صفحه اصلی

در حال بارگیری...

«٩٨٣» در نُه صورت، اگر در شماره رکعت‌های نماز چهار رکعتی شک کند، بنابر احتیاط باید فکر نماید، پس اگر یقین یا گمان به یک طرفِ شک پیدا کرد، همان طرف را بگیرد و نماز را تمام کند، وگرنه به دستورهایی که گفته می‌شود عمل نماید و آن نُه صورت از این قرار است:

١ـ شک بین دو و سه بعد از سر برداشتن از سجده دوم بنابر اظهر، که باید بنا بگذارد سه رکعت خوانده و یک رکعت دیگر بخواند و نماز را تمام کند و بعد از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته به دستوری که بعداً گفته می‌شود به‌جا آورد، ولی احتیاط در این است که یک رکعت ایستاده بخواند.

٢ـ شک بین دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم، که باید بنا بگذارد چهار رکعت خوانده و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند و بعید نیست استحباب دو سجده سهو بعد از نماز احتیاط.

٣ـ شک بین دو و سه و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم، که باید بنا را بر چهار بگذارد و بعد از نماز دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و بعد دو رکعت نشسته به‌جا آورد؛ ولی اگر بعد از سجده اول یا پیش از سر برداشتن از سجده دوم یکی از این سه شک برایش پیش آید باید نماز را رها کند و دوباره بخواند.

۴ـ شک بین چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجده دوم، که باید بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز دو سجده سهو به‌جا آورد، ولی اگر بعد از رکوع رکعتی که در آن شک کرده و پیش از سر برداشتن از سجده دوم، این شک برای او پیش آید، بنابر احتیاط واجب باید به دستوری که گفته شد عمل کند و نماز را دوباره هم بخواند.

۵ـ شک بین سه و چهار که در هر جای نماز باشد، باید بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام کند و بعد از نماز یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته به‌جا آورد.

۶ـ شک بین چهار و پنج در حال ایستاده قبل از رکوع، که باید بنشیند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و یک رکعت نماز احتیاط ایستاده یا دو رکعت نشسته به‌جا آورد و بنابر احتیاط دو سجده سهو نیز انجام دهد.

٧ـ شک بین سه و پنج در حال ایستاده قبل از رکوع؛ که باید بنشیند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده به‌جا آورد و بعید نیست استحباب دو سجده سهو برای آنچه زیاد شده است؛ و اگر این شک بعد از رکوع باشد احوط این است که آن رکعت را تمام کند و یک رکعت دیگر هم بخواند و بعد از سلام، نماز را اعاده کند، و همچنین احتیاط این است که در شک بین دو و پنج بعد از سر برداشتن از سجده دوم نماز را تمام کند و دوباره آن را بخواند.

٨ـ شک بین سه و چهار و پنج در حال ایستاده قبل از رکوع، که باید بنشیند و تشهد بخواند و بعد از سلامِ نماز، دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و بعد دو رکعت نشسته به‌جا آورد و سپس دو سجده سهو برای کارهای زیادی که انجام داده به‌جا آورد.

٩ـ شک بین پنج و شش در حال ایستاده، که باید بنشیند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو سجده سهو به‌جا آورد.

«٩٨۴» اگر یکی از شک‌های صحیح برای انسان پیش آید، نباید نماز را بشکند و چنانچه نماز را بشکند معصیت کرده است.

«٩٨۵» اگر یکی از شک‌هایی که نماز احتیاط برای آنها واجب است در نماز پیش آید، چنانچه انسان نماز را تمام کند و بدون خواندن نماز احتیاط، نماز را از سر بگیرد معصیت کرده است و در صورتی که قصد قربت حاصل شود، مثل اینکه بعد از انجام کاری که نماز را باطل می‌کند، مشغول نماز شده، نماز دومش صحیح است.

«٩٨۶» اگر موقعی که ایستاده، بین سه و چهار یا بین سه و چهار و پنج شک کند و یادش بیاید که یک سجده یا دو سجده از رکعت پیش به‌جا نیاورده، نمازش بنابر اظهر باطل است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3854 | پیوند ثابت

«٩٨٧» شکستن نماز واجب از روی اختیار حرام است، ولی برای حفظ مال و جلوگیری از ضرر مالی یا بدنی مانعی ندارد و همچنین شکستن نماز مستحبی از روی اختیار مانعی ندارد.

«٩٨٨» اگر حفظ جان خود یا کسی که حفظ جان او واجب است یا حفظ مالی که نگهداری آن واجب می‌باشد، بدون شکستن نماز ممکن نباشد باید نماز را بشکند.

«٩٨٩» کسی که باید نماز را بشکند، اگر نماز را تمام کند معصیت کرده، ولی صحیح بودن نمازش خالی از وجه نیست.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3855 | پیوند ثابت

«٩٩٠» کسی که نماز احتیاط بر او واجب است بعد از سلام نماز باید فوراً نیت نماز احتیاط کند و تکبیر بگوید و بنابر اظهر حمد را بخواند و به رکوع برود و دو سجده نماید پس اگر یک رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، بعد از دو سجده، تشهد بخواند و سلام دهد و اگر دو رکعت نماز احتیاط بر او واجب است، بعد از دو سجده یک رکعت دیگر مثل رکعت اول به‌جا آورد و بعد از تشهد سلام دهد.

«٩٩١» نماز احتیاط سوره و قنوت ندارد، و باید آن را آهسته بخواند ـ بنابر لزومِ آهسته خواندن در قرائت رکعت سوم و چهارم ـ و نیت آن را به زبان نیاورد.

«٩٩٢» اگر پیش از خواندن نماز احتیاط بفهمد، نمازی که خوانده درست بوده، لازم نیست نماز احتیاط را بخواند، و اگر در بین نماز احتیاط بفهمد، لازم نیست آن را تمام نماید، بلکه مثل نماز نافله می‌شود، که قطع و ادامه آن هر دو جایز است.

«٩٩٣» اگر بعد از نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش به مقدار نماز احتیاط بوده، مثلاً در شک بین سه و چهار، یک رکعت نماز احتیاط بخواند بعد بفهمد نماز را سه رکعت خوانده، نمازش صحیح است.

«٩٩۴» اگر بعد از خواندن نماز احتیاط بفهمد کسری نماز بیشتر از نماز احتیاط بوده، مثلاً در شک بین سه و چهار، یک رکعت نماز احتیاط بخواند، بعد بفهمد نماز را دو رکعت خوانده، چنانچه بعد از نماز احتیاط کاری که نماز را باطل می‌کند انجام داده، مثلاً پشت به قبله کرده، باید نماز را دوباره بخواند و اگر کاری که نماز را باطل می‌کند انجام نداده، باید یک رکعت دیگر نماز بخواند و بنابر احتیاط نمازش را دو مرتبه اعاده کند.

«٩٩۵» اگر بین دو و سه و چهار شک کند و بعد از خواندن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده، یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده، بنابر اظهر لازم نیست دو رکعت نماز احتیاط نشسته را بخواند.

«٩٩۶» اگر بین سه و چهار شک کند و موقعی که یک رکعت نماز احتیاط ایستاده را می‌خواند، یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده، باید نماز احتیاط را تمام کند و نمازش بنابر اظهر صحیح است، ولی اگر در اثنای دو رکعت نماز احتیاط نشسته یادش بیاید، باید احتیاطاً نمازش را اعاده کند.

«٩٩٧» اگر بین دو و سه و چهار شک کند و موقعی که دو رکعت نماز احتیاط ایستاده را می‌خواند، پیش از رکوع رکعت دوم یادش بیاید که نماز را سه رکعت خوانده، باید بنشیند و نماز احتیاط را یک رکعتی تمام کند و بنابر اظهر نمازش صحیح است.

«٩٩٨» اگر در بین نماز احتیاط بفهمد کسری نمازش بیشتر یا کمتر از نماز احتیاط بوده، چنانچه نتواند نماز احتیاط را مطابق کسری نمازش تمام کند، باید آن را تمام کند و بنابر احتیاط واجب، نماز را دوباره بخواند؛ مثلاً در شک بین سه و چهار اگر موقعی که دو رکعت نماز احتیاط نشسته را می‌خواند، یادش بیاید که نماز را دو رکعت خوانده، چون نمی‌تواند دو رکعت نشسته را به‌جای دو رکعت ایستاده حساب کند، باید بعد از تمام کردن نماز احتیاط، نماز را احتیاطاً اعاده نماید؛ و احتیاط بیشتر در این است که اگر قبل از رکوع رکعت اول متوجه نقصان نماز شد، بایستد و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند و بعد نمازش را دو مرتبه اعاده کند.

«٩٩٩» اگر شک کند نماز احتیاطی که بر او واجب بوده به‌جا آورده یا نه، بنا می‌گذارد که خوانده است، اگرچه احتیاط مستحب آن است که در صورتی که از حال نماز خارج نشده آن را به‌جا آورد.

«١٠٠٠» اگر در نماز احتیاط، رکنی را کم یا زیاد کند، یا مثلاً به جای یک رکعت دو رکعت بخواند، نماز احتیاط باطل می‌شود. و احتیاط در جایی که سهواً نماز احتیاط را باطل کرده باشد این است که نماز احتیاط و اصل نماز را دوباره بخواند.

«١٠٠١» موقعی که مشغول نماز احتیاط است، اگر در یکی از کارهای آن شک کند، باید به شک خود اعتنا نکند اگرچه محل آن نگذشته باشد بنابر اظهر.

«١٠٠٢» اگر در عدد رکعات نماز احتیاط شک کند به آن اعتنا نمی‌کند و بنابر اظهر بنا را بر صحیح بودن نماز می‌گذارد. و اگر بعد از نماز شک کرد که احتیاط لازم یک رکعت است یا دو رکعت، احتیاطاً هر دو را به‌جا می‌آورد و سپس نماز را اعاده می‌کند.

«١٠٠٣» اگر بعد از سلام نماز احتیاط شک کند که یکی از اجزا یا شرایط آن را به‌جا آورده یا نه، به شک خود اعتنا نکند. و اگر سهواً در نماز احتیاط کلام بی‌جا گفت، بنابر اظهر سجده سهو واجب نیست، اگرچه احتیاط در به‌جا آوردن است.

«١٠٠۴» حکم گمان در رکعت‌های نماز حکم یقین است؛ مثلاً اگر در نماز چهار رکعتی انسان گمان دارد که نماز را چهار رکعت خوانده، نباید نماز احتیاط بخواند؛ و همچنین اگر به افعال نماز گمان پیدا کرد؛ مثلاً گمان کرد که حمد خوانده است، مثل این است که یقین کرده و لازم نیست بخواند و اگر گمان کرد که نخوانده باید دو مرتبه بخواند. چه گمان به چیزی پیدا کند که موجب صحیح بودن نماز است یا به چیزی که نماز را باطل می‌کند، به رکنی از ارکان نماز گمان پیدا کند یا به غیر رکن، موقع شک یا فراموشی گمان حاصل شود یا خودبه‌خود گمان پیدا کند، در تمام این صورت‌ها، گمان داشتن مانند یقین است و حکم یقین را دارد، اگرچه احتیاط مستحب در این است که اگر گمان به انجام دادن فعلی پیدا کرد که رکن نیست، دو مرتبه آن را انجام بدهد.

«١٠٠۵» اگر هم نماز احتیاط و هم سجده سهو بر نمازگزار لازم شد، بنابر اظهر باید نماز احتیاط را بر سجده سهو مقدم بدارد؛ و اگر همراه با نماز احتیاط قضای سجده یا تشهد هم بر او واجب شد، پس در لزوم تقدیم آنها بر نماز احتیاط و یا تأخیر، تأمل است، و در هرصورت علاوه بر به‌جا آوردن آن دو، احوط اعاده نماز است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3856 | پیوند ثابت

برای پنج چیز، بعد از سلام نماز، انسان باید دو سجده سهو به دستوری که بعداً گفته می‌شود به‌جا آورد:

١ـ اگر در بین نماز سهواً حرف بزند؛

٢ـ اگر یک سجده را فراموش کند؛

٣ـ اگر در نماز چهار رکعتی بعد از سجده دوم شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت، ولی اگر قبل از تمام شدن سجده دوم شک کند، عمل به وظیفه‌ای که قبلاً گفته شد می‌نماید و بنابر احتیاط دو سجده سهو به‌جا می‌آورد؛ و همچنین اگر در حال ایستاده شک کرد که شش رکعت خوانده یا پنج رکعت، بدون رکوع می‌نشیند و تشهد خوانده، سلام می‌دهد و دو سجده سهو برای ایستادن بی‌جا و دو سجده دیگر برای شکی که کرده، بنابر احتیاط انجام می‌دهد.

۴ـ جایی که نباید نماز را سلام دهد، مثلاً در رکعت اول، سهواً سلام بدهد؛

۵ـ اگر سهواً چیزی از غیر رکن را کم یا زیاد کند، بنابر احتیاط دو سجده سهو به‌جا می‌آورد.

«١٠٠۶» اگر انسان اشتباهاً یا به خیال اینکه نمازش تمام شده، حرف بزند باید دو سجده سهو به‌جا آورد.

«١٠٠٧» اگر چیزی را که غلط خوانده دوباره به‌طور صحیح بخواند، برای دوباره خواندن آن سجده سهو واجب نیست، و همچنین اگر در بین نماز احتیاط موجبات سجده سهو پیش بیاید، بنابر اظهر سجده سهو واجب نمی‌شود.

«١٠٠٨» اگر در نماز سهواً مدتی حرف بزند و تمام آنها یک مرتبه حساب شود، دو سجده سهو بعد از سلام نماز کافی است.

«١٠٠٩» اگر سهواً تسبیحات اربعه را نگوید یا کمتر از یک مرتبه بگوید باید دو سجده سهو به‌جا آورد.

«١٠١٠» اگر در جایی که نباید سلام دهد، به نیت سلام اشتباهاً هر سه سلام را بگوید دو سجده سهو کافی است.

«١٠١١» اگر یک سجده یا تشهد را فراموش کند و پیش از رکوع رکعت بعد یادش بیاید، و یا گمان کند که سجده را از رکعت پیش فراموش کرده است، باید برگردد و به‌جا آورد، و بعد از نماز برای قیام بی‌جا احتیاطاً دو سجده سهو به‌جا آورد و همچنین بنابر احوط دو سجده سهو دیگر برای زیاد شدن قرائت یا تسبیحات ـ اگر آنها را خوانده باشد ـ به‌جا آورد.

«١٠١٢» اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید که یک سجده یا تشهد را از رکعت پیش فراموش کرده، باید بعد از سلام بنابر اظهر سجده یا تشهد را قضا نماید و بعد از آن برای تشهد فراموش شده دو سجده سهو و بنابر احتیاط واجب برای یک سجده فراموش شده نیز دو سجده سهو به‌جا آورد.

«١٠١٣» اگر سجده سهو را بعد از سلام نماز عمداً به‌جا نیاورد، معصیت کرده و واجب است هرچه زودتر آن را انجام دهد و چنانچه سهواً به‌جا نیاورد، هر وقت یادش آمد باید فوراً انجام دهد و لازم نیست نماز را دوباره بخواند.

«١٠١۴» اگر شک دارد که سجده سهو بر او واجب شده یا نه، لازم نیست به‌جا آورد.

«١٠١۵» کسی که شک دارد دو سجده سهو بر او واجب شده یا چهار سجده، اگر دو سجده بنماید کافی است.

«١٠١۶» اگر بداند یکی از دو سجده سهو را به‌جا نیاورده، در محل تدارک می‌کند و در غیر محل بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو به‌جا آورد و اگر بداند سهواً سه سجده کرده، بنابر احتیاط مستحب دوباره دو سجده سهو بنماید.

«١٠١٧» اگر واجبی از واجبات سجده سهو را فراموش کرد، اگر محل آن نگذشته آن را به‌جا می‌آورد و اگر بعد از سلام فهمید، بنابر احتیاط سجده سهو را اعاده کند.

«١٠١٨» اگر در سجده سهو شک کرد که دو سجده به‌جا آورده یا یک سجده، بنا را بر دو می‌گذارد، اگرچه قبل از تشهد باشد، و اگر شک کرد که دو سجده به‌جا آورده یا سه سجده، بنا را بر دو می‌گذارد. و همچنین به شک در ذکر یا طمأنینه اعتنا نمی‌کند، اگرچه قبل از سربرداشتن از سجده باشد، امّا اگر شک کرد که اصل سجده را به‌جا آورده یا نه، باید به‌جا آورد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3857 | پیوند ثابت

«١٠١٩» دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فوراً نیت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنابر احتیاط واجب به‌نحو مأثور بگوید:

«بسـم اللّه و بِاللّه و صَلَّـی اللّه عَلی محمّدٍ و آلِ محمّد» یا «بسم اللّه و باللّه اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»، ولی بهتر است بگوید: «بسم اللّه و باللّه السّلامُ عَلَیکَ اَیّهَا النَّبِیُّ و رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُه»، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنابر اظهر وقتی سر از سجده برداشت تشهد بخواند، سپس سلام بدهد.

«١٠٢٠» آنچه در سجده نماز واجب است، از قبیل گذاشتن مواضع هفت‌گانه بر زمین، گذاشتن پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح است، نشستن بین دو سجده و طمأنینه در آنها، طهارت، پوشش و رو به قبله بودن، بنابر احوط باید در سجده سهو رعایت شود.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3858 | پیوند ثابت

«١٠٢١» سجده و تشهدی را که انسان فراموش کرده و بعد از نماز قضای آن را به‌جا می‌آورد، باید تمام شرایط نماز مانند پاک بودن بدن و لباس و رو به قبله بودن و شرط‌های دیگر را داشته باشد.

«١٠٢٢» اگر بین سلام نماز و قضای سجده یا تشهد کاری کند که اگر عمداً یا سهواً در نماز اتفاق بیفتد، نماز باطل می‌شود، مثلاً پشت به قبله نماید، باید قضای سجده و تشهد را به‌جا آورد و بنابر احتیاط نمازش را اعاده نماید.

«١٠٢٣» اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک سجده از رکعت آخر را فراموش کرده، باید سجده را نه به قصد ادا و نه به قصد قضا، به‌جا آورد، و ما بعد آن را که تشهد و سلام است انجام دهد، و بنابر احتیاط واجب دو سجده سهو برای سجده فراموش شده و دو سجده سهو برای زیاد شدن تشهد و سلام به‌جا آورد، و اگر تشهد رکعت آخر را فراموش کرده باشد و بعد از سلام یادش بیاید، در صورتی که چیزی که نماز را باطل کند انجام نداده باشد، بنابر احتیاط واجب آن تشهد را نه به قصد ادا و نه قضا به‌جا آورد و سلام را هم بگوید و سپس دو سجده سهو به قصد وظیفه فعلیه انجام دهد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3859 | پیوند ثابت

«١٠٢۴» هرگاه چیزی از واجبات نماز را عمداً کم یا زیاد کند، اگرچه یک حرف آن باشد، نماز باطل است.

«١٠٢۵» اگر در بین نماز بفهمد وضو یا غسلش باطل بوده، یا بدون وضو یا غسل مشغول نماز شده، باید نماز را به‌هم بزند و دوباره با وضو یا غسل بخواند و اگر بعد از نماز بفهمد باید دوباره نماز را با وضو یا غسل به‌جا آورد و اگر وقت گذشته قضا نماید.

«١٠٢۶» اگر بعد از رسیدن به رکوع یادش بیاید که دو سجده از رکعت پیش فراموش کرده، نمازش باطل است، و اگر پیش از رسیدن به رکوع یادش بیاید، باید برگردد و دو سجده را به‌جا آورد و برخیزد و حمد و سوره یا تسبیحات را بخواند و نماز را تمام کند.

«١٠٢٧» اگر پیش از گفتن «السلام علینا» و «السلام علیکم» یادش بیاید که دو سجده رکعت آخر را به‌جا نیاورده، باید دو سجده را به‌جا آورد و دوباره تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

«١٠٢٨» اگر پیش از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز نخوانده، باید مقداری را که فراموش کرده به‌جا آورد.

«١٠٢٩» اگر بعد از سلام نماز یادش بیاید که یک رکعت یا بیشتر از آخر نماز را نخوانده، چنانچه کاری انجام داده که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتفاق بیفتد نماز را باطل می‌کند، مثلاً پشت به قبله کرده، نمازش باطل است، و در غیر این صورت باید فوراً مقداری که فراموش کرده به‌جا آورد.

«١٠٣٠» هرگاه بعد از سلام عملی انجام دهد که اگر در نماز عمداً یا سهواً اتفاق بیفتد، نماز را باطل می‌کند، مثلاً پشت به قبله نماید، و بعد یادش بیاید که دو سجده آخر را به‌جا نیاورده نمازش باطل است، بلکه اگر پیش از انجام کاری هم که نماز را باطل می‌کند، یادش بیاید، دو سجده‌ای را که فراموش کرده به‌جا می‌آورد و دوباره تشهد می‌خواند و نماز را سلام می‌دهد و برای سلامی که اول گفته است دو سجده سهو به‌جا می‌آورد و بنابر احتیاط واجب باید نماز را اعاده کند.

«١٠٣١» اگر بفهمد نمازش را پیش از وقت خوانده، یا پشت به قبله یا با انحراف بیشتر از طرف راست و طرف چپ قبله به‌جا آورده، باید دوباره بخواند؛ و اگر وقت گذشته در صورتی که قبل از وقت خوانده باید قضا کند و اگر پشت به قبله خوانده، بنابر احوط قضا نماید.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3860 | پیوند ثابت

مسافر باید نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط، شکسته به‌جا آورد؛ یعنی دو رکعت بخواند:

١ـ آنکه سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد؛

٢ـ از اول مسافرت، قصد هشت فرسخ را داشته باشد؛

٣ـ در بین راه از قصد خود برنگردد؛

۴ـ قبل از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود یا جایی که می‌خواهد ده روز یا بیشتر در آنجا بماند نگذرد؛

۵ـ برای کار حرام سفر نکند؛

۶ـ از صحرانشین‌هایی نباشد که در بیابان‌ها گردش می‌کنند؛

٧ـ شغل او مسافرت نباشد؛

٨ـ از شهر خارج شده به حد ترخُّص برسد.

تفصیل شروط ذکر شده در مسائل بعدی بیان می‌شود.

شرط اول: آنکه سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد.

«١٠٣٢» کسی که مجموع مسافت رفت و برگشت او هشت فرسخ است، و بخواهد همان روز که رفته است برگردد، باید نماز را شکسته بخواند. و همچنین اگر رفت و برگشت در شب یا در روز و شب باشد، باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠٣٣» اگر مجموع رفت و برگشت هشت فرسخ باشد، ولی همان روز که رفته نمی‌خواهد برگردد، باید نماز را شکسته بخواند و روزه را افطار نماید، و اگر رفت و برگشت به‌تنهایی هشت فرسخ یا بیشتر باشد، و در بین راه و مقصد، قصد ماندن ده روز نکرده باشد، باید نماز را شکسته بخواند و روزه را افطار نماید.

«١٠٣۴» اگر علم یا اطمینان داشته باشد و یا دو نفر عادل بگویند که سفر او هشت فرسخ است، باید ترتیب اثر بدهد و نماز را شکسته بخواند، بلکه کافی بودن مطلق گمان، اگرچه اطمینان نداشته باشد، خالی از وجه نیست، و اگر برای او سؤال کردن مشکل نیست و حرج ندارد باید بنابر احتیاط سؤال کند.

«١٠٣۵» اگر دو نفر عادل بگویند سفر هشت فرسخ است و دو نفر عادل دیگر بگویند نیست، بنابر احوط باید قول دوم را بگیرد و نماز را تمام بخواند و اگر شکسته خوانده اعاده کند، حتی اگر بعداً هم معلوم شود که هشت فرسخ بوده، مگر اینکه نماز اول را با قصد قربت خوانده باشد که در این صورت همان نماز کافی است.

«١٠٣۶» کسی که یقین دارد سفرش هشت فرسخ نیست، یا شک دارد که هشت فرسخ هست یا نه، چنانچه در بین راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده، اگرچه کمی از راه باقی باشد، باید نماز را شکسته بخواند و اگر تمام خوانده دوباره شکسته به‌جا آورد.

«١٠٣٧» اگر طفل ممیزی که قصد سفر دارد در بین راه بالغ شود، در صورتی که مجموع حرکت از ابتدای سفر هشت فرسخ باشد، واجب است از زمان بلوغ نماز را شکسته بخواند.

«١٠٣٨» اگر دو همسفر یکی معتقد به مقدار مسافت شرعی، یعنی هشت فرسخ است و دیگری معتقد است که هشت فرسخ نیست، باید هر کدام به وظیفه خود عمل کند و بنابر احتیاط واجب هیچ کدام به دیگری اقتدا نکند.

«١٠٣٩» اگر بین دو محلی که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است، چند مرتبه رفت‌وآمد کند به‌نحوی که به حدّ ترخّص برگردد، اگرچه روی هم رفته هشت فرسخ شود، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠۴٠» اگر محلی دو راه داشته باشد، یک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه دیگر آن هشت فرسخ یا بیشتر باشد، چنانچه انسان از راهی که هشت فرسخ است، به آنجا برود، باید نماز را شکسته بخواند و اگر از راه دیگر بدون قصد برگشت برود، باید تمام بخواند.

«١٠۴١» اگر شهر دیوار دارد، باید ابتدای مسافت را از دیوار شهر حساب کند، و اگر دیوار ندارد، باید از خانه‌های آخر شهر حساب نماید.

شرط دوم: از اول مسافرت، قصد هشت فرسخ را داشته باشد، پس اگر به جایی که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند و بعد از رسیدن به آنجا قصد کند جایی برود که با مقداری که آمده هشت فرسخ شود، چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته، باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود یا چهار فرسخ برود و به وطنش یا به جایی که می‌خواهد ده روز بماند برگردد باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠۴٢» کسی که نمی‌داند سفرش چند فرسخ است، مثلاً برای پیدا کردن گمشده‌ای مسافرت می‌کند و نمی‌داند که چه مقدار باید برود تا آن را پیدا کند، باید نماز را تمام بخواند، ولی در برگشتن، چنانچه تا وطنش یا جایی که می‌خواهد ده روز در آنجا بماند، هشت فرسخ یا بیشتر باشد، باید نماز را شکسته بخواند، و نیز اگر در بین رفتن مثلاً قصد کند که چهار فرسخ برود و برگردد، چنانچه رفت و برگشت هشت فرسخ شود، باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠۴٣» مسافر در صورتی باید نماز را شکسته بخواند که تصمیم داشته باشد هشت فرسخ برود، پس کسی که از شهر بیرون می‌رود و مثلاً قصدش این است که اگر رفیق پیدا کند، سفر هشت فرسخی برود، چنانچه اطمینان دارد که رفیق پیدا می‌کند، باید نماز را شکسته بخواند و اگر اطمینان ندارد باید تمام بخواند و احتمال دارد که مطلق گمان کافی باشد.

«١٠۴۴» کسی که در سفر به اختیار دیگری است، مانند نوکری که با آقای خود مسافرت می‌کند، چنانچه بداند سفر او هشت فرسخ است، باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠۴۵» کسی که در سفر به اختیار دیگری است، اگر بداند یا گمان داشته باشد، بلکه اگر احتمال نیز بدهد که پیش از رسیدن به چهار فرسخ از او جدا می‌شود و برمی‌گردد، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠۴۶» کسی که در سفر به اختیار دیگری است، اگر نداند که آن دیگری قصد هشت فرسخ را دارد یا نه، بنابر احوط باید تحقیق کند و اگر تحقیق ممکن نیست، باید نماز را تمام بخواند، و اگر معلوم شد که از اول قصد هشت فرسخ را داشته بنابر اظهر باید نماز را شکسته بخواند، و احوط جمع بین شکسته و تمام است، مگر اینکه مسافت باقیمانده هشت فرسخ باشد که در این صورت باید شکسته بخواند.

شرط سوم: در بین راه از قصد خود برنگردد، پس اگر پیش از رسیدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، یا مردّد شود، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠۴٧» اگر برای رفتن به محلی حرکت کند و بعد از رفتن مقداری از راه بخواهد جای دیگری برود، چنانچه از محل اولی که حرکت کرده تا جایی که می‌خواهد برود، هشت فرسخ باشد، باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠۴٨» اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد، مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه، و در موقعی که مردّد است راه نرود و بعد تصمیم بگیرد که بقیه راه را برود، باید تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.

«١٠۴٩» اگر پیش از آنکه به هشت فرسخ برسد مردّد شود که بقیه راه را برود یا نه، و در موقعی که مردّد است مقداری راه برود و بعد تصمیم بگیرد که هشت فرسخ دیگر برود یا چهار فرسخ رفته و برگردد و یا اینکه تصمیم بگیرد بقیه راه را برود و باقیمانده سفر او هشت فرسخ باشد یا چهار فرسخ باشد، ولی بخواهد برود و برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠۵٠» اگر در حال سفر بعد از گذشتن از حدّ ترخص مانعی برای مسافرت پیش بیاید، تا وقتی که تصمیم او بر سفر باقی است و مشروط به تحقق امر دیگر نیست، باید نماز را شکسته بخواند، ولی اگر از تصمیم سفر برگردد و یا بخواهد در همان مکان ده روز بماند باید نماز را تمام بخواند.

شرط چهارم: قبل از رسیدن به هشت فرسخ از وطن خود نگذرد، یا نخواهد ده روز یا بیشتر در جایی بماند، پس کسی که می‌خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلی بماند، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠۵١» کسی که نمی‌داند پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش می‌گذرد یا نه، یا ده روز در محلی می‌ماند یا نه، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠۵٢» کسی که می‌خواهد پیش از رسیدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد، یا ده روز در محلی بماند، و نیز کسی که مردّد است که از وطنش بگذرد یا ده روز در محلی بماند، اگر از ماندن ده روز یا گذشتن از وطن منصرف شود، باز هم باید نماز را تمام بخواند. ولی اگر باقیمانده راهش هشت فرسخ باشد، یا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و برگردد، باید نماز را شکسته بخواند.

شرط پنجم: برای کار حرام سفر نکند، و اگر برای کار حرامی مانند دزدی سفر کند، باید نماز را تمام بخواند، و همچنین است اگر خود سفر حرام باشد، مثل آنکه برای او ضرر داشته باشد، یا زن بدون اجازه شوهر و فرزند با وجود نهی پدر و مادر سفری بروند که بر آنان واجب نباشد، ولی اگر مثل سفر حج واجب باشد، باید نماز را شکسته بخوانند.

«١٠۵٣» کسی که سفر او حرام نیست و برای کار حرام هم سفر نمی‌کند، اگرچه در سفر، معصیتی انجام دهد، مثلاً ـ نعوذباللّه ـ غیبت کند یا شراب بخورد، باید نماز را شکسته بخواند. و اگر مقصود از سفر هم طاعت و هم معصیت باشد اگر هر دو قصد مستقل باشد باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر مقصود اصلی طاعت است و معصیت مقصود فرعی و تبعی است، نماز را شکسته می‌خواند.

«١٠۵۴» اگر مخصوصاً برای آنکه کار واجبی را ترک کند، مسافرت نماید نمازش تمام است، پس کسی که بدهکار است، اگر بتواند بدهی خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند، چنانچه در سفر نتواند بدهی خود را بدهد و مخصوصاً برای فرار از دادن بدهی مسافرت نماید، باید نماز را تمام بخواند. ولی مسافرت برای ترک روزه، حرام نیست.

«١٠۵۵» اگر سفر او سفر حرام نباشد، ولی حیوان سواری یا مرکب دیگری که سوار است غصبی باشد، و یا اینکه در زمین غصبی سفر می‌کند، بنابر اظهر نمازش تمام است.

«١٠۵۶» کسی که با ظالم مسافرت می‌کند اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم باشد، باید نماز را تمام بخواند، و اگر ناچار باشد یا مثلاً برای نجات دادن مظلومی با او مسافرت کند، نمازش شکسته است.

«١٠۵٧» اگر به قصد تفریح و گردش مسافرت کند، حرام نیست و باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠۵٨» اگر برای لهو و خوش‌گذرانی به شکار رود نمازش تمام است و چنانچه برای تهیه معاش به شکار رود، نمازش شکسته است و اگر برای کسب و زیاد کردن مال برود، پس اگر از کسانی می‌شود که شغلشان در مسافرت کردن است، نمازش تمام است و روزه می‌گیرد، وگرنه احتیاط واجب در جمع بین شکسته و تمام است، ولی روزه را افطار می‌کند.

«١٠۵٩» کسی که سفرش برای معصیت است، اگر در بین راه توبه کرده، در صورتی که باقیمانده سفر به اندازه مسافت شرعی باشد، نمازش شکسته است و اگر توبه نکرده و پس از ارتکاب معصیت و یا بدون آن برگشت در صورتی که بقیه سفر به اندازه مسافت شرعی باشد، بنابر اظهر نماز را شکسته می‌خواند.

«١٠۶٠» اگر قسمتی از سفر برای کار حرام و قسمتی دیگر برای کار غیر حرام باشد آن قسمت سفر که برای غیر حرام است ملاک شروع مسافت شرعی برای شکسته بودن نماز است.

شرط ششم: از صحرانشین‌هایی نباشد که در بیابان‌ها گردش می‌کنند و هر جا آب و خوراک برای خود و حیواناتشان پیدا کنند می‌مانند و بعد از چندی به جای دیگر می‌روند. و صحرانشین‌ها در این مسافرت‌ها باید نماز را تمام بخوانند.

شرط هفتم: شغل او مسافرت نباشد، بنابر این شتردار و راننده و چوبدار و کشتیبان و مانند اینها، اگرچه برای بردن اثاثیه منزل خود مسافرت کنند، نمازشان تمام است.

«١٠۶١» کسی که شغلش مسافرت است اگر برای کار دیگری، مثلاً برای زیارت یا حج مسافرت کند، باید نماز را شکسته بخواند، ولی اگر مثلاً راننده، عده‌ای را برای زیارت با اتومبیل خود ببرد و در ضمن خودش هم زیارت کند، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠۶٢» مسافرت‌هایی که همیشه لازمه شغل انسان است، مثل سفر برای پیدا کردن منزل قبل از حرکت کاروان، مانند همان شغل است، به‌خلاف مسافرت‌های اتفاقی که نماز در آن شکسته است.

«١٠۶٣» کسی که در مقداری از سال شغلش مسافرت است، مثل راننده‌ای که فقط در تابستان یا زمستان اتومبیل خود را کرایه می‌دهد، در سفری که مشغول به کارش است، اگر به او راننده گفته می‌شود، باید نماز را تمام بخواند و احتیاط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.

«١٠۶۴» در کثیرالسفر لازم نیست که انسان سفرهای متعدد داشته باشد، بلکه یک سفر طولانی که بیشتر سال را فرا گیرد مثل سفرهای متعدد است؛ پس همین که بگویند فلانی راننده است و یا شغلش سفر است، اگرچه در یک سفر طولانی و بدون تکرار و تعدّد باشد کافی است.

«١٠۶۵» راننده و دوره‌گردی که در دو سه فرسخی شهر رفت‌وآمد می‌کند، چنانچه اتفاقاً سفر هشت فرسخی برود، ولی این سفر جزء شغل او باشد، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠۶۶» کسی که شغلش مسافرت است، اگر در وطن یا غیر وطن خود ده روز بماند، در سفر اولی که بعد از ده روز می‌رود، مانند سفر اولی است که این شغل را در ابتدا شروع کرده بود و بنابراین تا زمانی که این سفر، عرفاً شغل او حساب نمی‌شود، باید نماز را شکسته بخواند. بلی ماندن ده روز متصل در غیر وطن، باید با قصد اقامه باشد، ولی در وطن اگرچه بدون قصد هم باشد، همین حکم را دارد.

«١٠۶٧» کسی که در شهرها سیاحت می‌کند و برای خود وطنی اختیار نکرده، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠۶٨» کسی که شغلش مسافرت نیست، اگر مثلاً در شهری یا در دهی جنسی دارد که برای حمل آن مسافرت‌های پی‌درپی می‌کند، باید نماز را شکسته بخواند.

شرط هشتم: به حد ترخُّص برسد، یعنی از وطنش یا جایی که قصد کرده ده روز در آنجا بماند، به‌قدری دور شود که دیوار شهر را نبیند و صدای اذان آن را نشنود، ولی باید در هوا غبار یا چیز دیگری نباشد که از دیدن دیوارو شنیدن اذان جلوگیری کند، و لازم نیست به‌قدری دور شود که مناره‌ها و گنبدها را نبیند، یا دیوارها هیچ پیدا نباشد، بلکه همین‌قدر که دیوارها کاملاً معلوم نباشد، کافی است.

«١٠۶٩» کسی که به سفر می‌رود اگر به جایی برسد که اذان را نشنود، ولی دیوار شهر را ببیند، یا دیوارها را نبیند و صدای اذان را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنابر احتیاط واجب باید هم شکسته و هم تمام بخواند.

«١٠٧٠» اگر کسی بدون قصد سفر تا حد ترخّص رفته و از آنجا قصد سفر کرده، همین که از آن محل شروع به حرکت کرد، به‌طوری که عرفاً بگویند سفرش را آغاز کرده، باید نمازش را شکسته بخواند و در این صورت دیگر خروج از حد ترخصِ آن محل اعتباری ندارد و ابتدای مسافت شرعی را هم باید از همانجا  حساب کرد؛ و همچنین اگر درجایی بود که نه وطن او بود و نه قصد ماندن ده روز را در آنجا داشت و نه سی‌ویک روز به‌طور تردید در آنجا مانده بود و در عین حال نمازش در آن شهر یا محل تمام بود، مثل اینکه به دنبال گمشده‌ای، بدون قصد سفر به آنجا رسیده بود و از آنجا قصد سفر کرد، خروج از حد ترخّصِ آن محل اعتباری ندارد و همین که مسافت شرعی را عرفاً شروع کرد، نمازش را شکسته می‌خواند.

«١٠٧١» اگر مسافر به اجبار یا به اختیار خود بدون اینکه از قصد سفر برگردد، به کمتر از حد ترخص برگشت، نمازش در آنجا تمام است، ولی اگر برگشتن او به کمتر از حدّ ترخص نبود نماز شکسته است، مگر آنکه از قصد سفر برگردد.

«١٠٧٢» مسافری که به وطن خود برمی‌گردد، برای اینکه نماز را تمام بخواند بنابر احتیاط باید هم دیوار وطن را ببیند و هم اذان آنجا را بشنود، اگرچه اظهر کفایت شنیدن اذان است. ولی مسافری که می‌خواهد ده روز در محلی بماند، اگر به جایی برسد که دیوار آن محل را ببیند و صدای اذانش را بشنود، چنانچه بخواهد در آنجا نماز بخواند، بنابر احتیاط واجب باید هم شکسته و هم تمام بخواند.

«١٠٧٣» هرگاه شهری در بلندی باشد که از دور دیده شود، یا به‌قدری گود باشد که اگر انسان کمی دور شود دیوار آن را نبیند، کسی که از آن شهر مسافرت می‌کند، وقتی به اندازه‌ای دور شود که اگر آن شهر در زمین هموار بود، دیوارش از آنجا دیده نمی‌شد، باید نماز خود را شکسته بخواند، و نیز اگر پَستی و بلندی خانه‌ها بیشتر از معمول باشد، باید ملاحظه معمول را بنماید.

«١٠٧۴» در شهرهای بزرگی، مثل تهران، همین که عرفاً صدق کند کسی که در آن شهر زندگی می‌کند، به‌راحتی می‌تواند در نواحی مختلف شهر رفت‌وآمد کند بدون اینکه عرف او را مسافر حساب کند، بنابر اظهر آن شهر حکم شهرهای دیگر را دارد.

«١٠٧۵» اگر از محلی مسافرت کند که خانه و دیوار ندارد، وقتی به جایی برسد که اگر آن محل دیوار داشت از آنجا دیده نمی‌شد، باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠٧۶» اگر به‌قدری دور شود که اذان خانه‌ها را نشنود، ولی اذان شهر را که معمولاً در جای بلند می‌گویند بشنود، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠٧٧» اگر به جایی برسد که اذان شهر را که معمولاً در جای بلند می‌گویند نشنود، ولی اذانی را که در جای خیلی بلند می‌گویند بشنود، باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠٧٨» اگر چشم یا گوش او یا صدای اذان، غیر معمول باشد، در محلی باید نماز را شکسته بخواند که چشم متوسط دیوار خانه‌ها را نبیند و گوش متوسط صدای اذان معمولی را نشنود.

«١٠٧٩» مسافری که در سفر از وطن خود عبور می‌کند، وقتی به جایی برسد که دیوار وطن خود را ببیند و صدای اذان آن را بشنود، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠٨٠» مسافری که در بین مسافرت به وطنش رسیده، تا وقتی در آنجا هست باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود، یا چهار فرسخ برود و برگردد، وقتی به جایی برسد که دیوار وطن را نبیند و صدای اذان آن را نشنود، باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠٨١» محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد، پس وطن انسان بنابر اقوی جایی است که عرفاً آنجا را وطن شخص بدانند و لازم نیست در آنجا ملکی داشته باشد و یا اینکه شش ماه آنجا زندگی کرده باشد، بلکه همین‌قدر که عرفاً آنجا وطن او به حساب بیاید کافی است.

«١٠٨٢» کسی که در دو محل زندگی می‌کند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه دیگر در شهری دیگر می‌ماند، هر دو وطن اوست؛ و نیز اگر بیشتر از دو محل را برای زندگی خود اختیار کرده باشد، همه آنها وطن او حساب می‌شود. و زن در صورتی که زندگیش در این‌گونه وطن به همراه شوهرش است در مسئله وطن تابع شوهر خواهد بود. و در صورتی که فاصله بین دو وطن به اندازه مسافت شرعی باشد، نمازش در آن فاصله شکسته است و در غیر این صورت نمازش تمام است.

«١٠٨٣» غیر از وطن اصلی و وطن غیر اصلی که ذکر شد در جاهای دیگر اگر قصد اقامت ده روز نکند، نمازش شکسته است، ولی اگر جایی وطن او بوده و در آنجا شش ماه به قصد وطن بودن مانده است و ملک هم داشته و حالا اعراض کرده است، احتیاط کردن در جمع بین نماز قصر و تمام و همچنین گرفتن روزه و قضای آن خوب است، و همین احتیاط جاری است اگر در جایی شش ماه بدون قصد وطن بودن بماند و ملکی داشته باشد.

«١٠٨۴» اگر به جایی برسد که وطن او بوده و از آنجا صرف نظر کرده، نباید نماز را تمام بخواند، مگر اینکه قبلاً شش ماه با داشتن ملک در آنجا مانده باشد که خوب است احتیاط مسئله قبلی رعایت شود، اگرچه وطن دیگر هم برای خود اختیار نکرده باشد.

«١٠٨۵» مسافری که قصد دارد، ده روز پشت سر هم در محلی بماند، یا می‌داند که بدون اختیار ده روز در محلی می‌ماند، در آن محل باید نماز را تمام بخواند.

«١٠٨۶» مسافری که می‌خواهد ده روز در محلی بماند، لازم نیست قصد ماندن شب اول یا شب یازدهم را داشته باشد، و همین که قصد کند از اذان صبح روز اول تا غروب روز دهم بماند، باید نماز را تمام بخواند، و همچنین اگر مثلاً قصدش این باشد که از ظهر روز اول تا ظهر روز یازدهم بماند، باید نماز را تمام بخواند، و احوط این است که جبران کمبود را از شب یازدهم حساب نکند.

«١٠٨٧» مسافری که می‌خواهد ده روز در محلی بماند، اگر از اول قصد داشته باشد که در بین ده روز به اطراف آنجا برود، چنانچه جایی که می‌خواهد برود از مقدار ترخص دورتر نباشد، باید در همه ده روز نماز را تمام بخواند، و اگر از مقدار ترخص دورتر باشد، ولی کمتر از مقدار مسافت، یعنی چهار فرسخ شرعی باشد، چنانچه قسمت عمده روز را در محل اقامت باشد کافی است و نمازش تمام است و عرفاً صدق اقامت ده روز در آنجا می‌کند.

«١٠٨٨» مسافری که تصمیم ندارد ده روز در جایی بماند، مثلاً قصدش این است که اگر رفیقش بیاید یا منزل خوبی پیدا کند، ده روز بماند، باید نماز را شکسته بخواند.

«١٠٨٩» اگر مسافر قصد کند ده روز در محلی بماند، چنانچه پیش از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف شود، یا مردّد شود که در آنجا بماند یا به جای دیگر برود،باید نماز را شکسته بخواند، و اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی از ماندن منصرف شود یا مردّد شود، تا وقتی در آنجا هست، باید نماز را تمام بخواند. و بنابر اظهر چه این نماز چهار رکعتی را به‌طور ادا خوانده باشد یا قضای یک نماز چهار رکعتی باشد که در همان محل از او فوت شده باشد؛ ولی فقط گذشتن وقت نماز چهار رکعتی کافی نیست، مثل اینکه در تمام وقت حائض یا بی‌هوش یا در حال جنون باشد، و اگر قبل از قضای نمازش از نیت عدول کرده، باید نمازش را شکسته بخواند.

«١٠٩٠» مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند، اگر روزه بگیرد و بعدازظهر از ماندن در آنجا منصرف شود، چنانچه یک نماز چهار رکعتی خوانده باشد، روزه‌اش صحیح است و تا وقتی در آنجا هست باید نمازهای خود را تمام بخواند و اگر یک نماز چهار رکعتی نخوانده باشد، روزه آن روزش صحیح است، اما نمازهای خود را باید شکسته بخواند و روزهای بعد هم نمی‌تواند روزه بگیرد.

«١٠٩١» اگر مسافر به نیت اینکه نماز را شکسته بخواند، مشغول نماز شود و در بین نماز تصمیم بگیرد که ده روز یا بیشتر بماند، باید نماز را چهار رکعتی تمام نماید. و اگر بعد از سلام نماز از نیت خود برگشت، بنابر اظهر این برگشت از نیت بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی تأثیری ندارد، و بقیه نمازهایش نیز تمام است.

«١٠٩٢» مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، اگر در بین نماز چهار رکعتی از قصد خود برگردد، چنانچه مشغول رکعت سوم نشده،باید نماز را دو رکعتی تمام نماید و بقیه نمازهای خود را شکسته بخواند. و اگر داخل رکوع رکعت سوم شده و قبل از سلام نماز از قصد اقامت منصرف شود، احتیاط در تمام کردن آن نماز و اعاده آن به‌صورت شکسته است و در بقیه مدتی که در آنجا می‌ماند، بنابر احتیاط نمازها را هم شکسته و هم تمام می‌خواند.

«١٠٩٣» مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند، اگر بیشتر از ده روز در آنجا بماند، تا وقتی مسافرت نکرده باید نمازش را تمام بخواند و لازم نیست دوباره قصد ماندن ده روز کند.

«١٠٩۴» مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند، باید روزه واجب را بگیرد و می‌تواند روزه مستحبی هم بگیرد و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.

«١٠٩۵» مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جایی که کمتر از چهار فرسخ است برود و به محل اقامت خود برگردد، تا وقتی که سفر شرعی جدیدی را آغاز نکرده، باید نماز را تمام بخواند. حتی اگر طوری خارج شود که به اقامه او صدمه بزند، مثل اینکه یک روز آنجا بماند، تا وقتی که قصد سفر جدید شرعی نکرده، نماز تمام است.

«١٠٩۶» مسافری که قصد کرده ده روز در جایی بماند، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جای دیگری که کمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند، باید در رفتن و در جایی که قصد ماندن ده روز کرده، نمازهای خود را تمام بخواند، ولی اگر جایی که می‌خواهد برود، هشت فرسخ یا بیشتر باشد باید موقع رفتن نمازهای خود را شکسته بخواند و چنانچه در آنجا قصد ماندن ده روز کرد نمازش را تمام بخواند.

«١٠٩٧» مسافری که قصد کرده ده روز در محلی بماند، اگر بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بخواهد به جایی که کمتر از چهار فرسخ است برود، چنانچه مردّد باشد که به محل اولش برگردد یا نه، یا به کلی از برگشتن به آنجا غافل باشد، یا بخواهد برگردد، ولی مردّد باشد که ده روز در آنجا بماند یا نه، یا آنکه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد، باید در طول مدتی که می‌رود و برمی‌گردد و بعد از برگشتن، نمازهای خود را تمام بخواند.

«١٠٩٨» اگر به خیال اینکه رفقایش می‌خواهند ده روز در محلی بمانند، قصد کند که ده روز در آنجا بماند و بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتی بفهمد که آنها قصد نکرده‌اند، اگرچه خودش هم از ماندن منصرف شود، تا مدتی که در آنجا هست، باید نماز را تمام بخواند.

«١٠٩٩» اگر مسافر بعد از رسیدن به هشت فرسخ، سی روز در محلی بماند و در تمام سی روز در رفتن و ماندن مردّد باشد، بعد از گذشتن سی روز، اگر چه مقدار کمی در آنجا بماند، باید نماز را تمام بخواند.

«١١٠٠» مسافری که می‌خواهد نُه روز یا کمتر در محلی بماند، اگر بعد از آنکه نُه روز یا کمتر در آنجا ماند، بخواهد دوباره نُه روز دیگر یا کمتر بماند، و همین‌طور تا سی روز، روز سی‌ویکم باید نماز را تمام بخواند.

«١١٠١» مسافری که سی روز مردّد بوده، در صورتی باید نماز را تمام بخواند که سی روز در یک جا بماند، پس اگر مقداری از آن را در جایی و مقداری را در جای دیگر بماند، بعد از سی روز هم باید نماز را شکسته بخواند، مگر اینکه قسمت عمده روز را در جایی بماند و بقیه روز را در جای دیگری که کمتر از چهار فرسخ شرعی است، به‌طوری‌که عرفاً صدق کند سی روز یک جا مانده است، که در این صورت بعد از سی روز مثل محل اقامت، نماز را در آنجا تمام می‌خواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3861 | پیوند ثابت

«١١٠٢» مسافر می‌تواند در مسجدالحرام و مسجد النّبی صلی‌الله‌علیه‌وآله و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند، و احتیاط در این است که نماز را شکسته بخواند. ولی اگر بخواهد در جایی که اول جزء این مساجـد نبوده و بعد به آنهـا اضافه شده نماز بخواند، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند، و نیز مسافر می‌تواند در حرم اصلی حضرت سید الشهداء علیه السلام نماز را تمام بخواند، ولی اگر در این چهار مکان نماز او قضا شد، بنابر احتیاط واجب به‌طور شکسته قضا نماید، اگرچه در همان مکان باشد.

«١١٠٣» کسی که می‌داند مسافر است و باید نماز را شکسته بخواند، اگر در غیر چهار مکانی که در مسئله پیش گفته شد عمداً تمام بخواند، نمازش باطل است.

«١١٠۴» مسافری که نمی‌داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر تمام بخواند و قصد قربت در نماز داشته باشد نمازش صحیح است.

«١١٠۵» مسافری که می‌داند باید نماز را شکسته بخواند اگر بعضی از خصوصیات آن را نداند، مثلاً نداند که در سفر هشت فرسخی باید شکسته بخواند، چنانچه تمام بخواند، در صورتی که وقت باقی است باید بنابر احوط نماز را شکسته بخواند و اگر وقت گذشته به‌طور شکسته قضا نماید.

«١١٠۶» مسافری که می‌داند باید نماز را شکسته بخواند، اگر به گمان اینکه سفر او کمتر از هشت فرسخ است تمام بخواند، وقتی بفهمد که سفرش هشت فرسخ بوده، نمازی را که تمام خوانده، بنابر احتیاط واجب باید دوباره شکسته بخواند و اگر وقت هم گذشته، قضا نماید.

«١١٠٧» اگر فراموش کند که مسافر است و نماز را تمام بخواند، چنانچه در وقت یادش بیاید، باید شکسته به‌جا آورد، ولی اگر بعد از وقت یادش بیاید، قضای آن نماز بر او واجب نیست.

«١١٠٨» اگر از روی فراموشی نماز را شکسته بخواند با اینکه نمی‌دانست سفرش به اندازه مسافت شرعی هست یا نه، یا اینکه می‌دانست به اندازه مسافت نیست، ولی بعد معلوم شد که به اندازه مسافت بوده، بنابر اظهر اگر نیت قربت داشت، اعاده لازم نیست.

«١١٠٩» مسافری که نماز نخوانده، اگر پیش از تمام شدن وقت به وطنش برسد، یا به جایی برسد که می‌خواهد ده روز در آنجا بماند، بنابر اصح باید نماز را تمام بخواند، و کسی که مسافر نیست، اگر در اول وقت نماز نخواند و مسافرت کند، بنابر اقوی در سفر باید نماز را شکسته بخواند.

«١١١٠» اگر از مسافری که باید نماز را شکسته بخواند، نماز ظهر یا عصر یا عشا قضا شود، باید آن را دو رکعتی قضا نماید، اگرچه در غیر سفر بخواهد قضای آن را به‌جا آورد، و اگر از کسی که مسافر نیست یکی از این سه نماز قضا شود، باید چهار رکعتی قضا نماید، اگرچه در سفر بخواهد آن را قضا نماید.

«١١١١» مستحب است مسافر بعد از هر نمازی که شکسته می‌خواند، سی مرتبه بگوید: «سُبْحانَ اللّه وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلاّ اللّه وَ اللّه اَکبَرْ».

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3862 | پیوند ثابت

«١١١٢» کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده، باید قضای آن را به‌جا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز، خواب مانده یا به‌سبب مستی نماز نخوانده باشد؛ ولی کسی که در تمام وقت نماز، هنوز بالغ نشده و یا دیوانه و یا بیهوش است و یا زنی که در تمام وقت نماز در حال حیض یا نفاس است، نمازی که اینها نخوانده‌اند قضا ندارد، مگر اینکه قبل از تمام شدن وقت نماز، این افراد از چنین حالی خارج شوند؛ یعنی شخص غیر بالغ به تکلیف برسد و بیهوش به هوش آید و زن از حیض و نفاس پاک شود و مجنون عاقل شود، که در این صورت نمازی را که لااقل یک رکعت از آن را ولو با تیمّم و حذف مستحبات، در وقت می‌توانسته بخواند و نخوانده، باید قضا نماید.

«١١١٣» اگر کسی به اختیار خود سبب حصول دیوانگی یا بیهوشی، یا حیض و نفاس در خود شود، بنابر احتیاط واجب باید نمازهای فوت شده در آن حال را قضا نماید، خصوصاً اگر این عمل بعد از دخول وقت باشد.

«١١١۴» نمازهایی که واجب است قرائت در آنها بلند خوانده شود، هنگام قضا هم باید بلند خوانده شود و همچنین نمازهایی که واجب است آهسته بخواند، هنگام قضا نیز واجب است آهسته بخواند. و بلند یا آهسته خواندن قضای نافله‌ها تابع خود آنها است.

«١١١۵» کسی که وضو، غسل و تیمم برایش ممکن نیست، در خود وقت، نماز بر او واجب نیست و بنابر احتیاط واجب باید در وقتی که قادر بر تحصیل طهارت است نماز را قضا نماید، خصوصاً اگر خودش با اختیار سبب از بین رفتن تمکن شده باشد، بلکه اگر این عمل بعد از گذشتن وقت کافی برای انجام نماز صورت گیرد، باید نمازش را قضا کند.

«١١١۶» کافر اصلی، به جمیع اقسام آن، در صورتی که مسلمان شود، نمازهای سابق او قضا ندارد، و امّا مسلمانی که نماز نخوانده، اگرچه معذور بوده یا مسلمانی که مرتد شده، اگرچه مرتد فطری باشد بنابر اظهر، و یا مسلمانی که محکوم به کفر است، مثل خوارج، در صورت توبه بر همه اینها قضا لازم است، ولی مسلمانی که شیعه شده و نمازهایش را قبلاً مطابق مذهب خودش یا مطابق مذهب شیعه با نیت قربت خوانده است بنابر اظهر قضا بر او واجب نیست و امّا اگر اصلاً نمازش را نخوانده باید قضا کند.

«١١١٧» اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازی را که خوانده باطل بوده، باید قضای آن را بخواند.

«١١١٨» کسی که نماز قضا دارد، باید در خواندن آن کوتاهی نکند، ولی واجب نیست فوراً آن را به‌جا آورد، و کسی که نماز قضا دارد تا وقتی که وقت فریضه تنگ نشده، می‌تواند نماز قضا یا نماز مستحبی بخواند.

«١١١٩» قضای نمازهای یومیه در صورتی که ترتیب آنها معلوم باشد باید به ترتیب خوانده شود، مثلاً کسی که یک روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، بنابر اظهر و احوط باید اول نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا نماید.

«١١٢٠» اگر بخواهد قضای چند نماز غیر یومیه، مانند نماز آیات را بخواند یا مثلاً بخواهد قضای یک نماز یومیه و چند نماز غیر یومیه را بخواند، لازم نیست آنها را به ترتیب به‌جا آورد.

«١١٢١» اگر کسی نداند و گمان هم ندارد که نمازهایی که از او قضا شده کدام یک جلوتر بوده، بنابر اقوی لازم نیست به‌طوری بخواند که ترتیب حاصل شود و می‌تواند هر کدام را خواست مقدم بدارد، اگرچه احتیاط، در صورتی که عسر و حرج پیش نیاید و موجب فوت آنچه یقیناً فوت شده نشود، تحصیل یقین به ترتیب است؛ پس اگر نداند نماز مغرب و ظهر که از او فوت شده، کدام یک جلوتر بوده یک نماز مغرب بین دو ظهر یا یک نماز ظهر بین دو مغرب بنابر احتیاط مستحب بخواند.

«١١٢٢» اگر نماز ظهر و عصر از او قضا شده، ولی نمی‌داند از یک روز بوده یا از دو روز و نمی‌داند کدام زودتر قضاشده، می‌تواند دو نماز چهار رکعتی بخواند؛ چهار رکعت اول به قصد نمازی که اوّل فوت شده و چهار رکعت دوم به قصد نماز دوم.

«١١٢٣» کسی که چند نماز از او قضا شده و تعداد آنها را نمی‌داند، مثلاً نمی‌داند چهار تا بوده یا پنج تا، چنانچه برای او مشکل نیست و عسر و حرج در کار نباشد، لازم است آن‌قدر نماز بخواند تا علم پیدا کند به مقدار نمازهای قضا شده یا اینکه بیشتر نماز قضا خوانده است، و اگر تحصیل علم ممکن نیست، به مقداری که اطمینان پیدا کند، نماز بخواند، و اگر آن هم نشد به‌قدری که گمان پیدا کند. و این احتیاطات در صورتی است که می‌داند یا احتمال می‌دهد که سابقاً مقدار آنها را می‌دانسته، والاّ فقط به‌قدری که یقین دارد نماز بخواند و در مورد مقدار بیشتر، احتیاط کردن خوب است، ولی ظاهر این است که لازم نیست.

«١١٢۴» کسی که نماز قضا از همین روز یا روزهای پیش دارد، می‌تواند قبل از خواندن نمازی که قضا شده، نماز ادایی را بخواند و لازم نیست نماز قضا را جلو بیندازد، گرچه مطابق احتیاط است.

«١١٢۵» کسی که می‌داند یک نماز چهار رکعتی نخوانده و نمی‌داند نماز ظهر است یا عصر است یا عشا، اگر یک نماز چهار رکعتی به نیت قضای نمازی که نخوانده، بخواند کافی است.

«١١٢۶» کسی که می‌داند یکی از نمازهای پنج‌گانه از او فوت شده و نمی‌داند کدام بوده، کافی است یک نماز صبح و یک مغرب و یک چهار رکعتی به قصد مافِی‌الذمّه بخواند، و در بلند یا آهسته خواندن آن مخیر است، و اگر مسافر بوده، کافی است یک مغرب و یک دو رکعتی به قصد مافی‌الذمه بخواند.

«١١٢٧» اگر از روزهای گذشته نمازهای قضا دارد و یک نماز یا بیشتر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه برای قضای تمام آنها وقت ندارد، یا نمی‌خواهد همه را در آن روز بخواند، مستحب است نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند، بلکه مطابق احتیاط است.

«١١٢٨» نماز قضا را با جماعت می‌شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا، و لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند؛ مثلاً اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند، اشکال ندارد.

«١١٢٩» نمازهای مستحبّی که وقت خاص دارند در صورت ترک، قضای آنها مستحب است، ولی اگر در اثر بیماری فوت شد، استحباب قضا تأکد ندارد، و اگر نمازهای مستحبی فوت شده را قضا نکرد مستحب است برای هر نماز فوت شده یک مُدّ طعام صدقه بدهد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3863 | پیوند ثابت

 مستحب است نمازهای واجب خصوصاً نمازهای یومیه را به جماعت بخوانند، و در نماز صبح، مغرب و عشا بیشتر سفارش شده و در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعت ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می‌شود تا به ده نفر برسند و عده آنان که از ده گذشت، اگر تمام آسمان‌ها کاغذ، و دریاها مرکب، و درخت‌ها قلم، و جنّ و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمی‌توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.

«١١٣٠» وقتی که جماعت برپا می‌شود، مستحب است کسی که نمازش را فُرادی خوانده دوباره با جماعت بخواند، و اگر بعد بفهمد که نماز اولش باطل بوده، نماز دوم او کافی است.

«١١٣١» اگر امام یا مأموم بخواهد نمازی را که به جماعت خوانده، دوباره با جماعت بخواند، جواز جماعت محل تأمل است، ولی در صورتی که جماعت دوم دارای مزایایی باشد که در شرع رجحان داشته باشد و کسی بخواهد به امید مطلوب بودن دو مرتبه نمازش را به جماعت بخواند، بنابر اظهر جایز است.

«١١٣٢» نمازهای مستحبی را نمی‌شود به جماعت خواند، ولی خواندن نماز عید فطر و قربان در زمان غیبت امام علیه‌السلام به جماعت مستحب است، در صورتی که شروط وجوب موجود نباشد، همچنین خواندن نماز استسقاء که برای طلب باران می‌خوانند به جماعت مستحب است و بعید نیست استحباب جماعت در نماز غدیر که به امید مطلوبیت خوانده شود.

«١١٣٣» موقعی که امام جماعت نماز یومیه می‌خواند، هر کدام از نمازهای یومیه را می‌شود به او اقتدا کرد، ولی اگر نماز یومیه‌اش را احتیاطاً دوباره می‌خواند، فقط در صورتی که مأموم احتیاطش با امام یکی باشد می‌تواند به او اقتدا کند.

«١١٣۴» اگر امام جماعت قضای نماز یومیه خود را می‌خواند، می‌شود به او اقتدا کرد، ولی اگر نمازش را احتیاطاً قضا می‌کند، یا قضای نماز شخص دیگر را تبرعاً می‌خواند، اقتدا به او اشکال دارد.

«١١٣۵» اگر امام در محراب باشد و کسی پشت سر او اقتدا نکرده باشد، کسانی که دو طرف محراب ایستاده‌اند و به‌واسطه دیوار محراب امام را نمی‌بینند، نمی‌توانند اقتدا کنند.

«١١٣۶» اگر به‌واسطه طولانی بودن صف اول، کسانی که دو طرف صف ایستاده‌اند امام را نبینند، می‌توانند اقتدا کنند، و نیز اگر به‌واسطه درازی یکی از صف‌های دیگر، کسانی که دو طرف آن ایستاده‌اند، صف جلوی خود را نبینند، می‌توانند اقتدا نمایند.

«١١٣٧» اگر صف‌های جماعت تا درب مسجد برسد، کسی که مقابل درب، پشت صف ایستاده، نمازش صحیح است و نیز نماز کسانی که با دیدن او اقتدا می‌کنند صحیح می‌باشد.

«١١٣٨» کسی که پشت ستون ایستاده، اگر از طرف راست یا چپ به‌واسطه مأموم دیگر به امام متصل نباشد، نمی‌تواند اقتدا کند، ولی اگر از دو طرف یا یک طرف متصل باشد و مأموم کسی را که امام را می‌بیند مشاهده کند، جماعتش صحیح است. و منظور از دیدن امام این است که اگر مأمومین نباشند بتواند امام را ببیند، ولی غیر از مأمومین هر چه حائل شود موجب فرادی شدن نماز است.

«١١٣٩» محل ایستادن امام باید از محل مأموم بلندتر نباشد، ولی اگر مکان امام مقدار خیلی کمی، مثلاً کمتر از یک وجب بلندتر باشد، اشکال ندارد، و نیز اگر زمین سراشیب باشد و امام در طرفی که بلندتر است بایستد، در صورتی که سراشیبی آن زیاد نباشد و طوری باشد که به آن، زمین مسطح بگویند مانعی ندارد.

«١١۴٠» اگر مکان مأموم بلندتر از مکان امام باشد و سایر لوازم و شرایط اقتدا رعایت شود، اشکال ندارد.

«١١۴١» هرگاه بداند نماز امام باطل است، مثلاً بداند امام وضو ندارد، اگرچه خود امام ملتفت نباشد، نمی‌تواند به او اقتدا کند.

«١١۴٢» اگر مأموم بعد از نماز بفهمد که امام عادل نبوده یا کافر بوده، یا به‌جهتی نمازش باطل بوده، مثلاً بی‌وضو نماز خوانده، نمازش صحیح است، و همچنین اگر در اثنای نماز به یکی از این سه امر اطلاع پیدا کرد، نیت فرادی می‌کند و بقیه نماز را می‌خواند و نمازش صحیح است.

«١١۴٣» انسان در بین نماز جماعتی که خواندن آن به جماعت واجب نیست، بنابر اظهر می‌تواند نیت فُرادی کند، اگرچه از اول نماز قصد فرادی داشته باشد، مثلاً نیت کند که دو نماز خود را با یک نماز امام بخواند؛ یعنی قصد کند که بین نماز فرادی کنَد و زودتر تمام کند و دوباره نماز دوم را به او اقتدا کند. ولی ممکن است از جهت اخلال به نظم جماعت و اشتباه انداختن مأمومین ممنوع باشد.

«١١۴۴» اگر مأموم به‌واسطه عذری بعد از حمد و سوره امام نیت فُرادی کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند، ولی اگر پیش از تمام شدن حمد و سوره نیت فُرادی نماید، باید مقداری را که امام نخوانده بخواند.

«١١۴۵» اگر در بین نماز جماعت نیت فُرادی نماید، بنابر احتیاط واجب نباید دوباره نیت جماعت کند، ولی اگر مردّد شود که نیت فُرادی کند یا نه، و بعد تصمیم بگیرد نماز را با جماعت تمام کند، نمازش صحیح است.

«١١۴۶» اگر موقعی که امام در رکوع است، مأموم اقتدا کند و به رکوع امام برسد، اگرچه ذکر امام تمام شده باشد، نمازش به‌طور جماعت صحیح است و یک رکعت حساب می‌شود. اما اگر به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نمازش به‌طور فُرادی صحیح می‌باشد و باید آن را تمام نماید.

«١١۴٧» اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود، ولی شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه، نمازش صحیح است و بنابر احتیاط فُرادی می‌شود.

«١١۴٨» اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، می‌تواند نیت فرادی کند یا می‌تواند صبر کند تا در رکعت بعد به امام ملحق شود و در صورت ملحق شدن، تکبیرِ دیگر لازم نیست.

«١١۴٩» چنانچه مأموم بترسد که اگر ملحق به صف شود و اقتدا کند، امام سر از رکوع بردارد، می‌تواند در همان مکانی که ایستاده اقتدا کند و تکبیر بگوید و به رکوع برود به شرط آنکه مانعی از اقتدا در آن مکان نباشد، مثل وجود حائل یا بلند بودن جای امام؛ بنابراین دور بودن فاصله بین مأموم و امام یا صف جماعت بنابر اظهر مانع از اقتدا نیست، پس مأموم بعد از رسیدن به رکوع امام، در حال رکوع و یا بعد از رکوع و بنابر احتیاط بعد از سجود، ولو به چند دفعه حرکت، خود را به امام یا صف ملحق می‌کند، و بنابر احتیاط واجب در حال ذکر حرکت نکند و اگر توانست، راه رفتن را به بعد از سجده تأخیر بیندازد، این کار را می‌کند، ولی در هر صورت طی کردن این فاصله نباید فعل کثیر حساب شود.

«١١۵٠» اگر کسی بعد از سر برداشتن امام از رکوع رسید، می‌تواند به امام اقتدا کند و تکبیرةالاحرام بگوید، اما رکوع به‌جا نیاورد، ولی در یک سجده یا دو سجده امام را متابعت کند و در رکعت بعد که امام برمی‌خیزد رکعت اول مأموم حساب می‌شود و بنابر اظهر تجدید تکبیرةالاحرام لازم نیست.

«١١۵١» اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیت و گفتن تکبیرةالاحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند، ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، و بنابر احتیاط مستحب در این حال به صورت تَجافی بنشیند، که توضیح آن خواهد آمد، بعد بایستد و بدون آنکه دوباره نیت کند و تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند، و همچنین بنابر اظهر در غیر تشهد رکعت آخر هم می‌تواند چنین کند.

«١١۵٢» در نماز جماعت باید بین مأموم و امام پرده و مانند آن، که پشت آن دیده نمی‌شود، فاصله نباشد، و همچنین است بین انسان و مأموم دیگری که انسان به‌واسطه او به امام متصل شده است، ولی اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بین آن زن و امام، یا بین آن زن و مأموم دیگری که مرد است و زن به‌واسطه او به امام متصل شده است، پرده و مانند آن باشد اشکال ندارد.

«١١۵٣» مأموم نباید بنابر اظهر جلوتر از امام بایستد و اظهر این است که می‌تواند مساوی امام بایستد، ولی احتیاط در این است که مساوی هم نایستد بلکه از امام عقب‌تر باشد. و افضل آن است که اگر مأموم یک نفر است در طرف راست امام بایستد و اگر بیشتر هستند پشت سر او قرار بگیرند.

«١١۵۴» اگر بعد از شروع نماز، بین مأموم و امام، یا بین مأموم و کسی که مأموم به‌واسطه او متصل به امام است، پرده یا چیز دیگری که پشت آن را نمی‌توان دید فاصله شود، نماز فُرادی می‌شود و صحیح است.

«١١۵۵» باید بین جای سجده مأموم و جای ایستادن امام به‌قدر یک انسان که به سجده رفته است فاصله نباشد، بنابراین اگر بین آن دو این مقدار فاصله بود ـ یعنی از سر تا نوک انگشتان پای یک نفر که در سجده است ـ بنابر اظهر نماز جماعت اشکال دارد، و همچنین اگر بین انسان و مأمومی که جلوی او ایستاده و به وسیله او به امام متصل است به همین مقدار فاصله باشد نمازش اشکال دارد؛ و احتیاط مستحب آن است که جای سجده مأموم با جای کسی که جلوی او ایستاده، هیچ فاصله نداشته باشد، و اگر فاصله به‌قدر یک گام متعارف و معمولی باشد، بنابر اظهر اشکالی ندارد.

«١١۵۶» اگر مأموم به‌واسطه کسی که طرف راست یا چپ او اقتدا کرده به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، چنانچه کمتر از مقداری که در مسئله فوق گفته شد فاصله داشته باشد، نماز و جماعتش صحیح است.

«١١۵٧» اگر در اثنای نماز، بین مأموم و امام، یا بین مأموم و کسی که مأموم به‌واسطه او به امام متصل است به مقدار فوق فاصله پیدا شود، نمازش فُرادی می‌شود و صحیح است.

«١١۵٨» اگر نماز همه کسانی که در صف جلو هستند تمام شود، یا همه نیت فُرادی نمایند، چنانچه فاصله به اندازه فوق نباشد نماز صف بعد به‌طور جماعت صحیح، وگرنه نمازشان فُرادی می‌شود و صحیح است.

«١١۵٩» اگر در رکعت دوم اقتدا کند، مستحب است قنوت و تشهد را با امام بخواند و احتیاط مستحب آن است که موقع خواندن تشهد، به حال تَجافی بنشیند، یعنی انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند کند، و باید بعد از تشهد، با امام برخیزد و حمد و سوره را بخواند، و اگر برای سوره وقت ندارد، حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند، و چنانچه طوری است که اگر بخواهد حمد را بخواند و یا تمام کند به رکوع امام نمی‌رسد، اظهر تمام کردن حمد است، اگرچه احتیاط در قصد فُرادی است.

«١١۶٠» اگر موقعی که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتی است اقتدا کند، باید در رکعت دوم نمازش که رکعت سوم امام است بعد از دو سجده بنشیند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخیزد و چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات وقت ندارد، یک مرتبه بگوید و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند، و اگر یک مرتبه تسبیحات را هم وقت ندارد کمتر از آن بگوید و به رکوع امام برسد و اگر اصلاً وقت ندارد، قریب است که هیچ ذکر نگوید و با امام رکوع کند، اگرچه احتیاط در قصد انفراد و اتمام است.

«١١۶١» اگر در رکعت سوم یا چهارم درحالی‌که امام ایستاده و هنوز تکبیر رکوع را نگفته اقتدا کند، بنابر احوط باید حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند، و چنانچه طوری است که اگر حمد بخواند یا حمد را بخواهد تمام کند به رکوع نخواهد رسید، احتیاط در این است که قصد فرادی کند و حمد را تمام کرده و بقیه نماز را هم خودش بخواند، ولی اگر مأموم در رکعت دوم خود چنانچه طوری است که اگر بخواهد حمد را تمام کند به رکوع امام نمی‌رسد، نمی‌تواند حمد را رها کرده و همراه امام به رکوع برود، بلکه باید حمد را تمام کند و خود را در سجده به امام برساند، گرچه احوط در این صورت قصد فرادی است.

«١١۶٢» کسی که می‌داند اگر سوره را بخواند در رکوع به امام نمی‌رسد، باید سوره را نخواند.

«١١۶٣» کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام می‌رسد، احتیاط واجب آن است که سوره را شروع کند، یا اگر شروع کرده تمام نماید.

«١١۶۴» اگر امام ایستاده باشد و مأموم نداند که در کدام رکعت است می‌تواند اقتدا کند، ولی باید حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر بعداً بفهمد که امام در رکعت اول یا دوم بوده، نمازش صحیح است.

«١١۶۵» اگر به خیال اینکه امام در رکعت اول یا دوم است حمد و سوره نخواند و بعد از رکوع بفهمد که در رکعت سوم یا چهارم بوده، نمازش صحیح است، ولی اگر پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، فقط حمد را بخواند و بعد خود را به امام برساند.

«١١۶۶» اگر به خیال اینکه امام در رکعت سوم یا چهارم است حمد و سوره بخواند و پیش از رکوع یا بعد از آن بفهمد که در رکعت اول یا دوم بوده، نمازش صحیح است.

«١١۶٧» اگر موقعی که مشغول نماز مستحبی است جماعت برپا شود، چنانچه اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت می‌رسد، مستحب است نماز را رها کند و مشغول نماز جماعت شود، بلکه اگر اطمینان نداشته باشد که به رکعت اول برسد مستحب است به همین کیفیت عمل نماید.

«١١۶٨» اگر موقعی که مشغول نماز سه رکعتی یا چهار رکعتی است جماعت برپا شود، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته و اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است به نیت نماز مستحبی نماز را دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند.

«١١۶٩» اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد یا سلام اول باشد، لازم نیست نیت فُرادی کند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3864 | پیوند ثابت

«١١٧٠» امام جماعت باید شیعه دوازده امامی، عاقل، عادل و حلال‌زاده باشد و نماز را به‌طور صحیح بخواند و بنابر احتیاط باید بالغ باشد و نیز اگر مأموم مرد است امام او هم باید مرد باشد.

«١١٧١» عدالت معتبر در امام جماعت عبارت است از حُسن ظاهر، یعنی دوری جستن از گناهان کبیره، به‌طوری‌که ظاهر احوال شخص به‌طور ظنی دلالت کند که او بنای بر ترک گناه دارد، نه آنکه اتفاقاً چند روزی گناه را ترک کرده باشد، و مأموم باید این حسن ظاهر را احراز کند. و اصرار بر گناهان صغیره به‌منزله گناه کبیره است.

«١١٧٢» کسی که ایستاده نماز می‌خواند، بنابر اظهر نمی‌تواند به کسی که نشسته یا خوابیده نماز می‌خواند اقتدا کند، و همچنین بنابر احوط کسی که نشسته نماز می‌خواند، نمی‌تواند به کسی که خوابیده نماز می‌خواند اقتدا نماید، و کسی که در حال ایستاده به تکیه کردن نیاز ندارد، اقتدای او به کسی که نیاز دارد محل اشکال و احتیاط است.

«١١٧٣» اگر امام جماعت در بین نماز از قیام عاجز شد، لازم است مأموم نیت فرادی کند و نماز خود را بخواند، و همچنین است هر نقصی که مانع از اقتداست.

«١١٧۴» کسی که نشسته نماز می‌خواند، می‌تواند به کسی که نشسته نماز می‌خواند اقتدا کند، و با تساوی در هر نقص اقتدا جایز است، مثل اقتدای نشسته به نشسته، ولی با اختلاف جهات کمال و نقص، مثل اقتدای ایستاده‌ای که برای رکوع اشاره می‌کند به نشسته‌ای که برای رکوع خم می‌شود، محل اشکال است.

«١١٧۵» اگر امام جماعت به‌واسطه عذری با تیمم یا با وضوی جبیره‌ای نماز می‌خواند، کسی که وظیفه‌اش وضو بوده، می‌تواند به او اقتدا کند، ولی اگر امام با لباس نجس نماز می‌خواند، بنابر احتیاط واجب نباید به او اقتدا کرد.

«١١٧۶» اگر امام مرضی دارد که نمی‌تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند بنابر احتیاط واجب نمی‌شود به او اقتدا کرد، و نیز زنی که مستحاضه نیست، نمی‌تواند بنابر احتیاط به زن مستحاضه اقتدا نماید.

«١١٧٧» امامت کسی که مرض خوره یا پیسی دارد، مکروه است، مگر برای کسی که مثل اوست، و امامت برای کسانی که تمایل به امامت او ندارند مکروه است و همچنین کسی که حد شرعی بر او اجرا شده، هر چند توبه کرده و حکم به عدالت او شده باشد، مگر برای مثل خودش علی‌الاظهر، همچنین امامت کسی که با تیمّم نماز می‌خواند برای کسی که با وضو نماز می‌خواند، مکروه است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3865 | پیوند ثابت

«١١٧٨» موقعی که مأموم نیت می‌کند، باید امام را معین نماید، ولی دانستن اسم او لازم نیست، مثلاً اگر نیت کند: اقتدا می‌کنم به امام حاضر، نمازش صحیح است.

«١١٧٩» اگر کسی به قصد اینکه فلانی است اقتدا کند بعداً معلوم شود که شخص دیگری است، نماز او به جماعت باطل است، ولو آن دیگری هم نزد او عادل باشد، و اگر به‌صورت وجوب یا استحباب یا احتیاط، مأموم قرائت نماز خود را خوانده باشد، نماز او به‌طور فُرادی صحیح است، ولی اگر طوری بوده که اگر قبل از نماز می‌فهمید که دومی است، به او هم مثل اولی اقتدا می‌کرد، نمازش به جماعت نیز صحیح است.

«١١٨٠» مأموم باید غیر از حمد و سوره، همه چیز نماز را خودش بخواند، ولی اگر رکعت اول یا دوم او رکعت سوم یا چهارم امام باشد، باید حمد و سوره خود را بخواند.

«١١٨١» مأموم در نماز با مخالفین (غیر شیعه) واجب است به وظیفه منفرد عمل کند؛ و اگر لازم است تقیه کند، حمد و سوره و لااقل حمد را به‌صورت آهسته بخواند، ولی در غیر این صورت نماز را اعاده نماید.

«١١٨٢» اگر مأموم در رکعت اول و دوم نماز صبح، مغرب و عشا صدای حمد و سوره امام را بشنود، اگرچه کلمات را تشخیص ندهد، باید بنابر احتیاط حمد و سوره را نخواند، و اگر صدای امام را نشنود، مستحب است حمد و سوره بخواند، ولی باید آهسته بخواند و چنانچه سهواً بلند بخواند اشکال ندارد.

«١١٨٣» اگر مأموم بعضی از کلمات حمد و سوره امام را بشنود، باید بنابر احتیاط همان‌قدر از حمد و سوره را نخواند.

«١١٨۴» حمد و سوره خواندن مأموم در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر کراهت دارد و مستحب است به جای آن ذکر بگوید.

«١١٨۵» مأموم نباید تکبیرةالاحرام را پیش از امام بگوید، بلکه احتیاط واجب آن است که تا تکبیر امام تمام نشده تکبیر نگوید.

«١١٨۶» اگر مأموم پیش از امام عمداً هم سلام دهد، بنابر اقوی نمازش صحیح است، ولی احتیاط در این است که اگر عذری ندارد و می‌خواهد قبل از امام سلام دهد، قصد انفراد کند.

«١١٨٧» اگر مأموم غیر از تکبیرةالاحرام و سلام ـ که حکم آن گذشت ـ چیزهای دیگر نماز را پیش از امام بگوید اشکال ندارد، ولی مستحب آن است که پیش از امام نگوید.

«١١٨٨» مأموم باید غیر از آنچه در نماز خوانده می‌شود و حکم آن گفته شد، کارهای دیگر نماز، مانند رکوع و سجود را با امام یا کمی بعد از امام به‌جا آورد و نباید پیش از امام انجام دهد، و همچنین نباید زیاد از امام عقب بماند به‌طوری‌که مثلاً امام از رکوع برخیزد، ولی مأموم هنوز به رکوع نرفته باشد، و احتیاط در این است که با امام هم انجام ندهد، بلکه کمی بعد از امام انجام دهد. ولی اگر پیش از امام مشغول افعال نماز شود یا اینکه از او زیاد عقب بماند، چنانچه تکبیرةالاحرام را بعد از امام گفته و جماعت منعقد شده باشد نمازش بنابر اقوی صحیح است، ولی معصیت کرده است، و اگر این مخالفت در نماز زیاد واقع شود، مخصوصاً اگر در چند رکن انجام بگیرد ممکن است از نماز جماعت خارج شود، ولی اصل نماز صحیح است.

«١١٨٩» اگر مأموم عمداً زودتر از امام سر از رکوع بردارد، باید بایستد تا امام سر از رکوع بردارد، و اگر به قصد متابعت، دوباره به رکوع برگردد، نمازش باطل است.

«١١٩٠» اگر مأموم عمداً در غیر رکعت اول خودش، زودتر از امام به رکوع برود، باید صبر کند تا امام به او برسد و با او رکوع را تمام کند و برگشتن جایز نیست و در صورتی که تمام قرائت امام را درک کرده باشد نماز او صحیح است و اگر به حالت ایستاده برگشت و با امام دوباره رکوع کرد، نمازش باطل است، و اگر دوباره رکوع نکرد نماز و جماعتش صحیح است، اگرچه معصیت کرده است.

«١١٩١» اگر سهواً پیش از امام سر از رکوع بردارد، چنانچه امام در رکوع باشد، باید به رکوع برگردد و با امام سر بردارد و در این صورت زیاد شدن رکوع که رکن است، نماز را باطل نمی‌کند، ولی اگر به رکوع برگردد و پیش از آنکه به رکوع برسد، امام سر بردارد بنابر اظهر نمازش باطل است، و همچنین در حکم سهو است اگر فراموش کند که مأموم است، و یا گمان کند که امام سر از رکوع برداشته، و یا هر عذری که موجب ترک متابعت شده باشد.

«١١٩٢» اگر مأموم سهواً قبل از امام سر از رکوع برداشت، درحالی‌که ذکر واجب را نگفته بود، باید به قصد متابعت به رکوع برگردد و ذکر را بگوید، ولی اگر دید که نمی‌تواند به رکوع امام برسد و امام زود سر برمی‌دارد، به رکوع برنگردد و به‌سبب نگفتن ذکر، نمازش باطل نیست.

«١١٩٣» اگر اشتباهاً سر بردارد و ببیند امام در سجده است باید به سجده برگردد و چنانچه در هر دو سجده این اتفاق بیفتد برای زیاد شدن دو سجده که رکن است نماز باطل نمی‌شود.

«١١٩۴» کسی که اشتباهاً پیش از امام سر از سجده برداشته، هرگاه به سجده برگردد، و هنوز به سجده نرسیده امام سر بردارد، نمازش صحیح است، ولی اگر در هر دو سجده این اتفاق بیفتد، نمازش باطل است.

«١١٩۵» اگر اشتباهاً سر از رکوع یا سجده بردارد و سهواً یا به خیال اینکه به امام نمی‌رسد، به رکوع یا سجده نرود، نمازش صحیح است.

«١١٩۶» اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است، چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است، به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده، سجده دوم مأموم حساب می‌شود و نمازش صحیح است، و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد سجده اول امام بوده، سجده اول او خواهد بود و بقیه نماز را با امام می‌خواند.

«١١٩٧» اگر سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر سر بردارد به مقداری از قرائت امام می‌رسد، باید سر بردارد و با امام به رکوع رود و نمازش صحیح است.

«١١٩٨» اگر سهواً پیش از امام به رکوع رود و طوری باشد که اگر برگردد به چیزی از قرائت امام نمی‌رسد، باید سر بردارد و با امام نماز را تمام کند و نمازش صحیح است و اگر سر برندارد تا امام برسد باز هم نمازش صحیح است.

«١١٩٩» اگر پیش از امام سهواً به سجده رود، باید سر بردارد و با امام به سجده رود و اگر برنداشت نمازش صحیح است.

«١٢٠٠» اگر امام در رکعتی که قنوت ندارد، اشتباهاً قنوت بخواند، یا در رکعتی که تشهد ندارد، اشتباهاً مشغول خواندن تشهد شود مأموم نباید قنوت و تشهد را بخواند، ولی نمی‌تواند پیش از امام به رکوع رود، یا پیش از ایستادن امام بایستد بلکه باید صبر کند تا قنوت و تشهد امام تمام شود و بقیه نماز را با او بخواند.

«١٢٠١» در تحقق جماعت فقط کافی است که مأموم نیت اقتدا داشته باشد و نیت امامت برای امام معتبر نیست و بدون نیت او جماعت از طرفین محقق می‌شود و احکام آن، از قبیل متابعت و شک جاری است، امّا در استحقاق ثواب جماعت برای امام بدون نیت تأمل است و در این صورت احوط برای امام این است که احکام جماعت را بر این نماز جاری نکند.

«١٢٠٢» صاحب مسجد و امام راتب (امامی که برای امامت آن مسجد معین شده) و صاحب منزل یا مستأجر آن در صورت واجد شرایط بودن، از دیگران در امامت برای جماعت مقدّم هستند و مستحب است کسی را که فقیه‌تر یا قرائتش از دیگران بهتر یا مسن‌تر یا هاشمی است، امام جماعت قرار دهند.

«١٢٠٣» امام جماعت باید یک نفر باشد، ولی اگر در بین نماز برای امام حادثه‌ای پیش آمد، مثل مردن، بیهوشی، دیوانگی، حدث، مرض، جاری شدن خون از بینی، احتیاج به قضای حاجت، و همین‌طور است اگر امام متوجه شود که طهارت نداشته و یا نماز او شکسته بوده است، امام یا مأمومین می‌توانند دیگری را امام قرار دهند، خواه آن فرد از اعضای جماعت باشد و یا کسی باشد که ابتداءاً می‌خواهد نماز بخواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3866 | پیوند ثابت

«١٢٠۴» اگر مأموم یک مرد باشد، مستحب است طرف راست امام بایستد، و اگر یک زن باشد، مستحب است پشت سر امام بایستد، و اگر یک مرد و یک زن، یا یک مرد و چند زن باشند، مستحب است مرد طرف راست امام و بقیه پشت سر امام بایستند، واگر چند مرد یا چند زن باشند، مستحب است پشت سر امام بایستند، و اگر چند مرد و چند زن باشند، مستحب است مردها پشت سر امام و زن‌ها پشت مردها بایستند.

«١٢٠۵» اگر امام و مأموم هر دو زن باشند، بدون تقدم امام بر مأموم کنار هم می‌ایستند.

«١٢٠۶» مستحب است امام در وسط صف بایستد و اهل علم، کمال و تقوی در صف اول بایستند.

«١٢٠٧» مستحب است امام جماعت در حمد و سوره و ذکرهایی که بلند می‌خواند صدای خود را به‌قدری بلند کند که دیگران بشنوند، ولی باید بیش از اندازه صدا را بلند نکند.

«١٢٠٨» مستحب مؤکد است که امام بعداز نماز خود بنشیند تا همه مأمومین از نماز فارغ شوند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3867 | پیوند ثابت

«١٢٠٩» اگر در صف‌های جماعت جا باشد، مکروه است انسان تنها بایستد. راه دادن افرادی که از کمال عقل برخوردار نیستند، مثل طفل، دیوانه و ابله در صف اول و به‌خصوص نزدیک امام و یا در جایی که گمان می‌رود موجب فساد نماز دیگران شود، مکروه است.

«١٢١٠» مکروه است مأموم ذکرهای نماز را طوری بگوید که امام بشنود.

«١٢١١» در صورتی که جماعت برپا شد و «قَدْقامَتِ الصَّلاة» گفته شود، خواندن نافله برای مأموم مکروه است و بنابر اقرب این کراهت قبل از «قَدْقامَتِ الصَّلاة» نیز هست، در صورتی که بداند به اول جماعت نمی‌رسد.

«١٢١٢» اقتدای مسافر به غیر مسافر و همچنین برعکس مکروه است و کراهت در این موارد به‌معنای کم شدن ثواب جماعت است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3868 | پیوند ثابت

نماز جمعه دو رکعت است مانند نماز صبح و به جای نماز ظهر خوانده می‌شود و دارای دو خطبه و شرایط خاصی است که خواهد آمد.

مسئله ١- وقت نماز جمعه اول ظهر شرعی که زوال شمس است می‌باشد، مثل نماز ظهر. و بنابر احوط باید اول زوال مبادرت به انجام آن بشود با مراعات وقت خطبه‌ها چنان‌که خواهد آمد. و در موقعی که واجب تعیینی باشد اگر مبادرت مذکور صورت نگرفت، احوط در صورت امکان جمع بین آن و نماز ظهر است که اول جمعه را اقامه می‌کنند و پس از آن ظهر را.

مسئله ٢- در زمان غیبت، نماز جمعه واجب تخییری است و کفایت از نماز ظهر می‌کند.

مسئله ٣- لازم نیست که امام جمعه فقیه باشد، اگرچه در صورت امکان، احوط است.

مسئله ۴- هنگامی که نماز جمعه وجوب تعیینی دارد، در همان حال بر مسافری که نماز را شکسته می‌خواند، زن، پیر، کور، بنده، و هر کسی که حضور او باعث مشقّت و حرج برایش باشد مثل مریض، واجب نیست؛ اگرچه نماز جمعه از آنها در صورتی که شرکت بکنند صحیح است و کفایت از ظهر می‌کند. و اما وجوب تخییری پس برای جمیع آنها ثابت است و فرقی با دیگران ندارند، بلکه می‌توانند نماز جمعه مستقل (مثل جماعت مسافرین) تشکیل بدهند، ولی به جماعت زنان به‌تنهایی، جمعه مستقل منعقد نمی‌شود.

مسئله ۵- فاصله بین دو نماز جمعه که هر دو واجد شرائط صحت باشند از یک فرسخ باید کمتر نباشد، و اگر کمتر بود هر کدام که دیرتر شروع کرده باشند (یعنی در تکبیرةالاحرام متأخّر باشند) نماز آنها باطل است، خواه از همدیگر مطّلع باشند یا نه. و اگر مقارن یکدیگر شروع کرده‌اند هر دو نماز باطل است، و در صورتی که وقت باقی است می‌توانند از اول، یک نماز جمعه در آن وقت باقیمانده بخوانند.

مسئله ۶- برای تشکیل نماز جمعه باید جمعیت آنها از پنج نفر مرد کمتر نباشد که یکی از آنها خود امام می‌باشد، بنابراین غیر از امام اگر چهار نفر مرد هم که نماز جمعه برای آنها وجوب تخییری دارد (اگرچه وجوب تعیینی نداشته باشد) برای نماز جمعه حاضر شوند، انعقاد آن جائز و مشروع می‌شود.

مسئله ٧ - خواندن دو خطبه و مقدّم بودن آنها بر نماز، شرط صحت نماز جمعه است؛ پس اگر عمداً نماز را بدون خطبه خواندند، دوباره بعد از خواندن خطبه‌ها نماز را اعاده می‌کنند؛ و اگر از روی فراموشی خطبه را ترک کردند، بنابر احتیاط واجب نماز را پس از خطبه اعاده می‌کنند.

مسئله ٨ - بنابر اظهر واجب است واجبات خطبه‌ها را بعد از زوال (ظهر شرعی) بخوانند، پس اگر خطبه‌ها قبل از زوال واقع شد، باید واجبات آنها را بعد از زوال اعاده کنند.

مسئله ٩ - باید هر یک از دو خطبه مشتمل بر حمد الهی باشد، و نیز بنابر اظهر مشتمل بر صلوات بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و آل او علیهم‌السلام باشد، و نیز باید در مجموع دو خطبه، موعظه و قرائت قرآن کریم را ترک نکند، بلکه بنابر احتیاط واجب هر یک از دو خطبه باید مشتمل بر موعظه (پند و نصیحت) و قرائت قرآن باشد، بلکه احوط رعایت ترتیب مذکور و نیز قرائت سوره کامل در هریک از دو خطبه است. و نیز احوط لزوم اشتمال خطبه دوم بر صلوات بر معصومین علیهم‌السلام به‌نحو تفصیل است.

مسئله ١٠ - بنابر احتیاط واجب باید خود امام جمعه خطبه‌ها را بخواند، ولی اگر ممکن نشد می‌تواند دیگری بخواند.

مسئله ١١ - بنابر احتیاط واجب باید خطبه‌ها طوری خوانده شود که مستمعین تمام محتوای آن را بفهمند، اگرچه به غیر عربی بیان شود، و این احتیاط در بخش موعظه خطبه مؤکدتر است.

مسئله ١٢ - واجب است خطیب در حال خواندن خطبه ایستاده باشد، و نیز واجب است بین دو خطبه به مقدار کمی بنشیند، و واجب است که به‌نحو متعارف صدای خود را بلند کند تا آن عده‌ای که می‌توانند بشنوند به سمع آنها برساند، اگرچه صحت جمعه با اسماعِ عددِ لازم خالی از وجه نیست.

مسئله ١٣ - بهتر است که خطیب در هنگام ایراد خطبه باطهارت باشد، اگرچه بنابر اظهر صحّت خطبه مشروط به طهارت (وضو و غسل و تیمّم) نیست. و همین حکم در مورد مأمومین هم جاری است.
و همچنین صحت خطبه مشروط به پاک بودن بدن و لباس هم نیست.

مسئله ١۴ - حرف زدن خطیب به غیر خطبه در اثنای خطبه باطل کننده آن نیست، مادامی که باعث به‌هم خوردن موالات و وحدت عرفیه‌ای که در یک خطبه شرط است و نیز باعث فوت وقت نماز جمعه نباشد؛ و همچنین است اگر مثلاً در اثنای خطبه وضو بگیرد.

مسئله ١۵ - اگر ممکن است که به‌وسیله بلندگو کلام خطیب به گوش تمام جمعیت نمازگزار برسد، بعید نیست که واجب باشد.

مسئله ١۶ - در صورتی که مأموم در شرایطی است که اگر خطبه‌ها را گوش بدهد می‌شنود، واجب است گوش بدهد. و نیز حرف زدنی که او را از این گوش دادنِ واجب باز دارد حرام است، اگرچه باعث بطلان خطبه و نماز جمعه نسبت به او نیست. و احتیاط مستحب آن است که مأموم از حرف زدنی که او را از گوش دادنِ واجب هم بازنمی‌دارد اجتناب کند.

مسئله ١٧ - اگر مأموم به خطبه‌ها نرسید، ولی یک رکعت از نماز جمعه را درک کرد، نماز جمعه او صحیح است.

مسئله ١٨ - واجب است نماز جمعه را به جماعت بخوانند، و نیز جماعت شرط صحت آن است؛ ولی اگر بعداً معلوم شد که امام، فاسق بوده و یا طهارت نداشته، بنابر اظهر نماز جمعه صحیح است.

مسئله ١٩ - امام جماعت در نماز جمعه باید از کمال عقل برخوردار باشد و مرد و عادل و بالغ و حلال‌زاده و شیعه دوازده امامی باشد. و لازم نیست نماز جمعه در اصل بر او واجب تعیینی باشد، پس مسافر می‌تواند امام جمعه شود. و نیز سایر اموری که در جماعت نمازهای یومیه شرط است (مثل فاصله نداشتن و غیر آن) در اینجا نیز معتبر است.

مسئله ٢٠ - در نماز جمعه لازم است که مأمومین قصد اقتدا به امام را داشته باشند. و احتیاط مستحب برای امام نیز این است که نیت امامت کند، اگرچه با عدم نیت امامت و تنها قصد وظیفه فعلیه، نماز جمعه از همگی صحیح است.

مسئله ٢١ - در نماز جمعه سوره معینی معتبر نیست، ولی مستحب است در رکعت اول پس از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره منافقون خوانده شود.

مسئله ٢٢ - مستحب است که حمد و سوره در نماز جمعه بلند خوانده شود.

مسئله ٢٣ - در نماز جمعه دو قنوت مستحب است: یکی در رکعت اول قبل از رکوع که پس از خواندن قنوت به رکوع می‌رود، و دیگری در رکعت دوم بعد از رکوع که پس از پایان قنوت به سجده می‌رود.

مسئله ٢۴ - اگر نمازگزار اشتباهاً در رکعت دوم پس از قنوت به رکوع رود و پیش از رسیدن به حدّ رکوع یادش بیاید، باید به سجده برود. و نیز اگر در حال رسیدن به حدّ رکوع ملتفت شد و در آن حال هیچ مکث رکوعی نکرد، به سجده می‌رود و نمازش صحیح است؛ اما اگر مکث کرد نمازش باطل است.

مسئله ٢۵ - اگر مأموم به رکعت اول نماز جمعه نرسید، ولی به رکعت دوم آنکه در وقت نماز جمعه به‌جا آورده می‌شود رسید، اگرچه تنها به رکوع امام برسد نماز جمعه او صحیح است و رکعت دوم را خودش فرادی می‌خواند. ولی اگر شک کند که رکوع امام را درک کرده یا نه، نماز جمعه او باطل است و نماز ظهر می‌خواند.

مسئله ٢۶ - در موقعی که نماز جمعه بر واجد شرایط، وجوب تعیینی دارد، اگر بداند که در صورت حرکت برای حضور در جمعه به رکوع رکعت آخر هم نمی‌رسد، می‌تواند نماز ظهر را شروع کند و لازم نیست یقین کند که نماز جمعه تمام شده است.

و همچنین نماز ظهر صحیح است، اگر آن را با نیت قربت خواند و در اثنای آن یا بعد از فراغ معلوم شد که از اول متمکن از انجام نماز جمعه نبوده است.

مسئله ٢٧ - شخص خُنثی اگر به نماز جمعه حاضر شود نمازش صحیح است، ولی نمی‌تواند خود امام شود و یا تکمیلِ عددِ لازم کند.

مسئله ٢٨ - اگر بعد از زوال، اذان نماز برای جمعه گفته شد، برای دفعه دوم اذان گفتن (به‌نحوی که مخالفین انجام می‌دهند) بدعت و حرام است. و نیز بعد از خواندن نماز جمعه احتیاط واجب آن است که برای نماز عصر اذان نگویند.

مسئله ٢٩ - اگر در بین نماز، برای امام، موت یا بی‌هوشی پیش آید، مأمومین یک نفر از خود را که با آنها مشغول نماز بود و واجد شرایط امامت است، پیش می‌اندازند و بقیه نماز را با او می‌خوانند، و واجب است که نیت اقتدا را تجدید کنند.

و همچنین اگر از امام حدثی سر زد، خود او یا سایرین، دیگری را امام قرار می‌دهند و نماز مأمومین صحیح است.

مسئله ٣٠ - اگر تعیین شخصی به جای امام ممکن نشد، پس اگر یک رکعت نماز را با جماعت تمام کرده بودند، ممکن است گفته شود که رکعت بعد را به‌عنوان نماز جمعه، ولی فرادی تمام کنند (مثل مأمومی که فقط یک رکعت امام را درک کند). و اگر یک رکعت را تمام نکرده بودند، ممکن است گفته شود که نماز خود را به‌عنوان ظهر تمام کنند و صحیح باشد، لکن احتیاط به تمام کردن جمعه و پس از آن خواندن ظهر در صورت دوم ترک نشود.

مسئله ٣١ - اگر در بین خطبه، افراد پراکنده شدند و برای نماز بازنگشتند و تعداد افراد شرکت‌کننده از پنج نفر کمتر شد، بر هر کدام از آنها نماز ظهر واجب است.

مسئله ٣٢ - اگر بعد از تحقق مقدار واجبِ خطبه یا بعد از تمام شدن خطبه پراکنده شدند و سپس بازگشتند، در صورتی که وقت نماز جمعه نگذشته باشد، اعاده خطبه لازم نیست، اگرچه طول بکشد. و اگر افراد دیگری غیر از کسانی که خطبه را گوش داده‌اند حاضر شدند، خطبه اعاده می‌شود و نماز جمعه می‌خوانند.

مسئله ٣٣ - اگر بعد از آنکه عددِ لازم در نماز جمعه همگی تکبیرةالاحرام را گفتند، متفرق شدنِ آنها پیش آمد، پس اگر یک رکعت نماز را با جماعت تمام کرده‌اند و سپس متفرق شده‌اند، کسی که نمازش را ادامه می‌دهد، به‌عنوان جمعه تمام می‌کند و صحیح است. و اگر قبل از آن متفرق شده‌اند، احتیاط واجب در تمام کردن نماز به‌عنوان جمعه و پس از آن خواندن نماز ظهر است.

مسئله ٣۴ - اگر مأموم در اثر ازدحام جمعیت نتوانست دو سجده رکعت اول را همراه امام انجام دهد، پس اگر بعد توانست انجام دهد و تا امام سر از رکوع رکعت ّدوم برنداشته خود را به او برساند، نماز جمعه او صحیح است؛ و اگر نتوانست، همراه امام در رکعت دوم سجده می‌کند به نیت رکعت اول خودش و بعد از آن یک رکعت دیگر می‌خواند و نماز جمعه او صحیح است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3869 | پیوند ثابت

«١٢١٣» نماز آیات که دستور آن بعداً گفته خواهد شد به‌واسطه چهار چیز واجب می‌شود:

١و٢ـ گرفتن خورشید و گرفتن ماه، اگرچه مقدار کمی از آنها گرفته شود و کسی هم از آن نترسد؛

٣ـ زلزله، اگرچه کسی هم نترسد؛

۴ـ رعد و برق، بادهای سیاه و سرخ و صیحه ترسناک و مانند اینها از چیزهایی که از آیات آسمانی و زمینی بوده و موجب ترس بیشتر مردم می‌شود، بنابر اظهر.

«١٢١۴» اگر از چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است بیشتر از یکی اتفاق بیفتد، انسان باید برای هر یک از آنها یک نماز آیات بخواند، مثلاً اگر خورشید بگیرد و زلزله هم بشود، باید دو نماز آیات بخواند.

«١٢١۵» چیزهایی که نماز آیات برای آنها واجب است، در هر جایی اتفاق بیفتد، فقط مردم همانجا باید نماز آیات بخوانند و بر مردم جاهای دیگر واجب نیست، اگرچه از توابع یکدیگر و به یک اسم معروف باشند.

«١٢١۶» از وقتی که خورشید یا ماه شروع به گرفتن می‌کند، انسان باید نماز آیات را بخواند و باید به‌قدری تأخیر نیندازد که شروع به باز شدن کند.

«١٢١٧» اگر خواندن نماز آیات را به‌قدری تأخیر بیندازد که خورشید یا ماه شروع به باز شدن کند، بنابر احتیاط واجب باید نیت ادا و قضا نکند، ولی اگر بعد از باز شدن تمام آن نماز بخواند باید نیت قضا نماید.

«١٢١٨» اگر مدت گرفتن خورشید یا ماه بیشتر از خواندن یک رکعت باشد ولی انسان نماز را نخواند، تا وقتی که به اندازه خواندن یک رکعت به وقتِ باز شدن مانده باشد، باید نیت ادا کند.

«١٢١٩» موقعی که زلزله و رعد و برق و مانند اینها اتفاق می‌افتد، انسان باید فوراً نماز آیات را بخواند و اگر نخواند معصیت کرده و تا آخر عمر بر او واجب است و هر وقت بخواند اداست.

«١٢٢٠» اگر بعد از باز شدن خورشید یا ماه بفهمد که تمام آن گرفته بوده، باید قضای نماز آیات را بخواند، ولی اگر بفهمد مقداری از آن گرفته بوده قضا بر او واجب نیست.

«١٢٢١» اگر عده‌ای بگویند که خورشید یا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان یقین پیدا نکند و نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته‌اند و یا اینکه دو نفر که عادل بودن آنها معلوم نیست شهادت بدهند و عادل بودن آنها ثابت نشود و انسان نماز آیات نخواند و بعد معلوم شود که عادل بوده‌اند، در صورتی که تمام خورشید یا ماه گرفته باشد، باید نماز آیات را بخواند. بلکه اگر معلوم شود که مقداری از آن گرفته، احتیاط در آن است که نماز آیات را بخواند.

«١٢٢٢» اگر در وقت نماز یومیه نماز آیات نیز بر انسان واجب شود، چنانچه برای هر دو نماز وقت دارد، هر کدام را اول بخواند اشکال ندارد، و اگر وقت یکی از آن دو تنگ باشد، باید اول آن را بخواند، و اگر وقت هر دو تنگ باشد، باید اول نماز یومیه را بخواند.

«١٢٢٣» اگر در بین نماز یومیه بفهمد که وقت نماز آیات تنگ است، چنانچه وقت نماز یومیه تنگ نباشد، باید آن را بشکند و اول نماز آیات، بعد نماز یومیه را به‌جا آورد، و اگر وقت نماز یومیه هم تنگ باشد، باید آن را تمام کند بعد نماز آیات را بخواند.

«١٢٢۴» اگر در بین نماز آیات بفهمد که وقت نماز یومیه تنگ است، باید نماز آیات را رها کند و مشغول نماز یومیه شود و بعد از آنکه نماز را تمام کرد، پیش از انجام کاری که نماز را به‌هم بزند، بقیه نماز آیات را از همانجا که رها کرده بخواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3870 | پیوند ثابت

 «١٢٢۵» نماز آیات دو رکعت است و در هر رکعت پنج رکوع دارد و دستور آن، این است که انسان بعد از نیت، تکبیر بگوید و یک حمد و یک سوره تمام بخواند و به رکوع رود و سر از رکوع بردارد، دوباره یک حمد و یک سوره بخواند، باز به رکوع رود تا پنج مرتبه و بعد از بلند شدن از رکوع پنجم دو سجده نماید و برخیزد و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به‌جا آورد و تشهد بخواند و سلام دهد.

«١٢٢۶» در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه‌های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون اینکه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین‌طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلاً به قصد سوره توحید، «بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیم» بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: «قُلْ هُوَ اللّه اَحَدٌ» دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: «اَللّه الصَّمَدُ» باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: «لَمْ یلِدْ و لَمْ یوُلَدْ» و به رکوع برود و باز هم سر بردارد و بگوید: «وَ لَمْ یکنْ لَهُ کفُواً اَحَد» و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به‌جا آورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.

«١٢٢٧» اگر در یک رکعت از نماز آیات، پنج مرتبه حمد و سوره بخواند و در رکعت دیگر یک حمد بخواند و سوره را پنج قسمت کند، مانعی ندارد.

«١٢٢٨» چیزهایی که در نماز یومیه واجب و مستحب است، در نماز آیات هم واجب و مستحب می‌باشد، ولی در نماز آیات مستحب است به جای اذان و اقامه سه مرتبه به قصد امید ثواب بگویند: «اَلصَّلاة»، و مستحب است نماز آیات را به جماعت بخوانند و در این صورت مثل نمازهای یومیه قرائت‌های نماز را امام می‌خواند و مستحب است قرائت این نماز را، حتی در آفتاب‌گرفتگی بلند بخوانند.

«١٢٢٩» مستحب است بعد از رکوع پنجم و دهم بگوید: «سَمِعَ اللّه لِمَنْ حَمِدَه»، و نیز قبل از هر رکوع و بعد از آن تکبیر بگوید، ولی بعد از رکوع پنجم و دهم گفتن تکبیر مستحب نیست.

«١٢٣٠» مستحب است پیش از رکوع دوم، چهارم، ششم، هشتم و دهم قنوت بخواند و اگر فقط یک قنوت پیش از رکوع دهم و یا دو قنوت پیش از رکوع پنجم و دهم بخواند کافی است.

«١٢٣١» اگر شک کند که در رکوع آخر رکعت اول است یا در رکوع اول رکعت دوم و فکرش به جایی نرسد، نماز باطل است، ولی اگر مثلاً شک کند که چهار رکوع کرده یا پنج رکوع، چنانچه هنوز به سجده نرفته باید رکوعی را که شک دارد به‌جا آورده یا نه، به‌جا آورد و اگر به سجده رفته به شک خود اعتنا نکند.

«١٢٣٢» هر یک از رکوع‌های نماز آیات رکن است که اگر عمداً یا اشتباهاً کم یا زیاد شود، نماز باطل است، و اگر در نماز آیات شک کند که چند رکعت خوانده و فکرش به جایی نرسد، نمازش باطل است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3871 | پیوند ثابت

نماز عید فطر و قربان در زمان حضور امام علیه‌السلام واجب است و باید به جماعت خوانده شود، و در زمان ما که امام علیه‌السلام غایب است، بنابر اظهر مستحب می‌باشد.

«١٢٣٣» محل دو خطبه در نماز عید فطر و قربان بعد از نماز است و هر خطبه بنابر احوط باید مشتمل بر همان چیزهایی باشد که خطبه جمعه مشتمل بر آن است؛ یعنی: حمد و ثنای الهی و شهادتین و سفارش به تقوا و قرائت سوره کوتاه قرآن و نشستن امام بین دو خطبه.

«١٢٣۴» در صورتی که عید فطر بعد از ظهر ثابت شود، بعید نیست که نماز عید فطر به جماعت در فردای آن روز، بعد از طلوع آفتاب و قبل از ظهر، به امید مطلوبیت، بدون قصد قضا مستحب باشد.

«١٢٣۵» وقت نماز عید فطر و قربان از اول آفتاب روز عید است تا ظهر.

«١٢٣۶» مستحب است نماز عید قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند و بعد از آن قربانی کنند و از گوشت قربانی قدری بخورند، ولی در عید فطر مستحب است، بعد از بلند شدن خورشید افطار کنند و زکات فطره را هم بدهند، بعد نماز عید را بخوانند.

«١٢٣٧» نماز عید فطر و قربان دو رکعت است که نمازگزار در رکعت اول بعد از خواندن حمد و سوره بنابر احوط پنج تکبیر می‌گوید و بعد از هر تکبیر یک قنوت می‌خواند و بعد از قنوت پنجم تکبیر دیگری می‌گوید و به رکوع می‌رود و دو سجده به‌جا می‌آورد و برمی‌خیزد، و در رکعت دوم بعد از حمد و سوره چهار تکبیر می‌گوید و بعد از هر تکبیر قنوت می‌خواند و تکبیر پنجم را می‌گوید و به رکوع می‌رود و بعد از رکوع دو سجده به‌جا می‌آورد و تشهد می‌خواند و نماز را سلام می‌دهد.

«١٢٣٨» در قنوت نماز عید فطر و قربان هر دعا و ذکری بخوانند کافی است ولی بهتر است این دعا را به قصد امید ثواب بخوانند: «اَللّهُمَّ اَهْلَ الْکبْریاءِ وَ الْعَظَمَةِ، وَ اَهْلَ الْجُودِ وَ الْجَبَروتِ، وَ اَهْلَ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَ اَهْلَ التَّقْوی وَ الْمَغْفِرَةِ، أَسألُک بِحَقِّ هذَا الْیوْمِ، الَّذی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمینَ عیداً، وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اَللّه عَلَیهِ وَ آلهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ کرامَةً وَ مَزِیداً، اَنْ تُصَلِّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَنْ تُدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیرٍ اَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، وَ اَن تُخْرِجَنِی مِنْ کلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ، صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلَیهِم، اَللّهُمَّ اِنّی أَسْأَلُکَ خَیرَ ما سَأَلَکَ بِهِ عِبادُکَ الْصّالِحُونَ، وَ اَعُوذُ بِک مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُک الْمُخْلَصُوْنَ».

«١٢٣٩» مستحب است در نماز عید فطر و قربان قرائت را بلند بخواند.

«١٢۴٠» نماز عید سوره مخصوصی ندارد، ولی بهتر است که در رکعت اول آن سوره شمس (سوره٩١) و در رکعت دوم سوره غاشیه (سوره٨٨) و یا به عکس، را بخوانند، یا در رکعت اول سوره اعلی (سوره٨٧) و در رکعت دوم سوره شمس یا به عکس، را بخوانند.

«١٢۴١» مستحب است در نماز عید بر زمین سجده کنند و در حال گفتن تکبیرها دست‌ها را بلند کنند.

«١٢۴٢» شب عید فطر بعد از نماز مغرب و عشا و روز عید بعد از نماز صبح و نیز بعد از نماز عید فطر مستحب است این تکبیرها را بگوید: «اَللّهُ اَکبَرُ، اَللّهُ اَکبَرُ، لااِلهَ اِلاَّ اللّه وَ اللّه اَکبَر، وَ لِلّه الْحَمْدُ عَلی ما هَدانَا، وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلَی مَا اَبْلانَا».

«١٢۴٣» مستحب است در عید قربان بعد از ده نماز که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است، این تکبیرها را بگوید: «اَللّه اَکبَرُ، اَللّه اَکبَرُ، لااِلهَ اِلاَّ اللّه و اَللّه اَکبَرُ، اَللّه اَکبَرُ وَ للّهِ الْحَمْدُ، اَللّه اَکبَرُ عَلی مَا هَدانَا، اَللّه اَکبَرُ عَلی ما رَزَقَنَا مِن بَهِیمَةِ الأنعامِ»، ولی اگر عید قربان را در منی باشد، مستحب است بعد از پانزده نماز، که اول آنها نماز ظهر روز عید و آخر آنها نماز صبح روز سیزدهم ذیحجّه است، این تکبیرها را بگوید.

«١٢۴۴» مستحب است نماز عید را زیر آسمان بخواند.

«١٢۴۵» اگر در تکبیرهای نماز و قنوت‌های آن شک کند اگر از محل آن تـجاوز نـکرده است، بنا را بر کمتر بگذارد و اگر بعد معلوم شد که گفته بوده اشکال ندارد، و اگر در حال قنوت شک کرد که تکبیر گفته یا نه، بنابر اظهر به این شک اعتنا نکند.

«١٢۴۶» اگر قرائت یا تکبیرها یا قنوت‌ها را فراموش کند و به‌جا نیاورد نمازش صحیح است.

«١٢۴٧» اگر کاری کند که در نمازهای یومیه برای آن سجده سهو لازم است، بنابر اظهر در نماز عید سجده سهو لازم نیست، اگرچه احوط آن است که سجده سهو به‌جا آورد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3872 | پیوند ثابت

«١٢۴٨» بعد از مرگ انسان، می‌توان برای نماز و عبادت‌های دیگر او که در زمان حیات به‌جا نیاورده دیگری را اجیر نمود، یعنی به کسی مزد دهند که آنها را به‌جا آورد و اگر او بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحیح و مجزی است و در این صورت بر وصی یا ولی اجیر گرفتن لازم نیست.

«١٢۴٩» کسی که برای نماز قضای میت اجیر شده باید یا مجتهد باشد یا مسائل نماز را از روی تقلید صحیح، بداند.

«١٢۵٠» اجیر باید هنگام نیت، میت را معین نماید، ولی لازم نیست اسم او را بداند، پس اگر نیت کند که از طرف کسی نماز می‌خوانم که برای او اجیر شده‌ام، کافی است.

«١٢۵١» اجیر باید خود را به جای میت فرض کند و عبادت‌های او را به نیابت از او قضا نماید و یا به قصد به‌جا آوردن آنچه بر عهده میت است، انجام دهد، ولی اگر عملی را انجام دهد و ثواب آن را برای میت هدیه کند کافی نیست.

«١٢۵٢» باید کسی را اجیر کنند که اطمینان داشته باشند نماز را به‌صورت صحیح می‌خواند.

«١٢۵٣» کسی که دیگری را برای نمازهای میت اجیر کرده اگر بفهمد که عمل را به‌جا نیاورده و یا باطل انجام داده، باید دوباره اجیر بگیرد.

«١٢۵۴» هرگاه شک کند که اجیر عمل را انجام داده یا نه، اگر اجیر بگوید، انجام داده‌ام، گفته او قبول است، و اگر شک کند که عمل او صحیح بوده یا نه، حمل بر صحت می‌شود، یعنی بنا بر این می‌گذارند که عمل را صحیح انجام داده است.

«١٢۵۵» کسی را که عذری دارد، مثلاً نشسته نماز می‌خواند، بنابر احتیاط نمی‌توان برای نمازهای میت اجیر کرد، بلکه کسی را هم که با تیمم یا وضوی جبیره نماز می‌خواند، بنابر احتیاط نمی‌شود اجیر کرد.

«١٢۵۶» مرد برای زن و زن برای مرد می‌تواند اجیر شود و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز باید هر یک به وظیفه خود عمل نماید.

«١٢۵٧» اگر ترتیب قضا شدن نمازهای میت معلوم است، قضای آنها هم باید به ترتیب خوانده شود و اگر ترتیب نمازها را نمی‌دانند، چنانچه رعایت ترتیب مستلزم تکرار عمل باشد لازم نیست، حتی اگر بدانند که میت ترتیب نمازهای خود را می‌دانسته است.

«١٢۵٨» اگر با اجیر شرط کنند که عمل را به‌صورت مخصوص انجام دهد، باید همان‌طور به‌جا آورد، و اگر با او شرط نکنند، باید در آن عمل به تکلیف خود عمل نماید.

«١٢۵٩» اگر با اجیر شرط نکنند که نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، می‌تواند بدون مستحبات نماز را به‌جا آورد.

«١٢۶٠» اگر انسان چند نفر را برای نماز قضای میت اجیر کند، در صورتی که ترتیب قضا شدن نمازها برای مستأجر معلوم است، باید برای هر کدام آنها وقتی را معین نماید، مثلاً اگر با یکی از آنها قرار گذاشت که از صبح تا ظهر نماز بخواند، با دیگری قرار بگذارد که از ظهر تا شب بخواند، و نیز باید نماز را که در هر دفعه شروع می‌کند معین نماید، مثلاً قرار بگذارد نماز اولی که می‌خواند صبح باشد یا ظهر یا عصر، و با نفر دوم طوری قرار بگذارد که ترتیب رعایت شود.

«١٢۶١» اگر کسی اجیر شود که مثلاً در مدت یک سال نمازهای میت را بخواند و پیش از تمام شدن سال بمیرد، باید برای نمازهایی که می‌دانند اجیر به‌جا نیاورده، دیگری را اجیر نمایند، بلکه برای نمازهایی که احتمال می‌دهند به‌جا نیاورده بنابر احتیاط واجب باید اجیر بگیرند.

«١٢۶٢» کسی را که برای نمازهای میت اجیر کرده‌اند اگر پیش از تمام کردن نمازها بمیرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد، چنانچه شرط کرده باشد که تمام نمازها را خودش بخواند، باید اجرت مقداری را که نخوانده از مال او به ولی میتی که برای نماز او اجیر شده بود، بدهند؛ مثلا اگر نصف آنها را نخوانده، باید نصف پولی را که گرفته از مال او به ولی میت بدهند، و اگر شرط نکرده باشند، ورثه اجیر باید از مال او کسی را اجیر بگیرند تا نمازهای باقیمانده را بخواند، و اگر مال نداشته باشد، بر ورثه چیزی واجب نیست، و احتیاط در اعلام به مستأجر است که در صورت تمکن فرد دیگری را اجیر نماید.

«١٢۶٣» اگر اجیر تمام اجرت را بگیرد و پیش از تمام کردن نمازهای میت بمیرد و خودش هم نماز قضا داشته باشد، باید از مال او برای نمازهایی که اجیر بوده دیگری را اجیر نمایند و قضای نماز خودش بر ولی اوست.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3873 | پیوند ثابت

«١٢۶۴» انسان می‌تواند در هر شب از ماه رمضان برای روزه فردای آن نیت کند و همچنین جایز است که شب اول ماه، نیت روزه همه ماه را بنماید، و احتیاط به تجدید نیت در هر شب ترک نشود.

«١٢۶۵» از اول شب ماه رمضان تا اذان صبح هر وقت نیت روزه فردا را بکند، اشکال ندارد.

«١٢۶۶» لازم نیست انسان نیت روزه را از قلب بگذراند یا به زبان جاری کند؛ مثلاً بگوید: «فردا را روزه می‌گیرم قُربةً اِلَی اللّه»، بلکه همین‌قدر که برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کاری که روزه را باطل می‌کند انجام ندهد، کافی است.

«١٢۶٧» وقت نیت روزه مستحبی از اول شب است تا موقعی که به اندازه نیت کردن به مغرب وقت مانده باشد، و اگر تا این وقت کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد و نیت روزه مستحبی کند، روزه او صحیح است.

«١٢۶٨» کسی که پیش از اذان صبح در غیر روزه معین واجب، مثل روزه ماه مبارک رمضان، بدون نیت روزه خوابیده است، اگر پیش از ظهر بیدار شود و در حال اختیار نیت کند، روزه او صحیح است، چه روزه او واجب باشد چه مستحب، و اگر بعد از ظهر بیدار شود، نمی‌تواند نیت روزه واجب نماید.

«١٢۶٩» اگر بخواهد غیر روزه رمضان روزه واجب دیگری بگیرد، در صورتی که آنچه بر او واجب شده است انواع متعددی باشد، بنابر اقوی باید آن را معین نماید، مثلاً نیت کند که روزه قضا یا روزه نذر می‌گیرم، ولی در ماه رمضان لازم نیست نیت کند که روزه ماه رمضان می‌گیرم، بلکه اگر نداند ماه رمضان است یا فراموش نماید، و روزه دیگری را نیت کند، روزه ماه رمضان حساب می‌شود، مگر اینکه روزه برای میت گرفته باشد که در این صورت روزه ماه رمضان حساب نمی‌شود، و صحیح بودن آن مورد تأمل است، مگر اینکه مقصود او به دو قسمت جداگانه تقسیم شود: یکی روزه واجب و یکی هم برای دیگری بودنِ روزه، که در این صورت بنابر اظهر روزه ماه رمضان محسوب می‌شود.

«١٢٧٠» هرگاه در ماه رمضان یا روزه واجب معین، نیت روزه را عمداً ترک نماید تا صبح داخل شود، روزه آن روزش صحیح نیست و قضا بر او واجب است، ولی وجوب کفّاره محل تأمل است.

«١٢٧١» اگر بداند ماه رمضان است و عمداً نیت روزه غیر رمضان کند، نه روزه رمضان حساب می‌شود و نه روزه‌ای که قصد کرده است.

«١٢٧٢» اگر مثلاً به نیت روز اول ماه روزه بگیرد، بعد بفهمد دوم یا سوم بوده، روزه او صحیح است.

«١٢٧٣» کسی که در سراسر روز بیهوش بوده در صورتی که روزه واجب معین باشد، روزه بر او واجب نیست، ولی اگر قبل از ظهر به هوش آید بنابر احتیاط واجب باید روزه آن روز را تمام کرده و قضای آن را نیز بگیرد و همین احتیاط در مورد مخالف، اگر قبل از ظهر شیعه شود نیز جاری است.

«١٢٧۴» اگر نداند یا فراموش کند که ماه رمضان است و پیش از ظهر ملتفت شود، چنانچه کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، باید فوراً نیت کند، وگرنه روزه او باطل می‌شود.

«١٢٧۵» اگر بچه قبل از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، باید روزه بگیرد؛ و اگر بعد از اذان و قبل از ظهر بالغ شود، اگر چیزی که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد احتیاط واجب در این است که بقیه آن روز را روزه بگیرد و بعداً قضای آن روز را نیز بگیرد، و همچنین است اگر شخصی که جنون دارد جنونش از بین برود. و این احتیاط درباره غیربالغی است که از اول صبح نیت روزه نداشته است، ولی چون روزه بچه ممیز صحیح است ـ اگرچه بر او واجب نیست ـ اگر نیت روزه داشته باشد و در بین روز بالغ شود، روزه آن روز او صحیح است و قضا ندارد.

«١٢٧۶» کسی که برای به‌جا آوردن روزه میتی اجیر شده، اگر روزه مستحبی بگیرد اشکال ندارد، ولی کسی که روزه قضا دارد، نمی‌تواند روزه مستحبی بگیرد.

«١٢٧٧» اگر در ماه رمضان، پیش از ظهر، کافر مسلمان شود بنابر احتیاط مستحب باید نیت روزه کند و روزه را تمام نماید.

«١٢٧٨» اگر مریض در ماه رمضان، پیش از ظهر خوب شود و تا آن وقت کاری که روزه را باطل می‌کند انجام نداده باشد، واجب بودن روزه و صحیح بودنش، خالی از وجه نیست.

«١٢٧٩» روزی را که انسان شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان، واجب نیست روزه بگیرد، و اگر بخواهد روزه بگیرد، نمی‌تواند نیت روزه رمضان کند، بلکه باید نیت روزه قضا و مانند آن بنماید و چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب می‌شود، و در صورتی که قصد کند آنچه را که فعلاً خدا از او خواسته است انجام دهد و بعد معلوم شود رمضان بوده نیز کافی است.

«١٢٨٠» اگر روزی را که شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان، به نیت روزه قضا یا روزه مستحبی و مانند آن روزه بگیرد و در بین روز بفهمد که ماه رمضان است، باید نیت روزه رمضان کند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 5244 | پیوند ثابت

 نُه چیز روزه را باطل می‌کند:

١ـ خوردن و آشامیدن؛

٢ـ جماع؛

٣ـ استمناء؛ (استمناء آن است که انسان با خود کاری کند که منی از او بیرون آید)

۴ـ دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و جانشینان پیغمبر و معصومین علیهم‌السلام؛

۵ـ رساندن غبار به حلق؛

۶ـ فرو بردن تمام سر در آب؛

٧ـ باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح؛

٨ـ اماله کردن با چیزهای روان؛

٩ـ قی کردن.

و احکام اینها به ترتیب در مسائل بعدی ذکر می‌شود.

 

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 5245 | پیوند ثابت

«١٢٨١» اگر روزه‌دار عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه او باطل می‌شود، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد، مثل خاک و شیره درخت، و چه کم باشد یا زیاد.

«١٢٨٢» اگر موقعی که مشغول غذا خوردن است، بفهمد صبح شده، باید لقمه را از دهان بیرون آورد و چنانچه عمداً فرود برد روزه‌اش باطل است و به دستوری که بعداً گفته خواهد شد کفّاره هم بر او واجب می‌شود.

«١٢٨٣» اگر روزه‌دار سهواً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه‌اش باطل نمی‌شود.

«١٢٨۴» احتیاط واجب آن است که روزه‌دار از استعمال آمپولی که به جای غذا به‌کار می‌رود خودداری کند، بلکه اجتناب خالی از وجه نیست؛ ولی تزریق آمپولی که عضو را بی‌حس می‌کند یا به‌جهت دیگر استعمال می‌شود اشکال ندارد و اجتناب از آمپولی که معلوم نیست از قسم اول باشد یا نه، لازم نیست.

«١٢٨۵» اگر روزه‌دار چیزی را که لای دندان مانده است، عمداً فرو ببرد، روزه‌اش باطل می‌شود.

«١٢٨۶» کسی که می‌خواهد روزه بگیرد، لازم نیست پیش از اذان دندان‌هایش را خلال کند، ولی اگر بداند غذایی که لای دندان مانده در روز فرو می‌رود باید خلال کند و چنانچه خلال نکند و چیزی از آن فرو رود، روزه‌اش باطل می‌شود و اگر هم فرو نرود باز اخلال به نیت کرده، ولی اگر نمی‌داند که غذا فرو خواهد رفت یا نه، مستحب است خلال کند و اگر هم اتفاقاً و سهواً فرو برد، روزه باطل نیست.

«١٢٨٧» جواز فرو بردن اخلاط سر و سینه، در صورتی که در غیر حال روزه امری عادی باشد و به فضای دهان نرسیده باشد، خالی از وجه نیست و اگر به فضای دهان رسید و آن را فرو برد، بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می‌کند.

«١٢٨٨» اگر روزه‌دار به‌قدری تشنه شود که بترسد از تشنگی بمیرد، می‌تواند به اندازه‌ای که از مردن نجات پیدا کند آب بیاشامد، ولی روزه او باطل می‌شود، امّا در ماه رمضان تا مغرب از سایر مفطرات اجتناب کند.

«١٢٨٩» جویدن غذا برای بچه یا پرنده و چشیدن غذا و مانند اینها که معمولاً به حلق نمی‌رسد، اگرچه اتفاقاً به حلق برسد، روزه را باطل نمی‌کند و احتیاط مستحب است که این امور را در صورت عدم حاجت و ضرورت ترک کنند.

«١٢٩٠» انسان نمی‌تواند برای ضعف روزه را بخورد، ولی اگر ضعف او به‌قدری است که مشقت شدیدی داشته، به‌طوری‌که معمولاً نمی‌شود آن را تحمل کرد، خوردن روزه اشکال ندارد، ولی اگر تا سال دیگر خوب شد باید قضای آن را بگیرد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 5246 | پیوند ثابت

«١٢٩١» نزدیکی روزه را باطل می‌کند، اگرچه فقط به مقدار ختنه‌گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید.

«١٢٩٢» اگر کمتر از مقدار ختنه‌گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید، روزه باطل نمی‌شود، ولی اگر کسی که آلتش را بریده‌اند کمتر از ختنه‌گاه را داخل کند بطلان و عدم بطلان روزه‌اش، محل اشکال است.

«١٢٩٣» اگر فراموش کند که روزه است و نزدیکی نماید، یا او را به نزدیکی مجبور نمایند، روزه او باطل نمی‌شود، ولی چنانچه در هنگام نزدیکی یادش بیاید، یا دیگر مجبور نباشد، باید فوراً از حال نزدیکی خارج شود و اگر خارج نشود، روزه او باطل است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 5247 | پیوند ثابت

«١٢٩۴» اگر روزه‌دار استمناء کند، یعنی با خود کاری کند که منی از او بیرون آید، روزه‌اش باطل می‌شود.

«١٢٩۵» اگر بی‌اختیار منی از او بیرون آید، روزه‌اش باطل نیست، ولی اگر عمداً کاری کند که بی‌اختیار منی از او بیرون آید روزه‌اش باطل می‌شود، در صورتی که بداند یا اطمینان داشته باشد که به‌سبب آن کار، منی بی‌اختیار خارج خواهد شد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 5248 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها