صفحه اصلی

در حال بارگیری...

خاطرات اطرافیان

شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت یکشنبه ٢۶ آذر ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
آقا بعد از تجدید وضو، مثل همیشه در بین راه‌رفتن، مشغول خواندن نماز نافله شدند احساس کردم در صدای‌شان لرزشی هست سرم را به سمت‌شان چرخاندم همان‌طورکه سرشان پایین بود و نماز می‌خواندند مثل ابر بهار از چشم‌های‌شان اشک می‌بارید ترسیدم نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است؟ تا نمازشان تمام بشود، دلم هزار راه رف...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٢١ آذر ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
دلم پول پاکیزه می‌خواست که بزنم به زخم خرج دوا و درمان بیماری. لنگ پنجاه‌هزار تومن بودم برای نسخۀ آزمایش و دلم به استفاده از پول بچه‌هایم راضی نمی‌شد. می‌دانستم پول در بانک می‌گذارند، وام می‌گیرند و آن پول‌ها توی زندگی‌شان وارد شده. دلم قرص بود که روزی را خدا می‌رساند. یک روز کسی از طرف آقای بهجت قد...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١۴ آذر ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
توی دانشگاه، اخلاق پزشکی درس می‌دادم. سفارش می‌کردند: «حالا که آنجا هستید، توان علمی‌تان را بالا ببرید.» یک‌بار تصمیم گرفتم برای ترم جدید درس برندارم. گفتم،  استخاره کردند؛ بد آمد. چند ترم بعد، دوباره خواستم استخاره کنند. گفتند: «مگر شما برای این کار قبلاً استخاره نگرفتید؟!» در دانشگاه ماندگار شدم. ...
چند رسانه‌ای

آیت‌الله بهجت هم مسند عرفان و هم مسند علوم را داشتند

بخش‌هایی از مصاحبه با حجت‌الاسلام و المسلمین ساعدی خراسانی
عارف آن کسی است که خودش را بشناسد، که بنده‌ی خداست و به قدرت خدا موجود شده و بر وجودش چه آثاری بار هست.  «مَنْ‏ عَرَفَ‏ نَفْسَهُ فأعْتَقَهَا». پس از آنی که شناخت پی به خودش برد این نفس را از قید هوا و هوس و هرچه مخالف با امر خداست آزاد کند و از هر چیزی که او را از خدا و حقیقت دور می‌کند منزّه و پاکی...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٧ آذر ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
رسیده بودم سر دو راهی انتخاب؛ یک طرف پیشنهاد رفتن به آذربایجان و تدریس در مدرسۀ دینی  باکو  بود؛ و طرف دیگر مسئولیتی سنگین و رنگین در همین قم خودمان. اینکه از فضای معنوی قم دور شوم و در باکو که فضایش با قم زمین  تا آسمان فرق داشت زندگی کنم، نگرانم می‌کرد. برای مشورت پیش آقای بهجت رفتم. توی دلم گفتم:...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٣٠ آبان ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
شهرضا زلزله آمده بود و پس‌لرزه‌های زیادی داشت. مردم از ترس توی پارک‌ها و خیابان‌ها می‌خوابیدند و زندگی‌شان مختل شده بود. یکی از شهرضایی‌ها زنگ زد و گفت: از آقای بهجت بپرسید ما چه کنیم؟ آقا بین نماز توی محراب مشغول ذکر گفتن بود. خیلی سریع جواب داد: بگویید دست‌ها را بر زمین بگذارند و به نیت آرام‌شدنش ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٢٣ آبان ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
پرسید: «چرا زن نمی‌گیری؟» گفتم: «آقا! مزاحم درس و بحث آدم می‌شوند.» گفت: «آدم باید خیلی ضعیف باشد که زن و بچه بتوانند مزاحمش باشند!» به شیوه باران، ص۴٩   ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت مطالعه‌ی کتاب معراج‌السعاده

به مناسبت سالروز درگذشت عالم ربانی، ملا احمد نراقی؛ مؤلف کتاب «معراج‌السعاده»؛ ١٢۴۵ق.
نامه نوشتم خدمتشان. نوشتم: «برای نماز شب و خودسازی نصیحتی کنید و راه‌حلی به ما نشان بدهید». یک روز، بعد از نماز ظهر و عصر بود که رفتم جلو و نامه را دادم. یکی دو روز بعد به ایشان (آیت‌اللّٰه بهجت) گفتم: «من نامه‌ای نوشته بودم. آمدم جوابش را بگیرم». آقا فکری کردند و گفتند: «من نامه را گم کردم».  همان‌...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١۶ آبان ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
یک بنده خدایی از استادهای حوزه آمد و پرسید: شما در دیدارهایتان با امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، سؤال‌های علمی‌ هم می‌پرسید؟ [آیت‌الله بهجت قدس‌سره] جواب داد: ما از اساتیدمان هم سؤال نکردیم! آنها خودشان می‌دانستند سؤال ما چیست و جواب را می‌دادند... رد پای سپید، ص۵۵   ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٩ آبان ماه ١۴٠٢

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
مادرم که به رحمت خدا رفت، پدرم تنها شد. کاری هم نمی‌توانستم بکنم. چون من ساکن آن شهر نبودم. به آقا ماجرا را گفتم. گفتند: «بروید پیش پدرتان. مشکلی نیست. از همانجا درستان را ادامه دهید. ولو با یک نوار صوتی». ذکرها فرشته‌اند، ص٨٨ براساس خاطره یکی از شاگردان   ...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها