صفحه اصلی

در حال بارگیری...

خاطرات اطرافیان

شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١۶ خرداد ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
توی همه این سال‌ها یکی‌دو بار بیشتر نگفت «من»؛ یک بارش وقتی بود که امام خمینی قدس‌سره از دنیا رفته بود؛ رهبر معظم انقلاب آمد و از سنگینی بار امانتی که دستش داده‌اند، حرف زد. آیت‌الله بهجت بعد از چند لحظه سکوت، سر بلند کرد و گفت: «الحمدلله شما به مبانی مستحضرید. اگر به آنچه می‌رسید، طبق موازین عمل کن...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت اصرار کنید!

به مناسبت سالگرد ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خمینی رضوان الله تعالی علیه
آیت‌الله مشکینی می‌گفت:  ما بارها خدمت امام خمینی رحمه‌الله می‌رفتیم و سؤال می‌کردیم که برای مسائل اخلاقی به چه کسی مراجعه کنیم؟ امام می‌گفت به آقای بهجت!  می‌گفتیم ایشان علاقه ندارند مطرح شوند و قبول نمی‌کنند. امام می‌گفت: اصرار کنید!   ردپای سپید،ص٣۵ (جلد پنجم از مجموعه ۵ جلدی داستانهایی کوتاه از ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٩ خرداد ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
وسط نماز جماعت هفت‌هشت نفرۀ‌مان، صدای مهیبی بلند شد؛ شعله‌های زرد و نارنجی از داخل بخاری نفتی زبانه کشید. دست‌پاچه و هراسان نماز را شکستیم و پریدیم بیرون. آتش فرونشست. آقا آرام نشسته بود آن جلو... رسیده بود به سلام آخر نماز... به شیوه باران، ص٣١   ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٢ خرداد ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
رفته بودم بگویم برای مریض ما دعا کند. دیدم عده‌ای دارند  سؤال‌های علمی می‌پرسند. گفتم: «حالا این وسط من وقتش را بگیرم و بگویم برای فلانی دعا کن؟» خواستم حرفم را قورت بدهم که نگاهم به نگاهش افتاد؛ با مِنّ و مِن گفتم: «آقا! مریض داریم؛ دعایش می‌کنید؟» گفت: «من همۀ مریض‌ها را دعا می‌کنم؛ حتی برای مسلما...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت چهارشنبه ٢٧ اردیبهشت ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
معمولاً بزرگان وصیت‌نامه‌های مفصّلی دارند و در آن نصایحی به بازماندگان می‌کنند؛ ولی پدرم وصیت‌نامۀ آن‌چنانی نداشتند. در چند سطر وصیت کرده‌ بودند که از ثلث اموالشان مراسم روضه برپا شود، و همچنین از سال به‌تکلیف‌رسیدنشان قضای روزه‌هایشان گرفته شود. با اینکه خودشان قضای عباداتشان را در زمان حیات انجام ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت بچه‌ها را که می‌دید، گل از گلش می‌شکفت

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
بچه‌ها را که می‌دید، گل از گلش می‌شکفت. یک‌جوری با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کرد. به بچه‌های ۸-۷ ساله به‌اندازۀ مردهای بزرگ احترام می‌گذاشت؛ «شما» خطاب‌شان می‌کرد. به بچه‌ای که کنار پدرش نشسته بود و با کنجکاوی و بازی‌گوشی داشت نگاهش می‌کرد، به شوخی می‌گفت: «شما پدر ایشونید یا ایشون بابای شمان؟!»  (بر ا...
چند رسانه‌ای

«احترام به خواست مادر»

مجموعه بنده خوب خدا: براساس خاطراتی از سیره و زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
  آقا سرش را بالا گرفت و پرسید: «امسال جایی تشریف نمی‌برید؟» هرسال ماه رمضان به خانۀ مادرش در اردبیل می‌رفت؛ اما امسال  نمی‌خواست برود.  جواب داد: «ان‌شاءالله قصد دارم قم بمونم و از معنویات اینجا بهره‌مند بشم.» آقا نگاه نافذی به او کرد: «عوض اون چیزی که می‌رفتید و به‌دست  می‌آوردید، جایگزینش رو در ق...
چند رسانه‌ای

پویانمایی «منزلت پدر»

از مجموعه بنده خوب خدا؛ براساس خاطراتی از سیره و زندگانی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
▫️ مادرم که به رحمت خدا رفت، پدرم تنها شد.  کاری هم نمی‌توانستم بکنم؛ چون من ساکن آن شهر نبودم، به آقا ماجرا را گفتم. ▫️ گفتند: «بروید پیش پدرتان. مشکلی نیست. از همانجا درستان را ادامه دهید. ولو با یک نوار صوتی».   ذکرها فرشته‌اند، ص٨٨ (جلد چهارم از مجموعه ۵ جلدی داستان هایی کوتاه از سیره و زندگانی ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١٩ اردیبهشت ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
از مسجد که بیرون می‌آمدیم، می‌ایستاد و برای مردم دعا می‌کرد. دورش را می‌گرفتند و شلوغ می‌شد؛ او اما از هر کاری که مردم را به زحمت بیندازد، دلخور می‌شد. به همراهان سفارش می‌کرد: «مراقب آن‌هایی که پشت سر می‌آیند،  باشید. نکند اذیت شوند؛ نکند هُل‌شان بدهید یا داد بزنید...» یک‌بار زنجیری بین او و مردم ز...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها