صفحه اصلی

در حال بارگیری...

حکایت

بیانات

تحصیل در شدت گرما

زمانی که ما در نجف در مدرسه مرحوم سید محمدکاظم یزدی بودیم، شبی هنگامی که مشغول درس و مطالعه بودیم، صدایی از حجره همسایه و دیواربه‌دیوار حجره ما بلند شد به‌گونه‌ای که چنان صدایی در مدرسه سابقه نداشت. اعتنایی نکردم و به کار خود ادامه دادم، بعد به آن حجره رفتم و گفتم: صدای چه بود؟ گفت: تخم مرغی در طاقچ...
بیانات

اکنون وقت مطالعه است!

سابقاً در مدارس علوم دینیه شب‌ها، از اوایل شب طلاب مشغول مطالعه می‌شدند و هیچ سروصدایی در فضای مدرسه‌ها نبود. مرحوم جهانگیرخان که متأهل نبود و در اصفهان مدیریت مدرسه‌ای را عهده‌دار بود، شب‌ها در حیاط مدرسه دور می‌زد، همین که به فرض از حجره‌ای صدای قلیان می‌شنید وارد آن حجره می‌شد و می‌گفت: چه خبر اس...
بیانات

خود او نیز برای تعجیل فرج دعا می‌نمود!

آقایی گفته بود ـ خیلی هم بعید نیست ـ : جوانی را در حرم کاظمین علیهماالسلام دیدم که مشغول نماز بود و در زمان اندکی الی‌ماشاءالله نماز به‌جا آورد، در قنوت هم برای تعجیل فرج، به نام صاحب عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف دعا می‌کرد. نمی‌دانم که آیا بعد از نماز کلمه‌ای از او نقل می‌کرد یا نه؟ شاید بنده هم آن ش...
بیانات

به افرادت بگو که برگردند و به کرمان نروند...

نقل می‌کنند: در زمان ریاست کریم خان، محمد خان قاجار مسئله‌ای از آقا محمدعلی پرسید که گویا به نفع کریم خان و علیه او تمام شد؛ لذا او ناراحت شد. تا اینکه بعد از مسلط شدن بر اوضاع، آقا محمدعلی که می‌خواست از کرمانشاه به تهران بیاید؛ ازاین‌رو آقا محمد خان به او پیغام داد که تهران نیا، ولی وی اعتنا نکرد ...
بیانات

در صورت عمل به تکلیف می‌توانیم کشور را اداره کنیم

عده‌ای به خدمت آقای بروجردی رحمه‌الله رسیدند و عرض کردند: اگر فرمان دهید، ما می‌توانیم محمدرضا پهلوی را از بین ببریم. ایشان فرمودند: آیا اگر بگویم و شما هم به فرض او را از بین ببرید، و بتوانید به جای او کشور را اداره کنید، آیا شرق و غرب می‌گذارند آب گوارا از گلویتان پایین برود؟!...
بیانات

ترک تبلیغ برای خدا!

با آقایی از اهل علم نجف ـ که برای تبلیغ به سوریه یا لبنان رفته بود ـ در قم ملاقات کردم و به او گفتم: بحمدالله در سوریه موفق هستید؟ گفت: به نجف برگشته‌ام. گفتم: چطور؟...
بیانات

این هفته فلان روز آیت‌اللّه حکیم رحمه‌اللّه وفات می‌کند

آقایی که اهل جَفر بود، به آقای دیگر گفت: چیزی به تو می‌گویم، آن را به کسی مگو: این هفته، فلان روز آیت‌الله [سید محسن] حکیم رحمه‌الله وفات می‌کند. و چنان شد. دیدیم و شنیدیم که علما از همین تعلیم و تعلم‌های عادی حوزه به مقامات عالیه رسیده بودند. بله، «فَخُدْها بِقُوة؛ با قوت آن را بگیر»١ چیز دیگری است...
بیانات

عشق به تحصیل

صاحب مفتاح‌الکرامة رحمه‌الله ایوانی داشته که هنگام تألیف، کتاب‌ها را در اطراف خود در آنجا باز می‌گذاشته است، دختر یا نوه خردسال ایشان می‌آمد و در آنجا می‌نشست و در همان‌جا به خواب می‌رفت، ایشان می‌فرمود: «ما هذَا التعَشقُ لِلنوْمِ! یکفِینِی مِثْلُ هذا؛ چقدر این دختر بچه از خواب لذت می‌برد! [لذتی] هم...
بیانات

هرکس می‌خواهد دعایش مستجاب شود...

هرکس می‌خواهد دعایش مستجاب شود، برای نجات مؤمنین و مؤمنات دعا کند تا دعای مَلَک که مورد استجابت است، یقیناً مشمول حال او شود. یکی از مشایخ ما نقل می‌کردند که یکی از مراجع معروف مرحوم میرزا ـ که بنده نمی‌دانم کدام یک از میرزاها بوده است ـ١ در بالا سر حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام دید که شخصی می‌گوید: «أ...
بیانات

امشب، شب زیارتی است!

نوشته‌اند: شخصی در کربلا، بالا سر حرم حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام می‌خواست نماز بخواند، و نمی‌دانست که آیا شب اول ماه رجب و شب زیارتی سیدالشهدا علیه‌السلام است، یا خیر؛ لذا سؤال می‌کند که: «أَللیلَةُ لَیلَةُ أَولِ الشهْرِ؟ آیا امشب، شب اول ماه است یا خیر؟». آقای دیگری که می‌خواست مشغول نماز بشود، جوا...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها