مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی: تقید ایشان به عبادات و سحرخیزی و زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها و برنامه‌های عبادی متعددی که هر روز اجرا می‌کردند.  اینها اولین چیزهایی بود که هر بیننده‌ای را به خودش متوجه می‌کرد مخصوصاً کسانی که دوست داشتند یک الگوی رفتاری برای خودسازی بشناسند و پیروی کنند.  آنچه بر ا...

مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی:  زیر دست چنین استادانی، ایشان [آیت‌الله بهجت قدس‌سره] تربیت شده بودند...  و هم فعالیت‌های علمی را بسیار مقدس می‌شماردند و به عنوان یک عبادت بزرگ به مطالعه و درس و بحث اهمیت می‌دادند...  و هم به عباداتی که مستقیماً جنبه‌ی عبادی دارد مثل نماز و زیارت و توسّلات…   ...

بخش‌هایی از مصاحبه مرحوم آیت‌الله حمیدی تهرانی از همدرسان آیت‌الله بهجت قدس‌سره در نجف؛   ایشان [آیت‌الله بهجت] در مدرسه آقا سید محمد کاظم یزدی در طبقه بالا روی حجره‌ی آقای حاج شیخ مرتضی طالقانی، حجره‌ی آقای بهجت روی حجره‌ی ایشان بود.  می‌رفتیم حجره‌ی ایشان، هم سن هم بودیم، حالات ایشان را تماشا می‌ک...

حجت‌الاسلام و المسلمین عابدینی: خدا رحمت کند حضرت آیت الله بهجت را. می‌فرمودند _ [البته] به صورت غائب امّا معلوم بود که خودشان هستند‌ _ که عبور می‌کردند چند نفر و دیدند که چندنفر دارند از جلو می‌آیند. بعد گفتند که ایشان می‌فرمودند این شخص گفت من ببینم آن [شخصی] که دارد می‌آید از جلو از بین بقیه، حال...

سوال: اگر ممکن هست یک توصیه یا ذکری به بنده حقیر بفرمایید.   مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی: من مدت طولانی خدمت مرحوم آقای بهجت قدس‌سره می‌رسیدم [و] در درسشان شرکت می‌کردم؛ یادم هست که ایشان به ذکر صلوات خیلی اهمیّت می‌دادند، می‌گفتند: «ما که گشتیم چیزی بهتر از این ذکر پیدا نکردیم، شما بگردید ولی پیدا نخ...

حجت‌الاسلام و المسلمین عابدینی: خدا رحمت کند حضرت آیت الله بهجت را ایشان می‌فرمودند ما نمی‌دانیم هر لحظه که فرج تأخیر می‌افتد در نظام عمومی، چقدر بهره‌ها و منافع و حقایق از ما دور می‌شود و سلب می‌شود و ما محروم می‌شویم و إلا اینقدر آرام نبودیم! نمی‌دانیم هر لحظه چقدر از دست می‌دهیم و إلا اینقدر آرام...

آیت‌الله حسن منفرد: اولین دستوری که ایشان [آیت‌الله بهجت قدس‌سره] به من فرمودند زیارت عاشورا بود. آیت الله بهجت به من فرمود _ [البته این شخص] خودش بود _ امّا می‌فرمود من کسی را سراغ دارم آن موقع می‌فرمود، شصت سال زیارت عاشورایش با صد لعن و صد سلام ترک نشده [است]. و ایشان در طول عمرش، یک روز زیارت عا...

نماز که تمام می‌شود، عدۀ زیادی به‌دنبال آقا راه می‌افتند. وقتی به سر کوچه می‌رسیم، مردی نزدیکم می‌شود و می‌پرسد: «شما با آقا آشنا هستید؟» سر تکان می‌دهم. می‌گوید: از مشهد آمده و پولی برایش نمانده. می‌خواهد واسطه شوم تا آقا کمکش کند. می‌گویم: «من نمی‌تونم بگم. ولی اگه حرفت حقیقت داشته باشه، آقا خودشو...

  برگرفته از مستند حدیث سرو (مجموعه ۱۰ قسمتی از سیره و زندگانی حضرت آیت‌الله بهجت) متن بازنویسی‌شده این داستان از کتاب رحمت واسعه (ص٢٢): روزی، خواهر بزرگ‎تر که مرهمی بر زخم بی‌مادری محمدتقی بود، تصمیم گرفت با گروهی از زنان همسایه به زیارت مرقد امام‌زاده‌‎ای مشرّف شود که در نزدیکی شهر بود. او برادرش ...

می‌خواست از طرف آقای بهجت، به طلبه‌های نجف شهریه بدهد. آقا وقتی شنید، گفت شرط دارد: اول اینکه «ایشان این اقدامش با  رضایت قلبی باشد؛ نه به‌خاطر رودربایستی...» دوم اینکه «از من اسمی  نبرند. شهریه را از طرف «اهل علمی از قم» بدهند!» بندۀ خدا گفته بود: «این شدنی نیست؛ محل سؤال و ابهام می‌شود.» آقا با اک...