صفحه اصلی

در حال بارگیری...

«احکام اموات»

«۴۴۷» مسلمانی را که محتضر است؛ یعنی در حال جان دادن می‌باشد، مرد باشد یا زن، بزرگ باشد یا کوچک، باید بنابر احتیاط واجب به پشت بخوابانند، به‌طوری‌که کف پاهایش به طرف قبله باشد.

«۴۴۸» غسل، کفن، نماز و دفن مسلمان (یعنی میتی که به‌حسب اظهار شهادتین و عدم منافی، حکم به اسلام او می‌شود) بر هر مکلفی واجب است؛ و اگر بعضی انجام دهند، از دیگران ساقط می‌شود و چنانچه هیچ کس انجام ندهد همه معصیت کرده‌اند.

«۴۴۹» اگر کسی مشغول کارهای میّت شود بر دیگران واجب نیست اقدام نمایند؛ ولی اگر او عمل را نیمه‌کاره بگذارد، باید دیگران تمام کنند.

«۴۵۰» اگر انسان یقین کند که دیگری مشغول کارهای میّت شده، واجب نیست به کارهای میّت اقدام کند.

«۴۵۱» اگر کسی بداند غسل یا کفن یا نماز یا دفن میّت را باطل انجام داده‌اند، باید دوباره انجام دهد.

«۴۵۲» برای غسل، کفن، نماز و دفن میّت، باید از ولیّ او اجازه بگیرند.

«۴۵۳» ولیّ زن که در غسل و کفن و دفن او دخالت می‌کند، شوهر اوست و در مرتبه بعد از او، مردهایی که از میّت ارث می‌برند مقدّم بر زن‌های ایشانند و هر کدام که در ارث بردن مقدم هستند در این امر نیز مقدّمند.

«۴۵۴» اگر میّت برای غسل، کفن، دفن و نماز خود غیر از ولیّ، شخص دیگری را معین کند، بنابر اظهر لازم است آن شخص از ولیّ میّت برای این کارها اجازه بگیرد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3442 | پیوند ثابت

«۴۵۵» واجب است میّت را سه غسل بدهند: اول غُسل با آبی که به سِدر مخلوط باشد. دوم غُسل با آبی که به کافور مخلوط باشد. سوم غُسل با آب خالص؛ و مراعات این ترتیب لازم است و در صورت به‌هم خوردن ترتیب، از همانجا که به‌هم خورده اعاده کنند.

«۴۵۶» سدر و کافور باید به اندازه‌ای زیاد نباشد که آب را مضاف کند و به اندازه‌ای کم نباشد که عرفاً نگویند سدر و کافور با آب مخلوط شده است.

«۴۵۷» اگر سدر و کافور یا یکی از اینها پیدا نشود، یا استعمال آن جایز نباشد، مثل آنکه غصبی باشد، باید به جای هر کدام که ممکن نیست، بنابر احتیاط واجب میّت را با آب خالص غسل بدهند؛ و اقوی در مکان غسل این است که باید مباح باشد.

«۴۵۸» کسی که میّت را غسل می‌دهد، باید مسلمان و دوازده امامی و عاقل باشد و مسائل غسل را هم بداند.

«۴۵۹» کسی که میّت را غسل می‌دهد، باید قصد قربت داشته باشد، یعنی غسل را برای انجام فرمان خداوند عالم به‌جا آورد؛ و اگر به همین نیّت تا آخر غسل سوم باقی باشد کافی است و تجدید نیّت لازم نیست، اگرچه احوط است.

«۴۶۰» غسل بچه مسلمان اگرچه از زنا باشد، بنابر احتیاط، واجب است. و غسل، کفن، دفن کافر و اولاد او، جایز نیست. و کسی که از بچگی دیوانه بوده و به حال دیوانگی بالغ شده، چنانچه پدر و مادر او یا یکی از آنان مسلمان باشند، باید او را غسل داد و اگر هیچ کدام از آنان مسلمان نباشند، غسل دادن او جایز نیست.

«۴۶۱» بچه سقط شده را، اگر چهار ماه یا بیشتر دارد، باید بنابر احتیاط واجب غسل بدهند و اگر چهار ماه ندارد، باید در پارچه‌ای بپیچند و بدون غسل دفن کنند.

«۴۶۲» کسی که کشتن او به رجم یا قصاص و مانند اینها واجب شده است، در صورتی که قبل از اجرای حُکم، غسل‌های سه‌گانه میّت را به امر حاکم شرع یا بدون امر او انجام داده باشد، غُسل دادنش واجب نیست، اگرچه بعد از غُسل، از او حدث اصغر یا اکبر سر زده باشد.

 «۴۶۳» اگر مرد، زن را و زن، مرد را در غیر موارد ضرورت غسل بدهد، باطل است؛ ولی زن می‌تواند شوهر خود را غسل دهد و شوهر هم می‌تواند زن خود را غسل دهد، و احتیاط مستحب در غسل زوجین، از زیر لباس است، اگرچه احتیاط مستحب آن است که زن، شوهر خود و شوهر، زن خود را غسل ندهد.

«۴۶۴» مرد می‌تواند در غیر حال ضرورت دختربچه‌ای را که سن او از سه سال بیشتر نیست غسل دهد، زن هم می‌تواند در غیر حال ضرورت پسربچه‌ای را که سه سال بیشتر ندارد، غسل دهد.

«۴۶۵» اگر برای غسل دادن میّتی که مرد است، مرد پیدا نشود، زنانی که با او نسبت دارند و محرمند، مثل مادر و خواهر و عمه و خاله، یا به‌واسطه شیر خوردن با او محرم شده‌اند، بنابر احوط باید از زیر لباس یا چیزی که بدن او را بپوشاند غسلش بدهند. و نیز اگر برای غسل میّت زن، زن دیگری نباشد، مردهایی که با او نسبت دارند و محرمند، یا به‌واسطه شیر خوردن با او محرم شده‌اند بعد از اینکه از سایر اولیای میّت خصوصاً شوهر او اجازه بگیرند، بنابر احوط باید از زیر لباس او را غسل دهند.

«۴۶۶» اگر میّت و کسی که او را غسل می‌دهد هر دو مرد یا هر دو زن باشند، جایز است که غیر از عورت، جاهای دیگر میّت برهنه باشد.

«۴۶۷» نگاه کردن به عورت میّت حرام است، و کسی که او راغسل می‌دهد اگر نگاه کند معصیت کرده، ولی غسل باطل نمی‌شود.

«۴۶۸» اگر جایی از بدن میّت نجس باشد، باید پیش از آنکه آنجا را غسل بدهند، آب بکشند.

«۴۶۹» غسل میّت مثل غسل جنابت است، و احتیاط مستحب آن است که تا غسل ترتیبی ممکن است، میّت را غسل ارتماسی ندهند؛ و در صورت غسل ارتماسی باید آب قلیل نباشد.

«۴۷۰» کسی را که در حال حیض یا در حال جنابت مرده، لازم نیست غسل حیض یا غسل جنابت بدهند، بلکه همان غسل میّت برای او کافی است، ولی بنابر احتیاط موقع غسل دادن نیت غسل جنابت و یا حیض را نیز بنمایند.

«۴۷۱» اگر آب پیدا نشود، یا استعمال آن مانعی داشته باشد، باید بنابر احتیاط واجب میّت را سه تیمّم بدهند و تیمّم اول را به قصد مافی‌الذمّه انجام دهند. و اما اگر آب هست، ولی فقط برای یک غسل کافی است مسئله دو صورت دارد:

اول، آنکه آب طوری است که فقط در غُسل معیّنی قابل استفاده است؛ دوم، آنکه غُسل معیّن نیست. اگر غسل معیّن است، مثل اینکه آب مخلوط با سدر یا کافور شده باشد، در این صورت آن آب را در غسل مربوط به خودش استفاده می‌کنند و به جای دو غسل دیگر میّت را تیمم می‌دهند و در این اعمال ترتیب معتبر در غسل میّت را رعایت می‌کنند.

اما اگر غسل معیّن نباشد مثل اینکه آب خالص است و سدر و کافور هم موجود است، بنابر احوط در این صورت قدری سدر با آب مخلوط می‌کنند، به‌طوری‌که  مضاف نشود و با آن غسل اوّل را به قصد وظیفه فعلیّه انجام می‌دهند و سپس میّت را بدل از دو غسل بعدی دو تیمم می‌دهند.

«۴۷۲» اگر به علت نبودن آب، میّت را تیمم دهند و بعد از آن آب پیدا شود، در صورتی که خوفی بر میّت در تأخیر دفن نیست باید آن را غسل بدهند و حنوط و کفن کنند، و اگر نماز بر او خوانده‌اند بنابر احوط دوباره بخوانند.

«۴۷۳» کسی که میّت را تیمّم می‌دهد بنابر اظهر باید دست خود را به زمین زده و به صورت و پشت دست‌های میّت بکشد به این ترتیب که در صورت امکان و نبودن مشکل، میت را باید بنشاند و پشت سر او قرار گرفته و او را تیمّم بدهد؛ ولی احتیاط در این است که با دست خود میّت نیز او را تیمّم بدهند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3444 | پیوند ثابت

«۴۹۱» میت مسلمان را باید با سه پارچه که آنها را لُنگ و پیراهن و سرتاسری می‌گویند کفن نمایند.

«۴۹۲» بنابر احتیاط لنگ باید از ناف تا زانو اطراف بدن را بپوشاند، و بهتر آن است که از سینه تا روی پا برسد؛ و پیراهن باید از سر شانه تا نصف ساق پا، تمام بدن را بپوشاند و بهتر است تا روی پا برسد با توجه به اینکه عرفاً آن را پیراهن بگویند؛ و درازای سرتاسری باید به‌قدری باشد که بستن دو سر آن ممکن باشد و پهنای آن باید به اندازه‌ای باشد که یک طرف آن روی طرف دیگر بیاید.

«۴۹۳» اگر سه پارچه (لنگ، پیراهن، سرتاسری) برای کفن میت میسر نشود، به هر کدام که میسر باشد اکتفا می‌شود، اگرچه اسم هیچ یک از این سه پارچه بر او صدق نکند. بلکه اگر هیچ پارچه‌ای مقدور نشود و فقط مقداری جهت پوشاندن عورتین موجود باشد، واجب است با آن عورتین را بپوشانند.

«۴۹۴» اگر ورثه بالغ باشند و اجازه دهند که بیشتر از مقدار واجب کفن را، که در مسئله ۴٩٢ گفته شد، از سهم آنان بردارند، اشکال ندارد؛ و احتیاط واجب آن است که بیشتر از مقدار واجب کفن و همچنین مقداری را که احتیاطاً لازم است از سهم وارثی که بالغ نشده برندارند.

«۴۹۵» اگر کسی وصیّت کرده باشد که مقدار مستحب کفن را، که در مسئله ۴٩٢ گفته شد، از ثلث مال او بردارند، یا وصیّت کرده باشد که ثلث مال را به مصرف خود او برسانند، ولی مصرف آن را معیّن نکرده باشد یا فقط مصرف مقداری از آن را معین کرده باشد، می‌توانند مقدار مستحب کفن را از ثلث مال او بردارند.

«۴۹۶» اگر میّت وصیّت نکرده باشد که کفن را از ثلث مال او بردارند، می‌توانند به‌طور متعارف که لایق شأن میّت باشد کفن و چیزهای دیگری را که از واجبات دفن است از اصل مال بردارند.

«۴۹۷» کفن زن بر شوهر است، اگرچه زن از خود مال داشته باشد، در صورتی که شوهر او مالی داشته باشد که بتواند زن خود را کفن نماید، وگرنه بنابر اظهر باید از ترکه زن بردارند. و همچنین بنابر اظهر اگر زن را به شرحی که در کتاب طلاق گفته می‌شود، طلاق رجعی بدهند و پیش از تمام شدن عدّه بمیرد، شوهرش باید کفن او را بدهد و احتیاط در این است که شوهر با ورثه میّت در این مصارف مصالحه نمایند؛ و چنانچه شوهر بالغ نباشد یا دیوانه باشد، ولیّ شوهر باید از مال او کفن زن را بدهد.

«۴۹۸» کفن میّت بر خویشان او واجب نیست، اگرچه مخارج او در حال زندگی بر آنان واجب باشد.

«۴۹۹» باید مقدار واجب از سه پارچه کفن به‌قدری نازک نباشد، که بدن میت از زیر آن پیدا باشد. و در بیشتر از مقدار واجب بنابر احوط و اظهر باید این مسئله رعایت شود.

«۵۰۰» کفن کردن با چیز غصبی، اگر چیز دیگری هم پیدا نشود، جایز نیست؛ و چنانچه کفن میّت غصبی باشد و صاحب آن راضی نباشد، باید از تنش بیرون آورند.

«۵۰۱» کفن کردن میّت با چیز نجس جایز نیست و بنابر احتیاط در چیز نجسی که نماز با آن جایز است نیز کفن نکنند.

«۵۰۲» کفن کردن با پارچه‌ای که از پشم یا موی حیوان حرام‌گوشت تهیه شده، در حال اختیار جایز نیست؛ و بنابر احتیاط واجب با پوست حیوان حلال‌گوشت هم میّت را کفن نکنند، ولی اگر کفن را از مو، پشم یا کرک حیوان حلال‌گوشت طوری درست کنند که به آن جامه و لباس بگویند اشکال ندارد.

«۵۰۳» اگر کفن میّت به نجاست خود او، یا به نجاست دیگری نجس شود، چنانچه کفن ضایع نمی‌شود، باید مقدار نجس را بشویند اگرچه جواز بُریدن مقداری از کفن که بیشتر از مقدار ساتر عورت است و نجس شده است خالی از وجه نیست، پس اگر در قبر گذاشته باشند جایزاست که ببُرند، بلکه اگر بیرون آوردن میّت توهین به او باشد بریدن واجب می‌شود؛ و اگر شستن یا بریدن آن ممکن نیست، در صورتی که عوض کردن آن ممکن باشد، باید عوض نمایند.

«۵۰۴» میّت اگر مرد باشد نباید با پارچه ابریشمی خالص کفن شود؛ و همچنین است بنابر احتیاط واجب اگر میّت زن باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3445 | پیوند ثابت

«۵۰۵» بعد از غسل واجب است میّت را حنوط کنند؛ یعنی به پیشانی و کف دست‌ها و سر زانوها و سر دو انگشت بزرگ پاهای او کافور بمالند. و مستحب است به سر بینی میّت هم کافور بمالند. و باید کافور، سائیده و تازه باشد و اگر به‌علّت کهنه بودن، عطر آن از بین رفته باشد کافی نیست.

«۵۰۶» احتیاط مستحب آن است که اول کافور را به پیشانی میّت بمالند، و در جاهای دیگر ترتیب لازم نیست.

«۵۰۷» بهتر آن است که میّت را پیش از کفن کردن، حنوط نمایند، اگرچه در بین کفن کردن و بعد از آن هم مانعی ندارد.

«۵۰۸» کسی که برای حج احرام بسته است، اگر پیش از تمام کردن سعی بین صفا و مروه بمیرد، حنوط کردن او جایز نیست و نیز اگر در احرام عمره پیش از آنکه تقصیر کند بمیرد، نباید او را حنوط کنند.

«۵۰۹» زنی که شوهر او مرده و هنوز عدّه‌اش تمام نشده، اگرچه حرام است خود را خوشبو کند، ولی چنانچه بمیرد حنوط او واجب است.

«۵۱۰» مکروه است میّت را با مشک، عنبر، عود و عطرهای دیگر خوشبو کنند یا برای حنوط، اینها را با کافور مخلوط نمایند.

«۵۱۱» مستحب است قدری تربت حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام با کافور مخلوط کنند، ولی باید از آن کافور به جاهایی که بی‌احترامی می‌شود نرسانند و نیز باید تربت به‌قدری زیاد نباشد که وقتی با کافور مخلوط شد آن را کافور نگویند.

«۵۱۲» اگر کافور به اندازه غسل و حنوط نباشد، بنابر احتیاط واجب غسل را مقدم دارند و اگر برای هفت عضو نرسد پیشانی را مقدم دارند.

«۵۱۳» مستحب است دو چوب تر و تازه در کفن همراه میت بگذارند، یکی را در ترقوه طرف چپ بین پیراهن و لُنگ و یکی را در ترقوه راست به بدن میت برسانند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3446 | پیوند ثابت

«۴۷۴» اگر کسی بدن انسان مرده‌ای را که سرد شده (چه مسلمان باشد، چه کافر) و غسلش نداده‌اند مسّ کند ـ یعنی جایی از بدن خود را به آن برساند ـ باید غسل مسّ میت نماید؛ چه در خواب مسّ کند چه در بیداری، با اختیار مسّ کند یا بی‌اختیار. ولی اگر حیوان مرده‌ای را مس کند غسل بر او واجب نیست. و اگر وظیفه به جای غسل، تیمم دادن میّت است اگر بعد از تیمّم، کسی به میت مثلاً دست بزند، بنابر اظهر غسل کردن بر او واجب نمی‌شود، اگرچه احتیاط مستحب این است که غسل کند.

«۴۷۵» برای مسّ مرده‌ای که تمام بدن او سرد نشده، غسل واجب نیست، اگرچه جایی را که سرد شده مس نماید.

«۴۷۶» اگر موی خود را به بدن میّت برساند یا بدن خود را به موی میّت یا موی خود را به موی میّت برساند، غسل واجب نیست.

«۴۷۷» بچه‌ای که بعد از مردن مادر به دنیا می‌آید، وقتی بالغ شد واجب است غسل مس میّت کند.

«۴۷۸» اگر انسان، میتی را که سه غسل او کاملاً تمام شده مس نماید، غسل بر او واجب نمی‌شود، ولی اگر پیش از آنکه غسل سوم تمام شود جایی از بدن او را مس کند، اگرچه غسل سوم آنجا تمام شده باشد، باید غسل مس میت نماید.

«۴۷۹» اگر از بدن زنده یا مرده‌ای که غسلش نداده‌اند، قسمتی که دارای استخوان است جدا شود و پیش از آنکه قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آن را مس نماید، باید غسل مس میت کند.

« ۴۸۰ » برای مس استخوان و دندانی که از مرده جدا شده باشد و آن را غسل نداده‌اند، بنابر احتیاط واجب باید غسل کرد؛ و همچنین برای مس استخوانی که از زنده جدا شده و گوشت ندارد، بنابر احوط غسل واجب است.

«۴۸۱» غسل مسّ میت را باید مثل غسل جنابت انجام دهند، ولی کسی که غسل مس میت کرده، اگر بخواهد نماز بخواند، باید بنابر احوط وضو هم بگیرد.

«۴۸۲» اگر چند میت را مس کند یا یک میت را چند بار مس نماید، یک غسل کافی است.

«۴۸۳» برای کسی که بعد از مس میت غسل نکرده است، جایز بودن توقف در مسجد و خواندن سوره‌هایی که سجده واجب دارد، خالی از وجه نیست، گرچه احتیاط در اجتناب است، ولی برای نماز و مانند آن باید غسل کند، بلکه وضو نیز بنابر احتیاط بگیرد.

«۴۸۴» کسی که غسل مس میت بر او واجب شده، اما غافل از تکلیف به غسل مس میت، غسل جنابت انجام داده در صورتی که این غسل به قصد انجام وظیفه واقع شده، کفایت از غسل مس میت می‌کند.

«۴۸۵» بدن میتی که سرد نشده چنانچه با رطوبت مسّ شود، موجب نجاست است، اگرچه موجب غسل نیست.

«۴۸۶» اگر دیوانه یا بچه نابالغ میت را مس کند بعد از آنکه دیوانه، عاقل شد و بچه بالغ گردید، باید غسل مس میت نماید.

«۴۸۷» مس میت اجمالاً ناقض وضو می‌باشد.

«۴۸۸» با مس میت غسل واجب می‌شود و فرقی نیست بین اینکه با رطوبت مس کند یا بدون رطوبت.

«۴۸۹» در صورتی که میتی را مس کند، ولی معلوم نشود قبل از سرد شدن بوده یا بعد از سرد شدن، غسل واجب نیست.

«۴۹۰» شهید مانند کسی است که غسل داده شده، بنابراین مس بدن او موجب غسل نیست؛ و همچنین کسی که قتل او به‌عنوان قصاص و یا حد واجب باشد و قبل از اجرای قصاص یا حد غسل کرده باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3447 | پیوند ثابت

«۵۱۴» نماز خواندن بر میّت شیعه اثنی‌عشری واجب است، بلکه بر هر مسلمان که شهادتین می‌گوید تا وقتی که چیزی که منافات با شهادتین دارد از او صادر نشده باشد، بنابر اقوی واجب است و خواندن نماز میّت بر کسانی که محکوم به کفر هستند، مثل غُلاة و خوارج و نواصب، جایز نیست. نماز میّت بر بچه اگر شش سالش تمام شده باشد واجب است، بلکه بنابر احتیاط اگر عارف به نماز باشد و کمتر از شش سال هم داشته باشد باید بر او نماز بخوانند، ولی باید پدر و مادر آن بچه یا یکی از آنان مسلمان باشند، و اگر عارف به نماز نیست باید شش سالش تمام شده باشد.

«۵۱۵» نماز بر میّت دیوانه‌ای که پدر یا مادرش مسلمان هستند، واجب است؛ و همچنین است نماز بر مرده‌ای که در بلاد اسلامی پیدا شود؛ و همین‌طور است مرده‌ای که در بلاد کفر پیدا شود و در آنجا مسلمانان هم زندگی کنند، و احتمال برود که این میّت مسلمان باشد و یا از مسلمان متولد شده باشد.

«۵۱۶» نماز میّت واجب کفایی است، که با خواندن یک نفر از دیگران ساقط می‌شود، به‌شرط آنکه نمازگزار شیعه اثنی‌عشری و بنابر احوط بالغ باشد.

«۵۱۷» نماز میّت باید بعد از غسل و حنوط و کفن کردن خوانده شود، و اگر وظیفه غیر از غسل و حنوط و کفن است آنچه وظیفه است انجام بگیرد و بعد از آن نماز خوانده شود. و اگر پیش از اینها، یا در بین اینها بخوانند، اگرچه از روی فراموشی یا ندانستن مسئله باشد کافی نیست.

«۵۱۸» کسی که می‌خواهد نماز میّت بخواند، لازم نیست با وضو یا غسل یا تیمّم باشد و بدن و لباسش پاک باشد و اگر لباس او غصبی هم باشد اشکال ندارد، ولی احتیاط در این است که اگر غسل بر او واجب است، بدون غسل، و اگر وظیفه‌اش تیمّم بدل از غسل است، بدون تیمّم نماز نخواند.

«۵۱۹» نماز خواندن زن بر میّت با شرایطش مجزی است و از دیگران ساقط می‌شود.

«۵۲۰» کسی که به میّت نماز می‌خواند، باید رو به قبله باشد و نیز واجب است میّت را مقابل او به پشت بخوابانند، به‌طوری‌که سر او به طرف راست نمازگزار و پای او به طرف چپ نمازگزار باشد.

«۵۲۱» مکان نمازگزار نباید از جای میّت به‌قدری پست‌تر یا بلندتر باشد که عرفاً نماز بر این میّت صدق نکند، ولی پستی و بلندی مختصر اشکال ندارد.

«۵۲۲» نمازگزار نباید به‌قدری از میّت دور باشد که عرفاً نماز بر این میّت صدق نکند؛ ولی کسی که نماز میّت را به جماعت می‌خواند، اگر از میّت دور باشد، چنانچه صف‌ها به یکدیگر متّصل باشند اشکال ندارد.

«۵۲۳» نمازگزار باید مقابل میّت بایستد، ولی اگر نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف میت بگذرد، نماز کسانی که مقابل میّت نیستند اشکال ندارد.

«۵۲۴» اگر کسی موقعی به نماز جماعت میّت رسید که بعضی از تکبیرات آن خوانده شده، می‌تواند اقتدا کند ولی باید در هر تکبیر به وظیفه خود عمل کند، یعنی دعای مربوط به همان تکبیر را خودش بخواند و بعد از فراغ امام، بقیه تکبیرات را تمام کند.

«۵۲۵» بین میّت و نمازگزار، نباید پرده و دیوار یا چیزی مانند اینها باشد، به‌طوری‌که نماز بر آن میّت عرفاً صدق نکند، ولی اگر میّت در تابوت و مانند آن باشد اشکال ندارد.

«۵۲۶» در وقت خواندن نماز، باید عورت میّت پوشیده باشد و اگر کفن کردن او ممکن نیست، باید عورتش را، اگرچه با تخته و آجر و مانند اینها باشد، بپوشانند.

«۵۲۷» نماز میّت را باید ایستاده و با قصد قربت بخواند، و در موقع نیّت میّت را معیّن کند؛ مثلاً نیّت کند نماز می‌خوانم بر این میّت قربةً إلی اللّه.

«۵۲۸» اگر کسی نباشد که بتواند نماز میّت را ایستاده بخواند، می‌شود نشسته بر او نماز خواند. و چنانچه بعد از خواندن تمام نماز و یا قسمتی از آن به‌طور نشسته، شخصی که قادر بر نماز خواندن به‌طور ایستاده است پیدا شود، بنابر احتیاط واجب باید نماز اعاده شود.

«۵۲۹» اگر چند میّت با هم حاضر بودند، می‌تواند برای همه یک نماز بخواند، ولی در دعاهایی که بعد از تکبیر چهارم خوانده می‌شود باید ضمایر به صورت جمع گفته شود؛ و می‌تواند برای هر کدام یک نماز بخواند.

«۵۳۰» مکروه است بر میّت چند مرتبه نماز بخوانند، در صورتی که هر دو نماز از هر نظر مثل هم باشند؛ ولی اگر میّت صاحب فضیلت ایمانی مانند حضرت حمزه و فاطمه بنت اسد و سهل‌بن‌حنیف باشد مکروه نیست.

«۵۳۱» اگر میّت را عمداً یا از روی فراموشی یا به‌جهت عذری بدون نماز دفن کنند، یا بعد از دفن معلوم شود نمازی که بر او خوانده شده، باطل بوده است، اگر خارج کردن میّت از قبر ممکن نیست یا موجب بی‌احترامی به او می‌شود، واجب است به قبر او نماز بخوانند، وگرنه احتمال دارد مثل غسل دادن و کفن کردن میّت، بیرون آوردن میّت و خواندن نماز بر بدن او واجب باشد. و اما اگر بعد از نماز خواندن به قبر میّت، بدن او به‌سببی مثل سیل و نظیر آن خارج شد، بنابر احتیاط واجب این نماز اعاده شود.

«۵۳۲» در صورت مزاحمت نماز فریضه با نماز میّت هر کدام که وقتش تنگ است مقدّم است؛ و اگر وقت هردو وسعت دارد مخیّر است؛ و در صورتی که وقت هر دو تنگ شده باشد، به‌طوری‌که  در تأخیر دفن، خوف بر میّت وجود دارد اظهر تقدیم فریضه و نماز خواندن بر قبر میّت بعد از دفن اوست.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3448 | پیوند ثابت

«۵۳۳» نماز میّت پنج تکبیر دارد و اگر نمازگزار پنج تکبیر به این ترتیب بگوید کافی است:

بعد از نیّت و تکبیر اول بگوید: «اَشْهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاَّ اللّه و اَنَّ مُحمَّداً رَسوُلُ اللّه»؛

و بعد از تکبیر دوم بگوید: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آل مُحَمَّد»؛

و بعد از تکبیر سوم بگوید: «اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُؤمِنینَ وَ المُؤمِنات».

و بعد از تکبیر چهارم اگر میّت مرد است، بگوید: «اللّهُمَّ اغْفِرْ لِهذَا المَیت» و اگر زن است بگوید: «اَللّهُمَّ اغْفِر لِهذِهِ المَیت»؛

و بعد تکبیر پنجم را بگوید.

و بهتر است بعد از تکبیر اول بگوید: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَحْدَهُ لا شَریک لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُوْلُه، أَرْسَلَهُ بِالْحَقِّ بَشیراً وَنَذیراً بَینَ یدَی السّاعَة»؛

و بعد از تکبیر دوم بگوید: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَبارِک عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، کأَفْضَلِ ما صَلَّیتَ وَ بارَکتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلی اِبْراهیمَ وَ آلِ اِبْراهِیم، اِنَّک حَمِیدٌ مَجِیدٌ، وَ صَلِّ عَلی جَمِیعِ الاْنْبیاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ، وَ الشُّهَداءِ وَ الصِّدِّیقِینَ، وَ جَمِیعِ عِبادِ اللّه الصّالِحِینَ»؛

و بعد از تکبیر سوم بگوید: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ والْمُسْلِمِینَ وَالْمُسلِماتِ، اَلاْءَحْیاءِ مِنْهُمْ وَ الاْمْواتِ، تابِعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ بِالْخَیراتِ، اِنَّک مُجِیبُ الدَّعَواتِ، اِنَّک عَلی کلِّ شَیءٍ قَدِیر»؛

و بعد از تکبیر چهارم اگر میت مرد است بگوید: «اَللّهُمَّ اِنَّ هذا عَبْدُک وَ ابْنُ عَبْدِک وَ ابْنُ أَمَتِک نَزَلَ بِک وَ أنْتَ خَیرُ مَنْزُولٍ بِهِ، اَللّهُمَّ اِنّا لانَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَیراً وَ اَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنّا، اَللّهُمَّ اِنْ کانَ مُحْسِناً فَزِدْ فِی اِحْسانِهِ، وَاِنْ کانَ مُسِیئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَ اغْفِرْ لَهُ، اَللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَک فِی أَعْلی عِلِّیینَ وَ اخْلُفْ عَلی أَهلِهِ فِی الْغابِرینَ وَ ارْحَمْهُ بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ»؛ و بعد تکبیر پنجم را بگوید.

ولی اگر میت زن است بعد از تکبیر چهارم بگوید: «اَللّهُمَّ اِنَّ هذِهِ أَمَتُک وَ ابْنَةُ عَبْدِک وَ ابْنَةُ أَمَتِک نَزَلَتْ بِک وَ اَنْتَ خَیرُ مَنْزُولٍ بِهِ، اَللّهُمَّ اِنّا لانَعْلَمُ مِنْها اِلاّ خَیراً، وَ اَنْتَ أَعْلَمُ بِها مِنّا، اَللّهُمَّ اِنْ کانَتْ مُحْسِنَةً فَزِدْ فِی اِحْسانِها، وَ اِنْ کانَتْ مُسیئَةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَ اغْفِرْ لَها، اَللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَک فِی اَعْلی عِلّیینَ وَ اخْلُفْ عَلی أَهْلِها فِی الْغابِرِینَ، وَ ارْحَمْها بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرّاحِمِینَ».

«۵۳۴» باید تکبیرها و دعاها را طوری پشت سر هم بخواند، که نماز از صورت خود خارج نشود. و اگر مأموم عمداً یا سهواً در غیر تکبیر اول از امام جلو افتاد، مستحب است همان تکبیر را با امام اعاده کند.

«۵۳۵» کسی که نماز میّت را به جماعت می‌خواند باید تکبیرها و دعاهای آن را هم بخواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3449 | پیوند ثابت

«۵۳۶» چند چیز در نماز میّت مستحب است:

١ـ کسی که نماز میّت می‌خواند با وضو یا غسل یا تیمّم باشد، و احتیاط مستحب آن است که در صورتی تیمّم کند که وضو و غسل ممکن نباشد، یا بترسد که اگر وضو بگیرد یا غسل کند به نماز میّت نرسد

٢ـ اگر میّت مرد است، امام جماعت یا کسی که فُرادی بر او نماز می‌خواند، مقابل وسط قامت یا سینه او بایستد؛ و اگر میّت زن است مقابل سینه یا سر او بایستد.

٣ـ پابرهنه نماز بخواند.

۴ـ در هر تکبیر دست‌ها را بلند کند، بنابر اظهر.

۵ـ فاصله او با میّت به‌قدری کم باشد، که اگر باد لباسش را حرکت دهد به جنازه برسد.

۶ـ نماز میّت را به جماعت بخواند.

٧ـ امام جماعت تکبیر و دعاها را بلند بخواند و کسانی که با او نماز می‌خوانند،آهسته بخوانند.

٨ـ در جماعت اگرچه مأموم یک نفر باشد، پشت سر امام بایستد.

٩ـ نمازگزار به میّت و مؤمنین زیاد دعا کند.

١٠ـ پیش از نماز سه مرتبه بگوید: «اَلصَّلاة».

١١ـ نماز را در جایی بخوانند که مردم برای نماز میّت بیشتر به آنجا می‌روند.

١٢ـ زن حائض اگر نماز میّت را به جماعت می‌خواند، در صفی تنها بایستد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3450 | پیوند ثابت

«۵۳۷» واجب است میّت را طوری در زمین دفن کنند، که بوی او بیرون نیاید و درندگان هم نتوانند بدنش را بیرون آورند.

«۵۳۸» اگر دفن میّت در زمین ممکن نباشد، می‌توانند به جای دفن، او را در بنا یا تابوت بگذارند.

«۵۳۹» میّت را باید در قبر به پهلوی راست طوری بخوابانند که جلوی بدن او رو به قبله باشد.

«۵۴۰» اگر کسی در کشتی بمیرد، چنانچه جسد او فاسد نمی‌شود و بودن او در کشتی مانعی ندارد، باید صبر کنند تا به خشکی برسند و او را در زمین دفن کنند؛ وگرنه، باید در کشتی غسلش بدهند و حنوط و کفن کنند و پس از خواندن نماز میّت او را در خمره بگذارند و درش را ببندند و به دریا بیندازند، و اگر این کار مشکل است چیز سنگینی به پایش ببندند و به دریا بیندازند و اگر ممکن است باید او را در جایی بیندازند که فوراً طعمه حیوانات نشود.

«۵۴۱» مخارج انداختن در دریا و مخارج محکم کردن قبر میّت را، در صورتی که لازم باشد، احتمال دارد که از اصل مال میّت بردارند، ولی احتیاط مستحب این است که رضایت طلبکار و ورثه را در این صورت به‌دست آورند.

«۵۴۲» اگر زن کافره بمیرد و بچه در شکم او مرده باشد، چنانچه پدر بچه مسلمان باشد باید بنابر احتیاط واجب زن را در قبر به پهلوی چپ پشت به قبله بخوابانند که روی بچه به طرف قبله باشد حتی اگر هنوز روح هم به بدن او داخل نشده باشد.

«۵۴۳» چیزی که از میّت جدا می‌شود، اگرچه مو و ناخن و دندانش باشد، باید با او دفن شود ولی اگر مستلزم نبش باشد احتیاط آن است که جدا دفن شود.

«۵۴۴» اگر کسی در چاه بمیرد و بیرون آوردنش ممکن نباشد پس اگر ممکن است همان مقدار از چاه را که بدن او قرار گرفته مسدود می‌نمایند و اگر ممکن نیست باید درِ چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند؛ و در صورتی که چاه مال غیر باشد باید به‌نحوی او را راضی کنند، اگرچه با پرداخت قیمت چاه باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3451 | پیوند ثابت

«۵۴۵» اگر بچه در رحم مادر بمیرد و ماندنش در رحم برای مادر خطر داشته باشد، باید به آسان‌ترین راه او را بیرون آورند و چنانچه ناچار شوند که او را قطعه‌قطعه کنند اشکال ندارد، ولی باید به وسیله شوهرش ـ اگر اهل فن است ـ انجام بگیرد؛ و اگر نشد، به‌وسیله زنی که اهل فن باشد او را بیرون بیاورند؛ و اگر ممکن نیست، مرد محرمی که اهل فن باشد؛ و اگر آن هم ممکن نشود مرد نامحرمی که اهل فن باشد بچه را بیرون بیاورد؛ و در صورتی که آن هم پیدا نشود کسی که اهل فن نباشد می‌تواند بچه را بیرون آورد.

«۵۴۶» هرگاه مادر بمیرد و بچه در شکمش زنده باشد، اگرچه امید زنده ماندن طفل را نداشته باشند، باید به‌وسیله کسانی که در مسئله پیش گفته شد از هر طرفی که بچه سالم بیرون می‌آید بچه را بیرون آورند و دوباره بدوزند؛ ولی اگر بین پهلوی چپ و راست در سالم بودن بچه فرقی نباشد باید از پهلوی چپ بیرون آورند.

«۵۴۷» جایز نیست انسان در مرگ کسی صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند و بنابر احتیاط فرقی بین مرد و زن نیست.

«۵۴۸» پاره کردن یقه در مرگ غیر پدر و برادر جایز نیست.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3452 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها