شما وقتی کتابی مثل «شرح لمعه» را برای طلبهها تدریس میکنید، باید به نحوی از ابتدای این کتاب تا پایان آن را تدریس کنید و مشکلاتش را رفع بکنید که طلبه وقتی کتاب را به پایان رساند، خودش بتواند آن را تدریس کند. شما هم باید با خودتان بگویید که دیگر «شرح لمعه» تدریس نمیکنم، و مثلاً «رسائل» یا «مکاسب» تدریس میکنم، نه اینکه دوباره همان «شرح لمعه» را تدریس کنید. یکی از مدرّسین گفته بود: «من سیزده دوره شرح لمعه درس دادم». از این مدرّسهای خصوصی در کربلا زیاد بود، مدرّس مطوّل، مغنی، سیوطی و حاشیةً ملّا عبدالله، هرکدام جداگانه و مستقل بودند. یک کتاب را بارها درس میدادند؛ درحالی که این درست نیست. راه درست آن است که طلبه به شکلی درس بخواند که بتواند تدریس کند. همچنین باید طلبههایی که خوب درس میخوانند را تشویق کنند و به فکر اینها باشند. نباید طوری باشد که اگر در شهری مدرّس مدرسه مریض شد، طلبهها متفرّق شوند. ما باید به نواقص خودمان اهمیت بدهیم. اگر به این شیوه عمل شود تعداد مدرّسها بیشتر خواهد شد و عقبماندگیها جبران خواهد شد. طلبهها هم باید بهدنبال درسی باشند که بهتر است. هر مدرّسی که بهتر است او را انتخاب کنند، به سایر امور تشریفاتی نگاه نکنند. گاهی جمعیت درسی کمتر است، ولی فایدهاش بیشتر است.
سخن دوست، ص۵۰