٢٨٨۶. در برخى بيمارىها (مثل نارسايى کليه) با اطمينان، مىتوان به بيمار توصيه نمود که روزه نگيرد. امّا در خيلى از موارد (به علّت شکى که در اصل بيمارى و يا چگونگى تأثير روزه بر آن وجود دارد يا به علّت عدم وجود تحقيقات و نتايج لازم در مورد اثرات روزه بر بسيارى بيمارىها و به طور کلّى به علت عدم امکان تعيين نقش روزه بر بيمارى)، پزشک واقعا نمىداند روزه را به بيمار توصيه کند يا خير. در اين صورت وظيفهى پزشک در توصيه يا عدم توصيه به روزه، چيست؟
ج. به حسب ظاهر پزشک به منزلهى نايب از خود مريض است که اگر خصوصيّات را بداند، يا بيمناک است يا نيست، ميزان خوف و ترس ضرر است و احوط اين است که به خود مريض توصيفات را بگويد، اگر خودش خوف ضرر داشت، روزه نگيرد و اگر خوف ضرر نداشت، روزه بگيرد.