آقا سید مرتضی کشمیری رحمهالله از کسانی بود که تظاهر به غیبگویی مینمود. شخصی میگفت: «پشت سر سید میرفتم، به ذهنم خطور کرد که مگر کسی غیر از امام معصوم علیهالسلام هم غیب میداند. در این هنگام، سید رحمهالله برگشت و به من گفت: «نَعَمْ، أَلْمُؤْمِنُونَ یعْلَمُونَ!؛ آری، مؤمنان هم [علم غیب] میدانند...
پیرمردی در کاروانسرایی ساکن بود. قافلهای وارد شدند و شام خوردند، مقداری زیاد آمد، گفتند: ببینیم آیا کسی در اینجا هست، جستوجو کردند و به آن پیرمرد رسیدند و به او گفتند: شام خوردهای؟ گفت: نه. گفتند: مقداری غذا داریم، آیا میل داری؟ گفت: اگر شکر پلو باشد میخواهم. ولی چون غذای آنها پلو مرغ بود قبول ن...
آقایی میگفت: یک نفر سنی در مجلسی، علیه شیعه حرفها میزد، و ممکن نبود با او محاجه کنم؛ لذا بر او نفرین کردم و گفتم: خدایا! لالش کن! ـ گویا این بزرگوار بسیار به دعا اعتقاد داشته است ـ میگوید: دیدم فوراً ساکت شد و گفت: نَسیتُ (فراموش کردم) و آنچه میخواستم بگویم، گفتم!
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۱۱
...
بنده از آقایی شنیدم که میفرمود: دوازدهساله بودم که با پدرم نزد ناصرالدین شاه رفتیم، او به پدرم گفت: آقازاده شما رسالهای نوشته؟ پدرم فرمود: چیزی نوشته است. از من پرسید: معنای «أَلْزَمَنِی حُکمُک وَ بَلاؤُک؛ حکم و بلای تو، مرا وادار کرده است»١ چیست؟...
بنده منصور عباسی را در خباثت و شیطنت کمتر از معاویه نمیدانم.
منصور، عبداللهبنحسن را با گروهی در زندان انداخت، و به غل و زنجیر بست، بعضی از آنها از دنیا رفتند، و عبداللهبنحسن بر آنها نماز خواند! این هم یکی از شواهد تاریخ است که گواهی میدهد بنیعباس انسانیت نداشتند و قرده و خنازیر (میمون و خوک) ...
اهالی روستاهای اطراف نجف، بلکه همه عربها، تنها سند و مدرکی که به همدیگر میدادند، این بود که میگفتند: «کفِیلُک أَبُوالْحَسَنِ عَلِی علیهالسلام؛ ابوالحسن علی علیهالسلام وکیل و کفیل تو باشد». و این تنها دفتر ثبت و سند و محضر آنها بود!
نقل میکنند: شخصی از شخصی طلبکار بود، به نزد بدهکار آمد و طلبش ...
هشت نفر از علمای نجف را که به ایران آمده بودند، در لب مرز گرفتند و چشمبسته بردند. مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی رحمهالله از نجف جهت آزادی آنها تلگراف نمود و آنها را از کرمانشاه برگرداندند. درباره آقا سید یونس اردبیلی رحمهالله چنین گفتند: مذکر و مؤنث را از هم تشخیص نمیدهد، بگذارید برود!
در محضر ...
اظهار اخبار غیبی در نظر آقا سید مرتضی کشمیری رحمهالله بسیار چیز عادی بود. فرزند ایشان نقل میکند که چیزی در منزل گم شده بود، هر کجا را میگشتیم پیدا نمیشد. ایشان وارد خانه شد، فرمود: دنبال چه میگردید؟ عرض کردیم: فلان چیز گم شده است، هرکجا را میگردیم پیدا نمیشود. فرمود: پشت بام را هم گشتهاید؟! ...
اطلاع از موت، اگر لازمهاش این باشد که انسان برای مرگ مهیا شود و دیون و حقوق را تدارک کند و بپردازد، خوب است.
یکی از طلاب را دیدند که خیلی گریه میکند، به او گفتند: چرا این همه گریه میکنی؟ گفت: در درس سید بحرالعلوم رحمهالله بودم، روایتی خواند که در سندش راویای به نام احمدبنمحمد بود، من گفتم: مح...