وحید بهبهانی در اواخر عمر خود که از تدریس و افتاء و رسیدگی به امور مرجعیت ناتوان شده بود، تدریس را رها نکرده بود. ایشان در منزل برای عدهای بهطور خصوصی «شرح لمعه» تدریس میکرد. این مطلب مقدمه بود برای اینکه عرض کنم: چرا آقایانی که منبر میروند، تدریس را کنار میگذارند؟ باید درس بدهند، مؤمنین، به مدرّس احتیاج دارند. الان مدرّس کافی ندارند؛ درحالیکه اگر همین اهل منبر بخواهند تدریس کنند خدا میداند که چقدر تعداد مدرّس زیاد خواهد شد. درغیراینصورت اوضاع همین خواهد شد که الان هست. گرگها معلّم و مدرّس میفرستند، مسجد و مدرسه درست میکنند، ماهیانه مفصّل پرداخت میکنند، شیعهها را اسمنویسی میکنند و میبرند و هر کاری که خودشان بخواهند میکنند. ما به کسانیکه توانایی تدریس دارند، ولی تدریس نمیکنند، اعتراض داریم. استدلال میکنند که ما آنقدر کار داریم که به تدریس نمیرسیم؛ درحالی که این کارها برکت ندارد. کارهای شما درصورتی برکت دارد که تدریس هم داشته باشید. همان منبر و تبلیغ شما برکت پیدا میکند، اگر هم کم باشد تأثیر زیاد خواهد داشت. با همین منبر بود که کسی مثل سید مهدی حلّی قزوینی در حلّه، در یک مجلس چهارهزار نفر را مستبصر کرد.
سخن دوست، ص۴۸