اگر به اندازه ترس از یک پاسبان از خدا میترسیدیم...
در زمان پهلوی که تشکیل مجالس روضهخوانی و همه اجتماعات دینی و مذهبی ممنوع بود، مردم در مسجدی اجتماع کرده بودند و شخص بزرگواری در بالای منبر مشغول سخنرانی بود. از قضا، پاسبانی از پنجره مسجد سری به مسجد کشید تا اوضاع مسجد را مشاهده کند، مردم همه وحشتناک به سوی او نگاه میکردند، در این حال آن آقا که بر...