حاج شیخ محمدحسین غروی اصفهانی در دوم محرم ١٢٩۶در کاظمین بهدنیا آمد. پدر او کمپانی تجاری داشت و به همین علت آیتالله غروی، به «کمپانی» مشهور شد. ایشان را جامعیتی بود که موجب میشد استعدادها و سلایق گوناگون مطلوب خود را در ایشان بیابند؛
وی چنان بود که اگر کسی به فعالیتهای علمیاش توجه میکرد، تصور م...
حضرت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی در سال ١٢٨۴ هـ.ق در فلاورجان اصفهان دیده به جهان گشود. مسیر علم و تحصیل را از زادگاهش آغاز کرد و پس از هجرت به شهر اصفهان، نزد اساتید بزرگ آن زمان، تحصیلات خود را تکمیل نمود؛ میرزا جهانگیرخان قشقایی، سید محمدباقر درچهای و آخوند کاشی از اساتید بنام وی بودند.
مدارج ...
آنقدر به زیارت حضرت رضا علیهالسلام علاقهمند بودند که اگر توانایی نداشتند و نمیتوانستند به حرم مشرف شوند، از خانه زیارت میکردند. معتقد بودند کسی که توانایی حرم رفتن ندارد، همان آخرین نقطهای که خودش را به آنجا رسانده، حرم اوست؛ مثلاً مسافری که خود را به مشهد رسانده و حالا در مسافرخانه است و دیگ...
این دهههای آخر عمر با اینکه خیلی سختش بود،
باز هم کارهای شخصی را مثل همیشه خودش انجام میداد.
برای تجدید وضو رفته بود توی حیاط.
چند ساعتی گذشت و اهل خانه متوجه نبودنش شدند.
دیدند روی زمین افتاده و همانطور تسبیح به دست ذکر میگوید.
گفتند: «وقتی زمین خوردید، چرا صدا نزدید؟»
گفته بود: «گفتم شاید خواب...
این طرف حیاط، کنار حوض یک درخت انار بود.
کنار انار، بوتۀ گل محمدی.
آنطرف حیاط هم یک درخت خرزهرۀ بزرگ که مدام گلبرگهاش میریخت؛
و یک نفر باید هر روز جارو بهدست، به داد حیاط میرسید.
جمعه بعد از روضه داشت کنار حوض وضو میگرفت.
گفتم: «آقا! اجازه بدهید این خرزهره را ببُریم. درخت میوه که نیست؛ فقط ...
آیتالله العظمی محمدتقی بهجت از جمله مراجع تقلیدی بود که بیشتر به عرفان، زهد و تقوا شناخته میشد و اهل نظر ایشان را یگانه دوران میدانند و مقامات ایشان را کم نظیر میشمرند....
در سال آخر، وسط درس حالش بد میشد.
یک روز سرفههای پیدرپی امانش نمیدادند.
جعبۀ دستمالکاغذی روی میز تمام شد و سرفۀ او نه!
به نزدیکانش میگفتیم: «اینقدر سختش است، بهتر نیست نیاید و استراحت کند؟»
میگفتند: «راضیاش میکنیم.»
فردا باز دیدیم سر ساعت آمده...
شرمنده میشدیم؛
کتابمان را محکمتر توی دس...