و خائف شده باشد، به ديه مصالحه شود اولى است، واللّه‌ العالم.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8940 | پیوند ثابت
۶١٨٧. فردى در اثر ضربه‌اى، باعث قتل ديگرى شده است. پزشک قانونى چنين نظريّه  داده که مقتول داراى بيمارى‌ها و امراض ديگرى بوده و آن بيمارى‌ها و امراض در مرگ وى مؤثر بوده است. خلاصه قتل، مستند به اين ضربه است و تأثير آن ضربه ۴٠% مى‌باشد که جزو اخير علت تامّه بوده است که اگر ضربه نمى‌خورد، فوت نمى‌کرد. آيا باعث تخفيف در محکوميّت اوست؟  

ج. خير، ضارب قاتل است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8909 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها