صفحه اصلی

در حال بارگیری...

استفتائات انواع شغل‌ها و درآمدها

٣٩١٣. به طور کلى آيا جواب منفى خانم بيمار در مورد پرسش پزشک از حاملگى وى (چه خود بداند باردار است و به هر علتى نگويد و چه نداند که باردار است) از پزشک معالج در قبال عوارض احتمالى، رفع مسؤوليت مى‌کند؟  

 ج. اگر خلاف احتياط نکند، تکليفا مسؤوليّت ندارد، و اگر به حسب ضمان مسؤوليتش را با اخذ برائت از ولىّ او رعايت نکند، از شبهه‌ى مسؤوليّت خارج نيست.

کتاب: استفتائات | شناسه: 6620 | پیوند ثابت
٣٩٢٩. اگر فرصت و امکان آزمايش وجود داشته باشد؛ اما به دلايل ديگرى ـ همانند هزينه‌اى که به بيمار تحميل مى‌شود (واحيانا وى حاضر نيست)، امکاناتى که براى ما وجود ندارد يا وقتى که از بيمار مى‌گيرد ـ ، آزمايشات لازم صورت نگيرد و شخص دچار عارضه شود، در اين صورت آيا پزشک مسؤول است؟  

ج. طبيب با غير طبيب شريکند در اين که بايد (به واجب کفايى) نفس محترمه را از هلاکت حفظ نموده و معالجه کنند، هر چند با کمک‌هاى مردمى يا بيت المال، اگر در دسترس باشد و طبيب واجب اختصاصى ندارد؛ مگر اين‌که اگر او چيزى را مى‌داند که با احتمال تأثير بايد به ديگران اعلام کند و در صورتى که نتواند معالجه نمايد، مسؤوليتى ندارد.

کتاب: استفتائات | شناسه: 6636 | پیوند ثابت
٣٩۴۵. اگر پزشک احتمال دهد با برداشتن يک يا چند عضو از شخصى که زنده است، در آينده نزديک يا دور، وى دچار عوارض خفيف يا شديد خواهد شد و از طرفى نجات جان بيمار ديگرى وابسته به همين کار باشد و مورد ديگرى نيز در دسترس نباشد، آيا بدون آگاهى دادن به شخص پيوند دهنده، چنين کارى جايز است؟ اگر به وى اطلاع داده شود و با تمايل وى عضو پيوندى از بدنش خارج شود، در صورت ايجاد عارضه در وى، آيا پزشک مسؤول است؟  

ج. نمى‌توانيد چنين کارى انجام دهيد، جواز اين کار، هر چند با اجازه‌ى صاحبش باشد (براى غيرمعصوم که قابل اختلاف نيست) از حيث تکليف و ضمان بى‌شبهه نيست. بلى در مورد معصوم ـ عليه‌السّلام ـ که حفظ نفس معصوم ـ عليه‌السّلام ـ اهمّ است از حفظ ديگران، تا چه رسد به اين‌که جان معصوم ـ عليه‌السّلام ـ در خطر باشد، و هم‌چنين اگر مورد اجازه‌ى امامِ اصل باشد، جايز است.

کتاب: | شناسه: 6652 | پیوند ثابت
٣٩۶١. تخصص‌هاى علوم پزشکى بسيار زياد است و متخصصين خانم در هر رشته، معمولاً ـ به جز در برخى رشته‌ها ـ نادر يا کم مى‌باشند. در شهرهاى کوچک و بزرگ به علت تعداد زياد بيماران و تعداد کم پزشک يا تحميل هزينه گزاف، (همان‌طور که بسيار شايع است) خانم‌هاى بيمار به پزشک مرد مراجعه مى‌کنند؛ در اين صورت وظيفه پزشک مورد مراجعه چيست؟ آيا اگر بتواند و يا احتمال دهد که مى‌تواند با معاينات مختلف و ضرورى بيمارى را تشخيص و درمان کند، مکلّف است چنين کارى را انجام دهد يا بايد بيمار را به يک پزشک خانم ارجاع دهد؟ (در شرايطى که خيلى از بيماران، به دلايل فوق قادر به اين کار نيستند)، آيا در صورت ارجاع و تأخير در تشخيص و درمان بيمارى وى، اين پزشک مسؤول است؟  

ج. در مورد احتمال خطر ـ هر چند خطر در صحّت ـ  و ضرورت، بايد به کسى که  ماهرتر است مراجعه شود، اگرچه مرد باشد. و مرد هم بايد به قدر ضرورت اکتفا کند، به طورى که اگر با آينه مى‌تواند تشخيص بدهد، با نگاه کردن تشخيص ندهد و اگر با دست پوشيده بتواند لمس ومسّ کند، بدون حايل نکند و مانند اين احتياطات.

کتاب: استفتائات | شناسه: 6668 | پیوند ثابت
٣٩٧٨. آيا کافر مى‌تواند در اداره يا شرکتى، بر مسلمان رياست داشته باشد؟  

ج. در بعض موارد، از قبيل سلطه کافر بر مسلمان است و جايز نيست.

کتاب: | شناسه: 6684 | پیوند ثابت
٣٩٩٣. حکم سود بانکى، سود وام و سود سپرده چيست؟

ج. ريا و حرام است، مگر با معامله‌ى شرعيه در قبال سود معيّن.

کتاب: استفتائات | شناسه: 6700 | پیوند ثابت
۴٠٠٩. دولت براى اجراى برخى طرح‌هاى ملى، اقدام به فروش اوراق مشارکت بين مردم مى‌کند، اين اوراق بدون نام و قابل خريد و فروش بوده و هر ماه مقدار مشخصى سود به آن تعلق مى‌گيرد، خريد و فروش و دريافت سود على‌الحساب که ماهيانه به آن تعلق مى‌گيرد، آيا جايز است؟  

ج. جواز مبنىّ بر توفّر شرايط شرکت عقديّه و شرعيّه يا يکى ديگر از عقود صحيحه است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 6717 | پیوند ثابت
۴٠٢۵. آيا مى‌شود يکصد هرند افغانى را به يکصد و سى هزار آن به مدّت يک سال  فروخت؟ آيا با چه چيز ضميمه بشود تا ربا پيش نيايد؟

ج. بهتر آن که معامله‌ى شرعيّه‌اى بين (سى هزار) زياده و چيزى واقع شود.

کتاب: استفتائات | شناسه: 6733 | پیوند ثابت
۴٠۴١. در خريد و فروش خانه مسکونى، آيا حق انشعاب آب و برق و گاز و تلفن هم داخل در خانه‌ى مورد معامله مى‌باشد؟  

ج. در صورتى که هنگام معامله، اين حقوق ذکر شود، و يا عرفا اين حقوق با مسکن مورد معامله قرار گيرد، داخل است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 6749 | پیوند ثابت
 ۴٠۵٧. زيدٌ باع داره لعمرو و اشترطا فيما بينهما على دفع مبلغ معيّن، لو فسخ احدهما المعاملة (علما بانّ المتعارف بين النّاس جعل الشّرط هکذا الى تمام انتقال الدّار الى المشترى) فبعد فسخ المشترى‌المعاملة، فهل‌يجوز للبايع‌استلامه‌مااشترطاه فى العقد من المبلغ المعيّن‌ام‌لا؟

ج. لو تمّ عقد البيع بالايجاب و القبول بالصّيغة او وقع بالمعاطاة و لو بالاعطاء تماما من طرف واحد و الاخذ من الاخر و جعل فيه الشّرط المذکور فى السّؤال و لو على نحو الشّرط الغير المذکور فى العقد، اى المبنى عليه العقد، يلزم الشّرط و يجب الوفاء به.[1]

 

[1]. شخصى منزل خود را به ديگرى فروخته و مبلغ مشخصى را در قول‏نامه، به عنوان فسخ يکى از طرفين، قرار داده‏اند با آگاهى از اين که متعارف بين مردم در چنين شرطى تا زمانى است که تمام منزل به مشترى تحويل گردد، پس از فسخ معامله از طرف مشترى، آيا فروشنده مى‏تواند آن مبلغ را از مشترى بگيرد؟

ج. در صورتى که عقد با ايجاب و قبول تمام شده باشد، و يا عقد به صورت معاطاتى انجام شده باشد هر چند به وسيله اعطاى کل قيمت يا منزل از يک طرف و دريافت از طرف ديگر و در اين ضمن، شرط مذکور انجام گرفته باشد، هر چند به صورت غير مذکور در عقد، لکن عقد بر اساس اين شرط انجام گرفته باشد، اين شرط لازم و واجب الوفاء است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 6765 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها