۵١١١. مردى زنى را به اين صورت فريب داده که به او گفته من تو را به نکاح دايم خود درمىآورم، ولى شرط نکاح دايم اين است که اوّل تو را به عقد موقّت درآورم. او را بدون تعيين مهر به عقد موقّت درآورده، با رضايت زن، و پس از آن، از او ازالهى بکارت کرده و مبلغى را به او داده و او را رها کرده است. آيا اين عقد صحيح است؟ حکم قضيه را بيان فرماييد.
ج. چون مهر را در عقد موقت تعيين نکرده، آن عقد باطل بوده است. اگر مرد دانسته اين کار را کرده، اين وطى از طرف او زنا است، ولى چون زن اين را نمىدانسته از طرف او وطى به شبهه بوده و در وطى به شبهه چه از طرف زن به تنهايى يا از طرف هر دو باشد، زن استحقاق مهرالمثل را دارد و چون ازالهى بکارت شده، استحقاق مهرالمثل باکره را دارد و ارشالبکارة هم در همان مهر تداخل مىکند.