اهل تسنن، معاویه را در جنگ و قتال با علی علیهالسلام مجتهد و مُثاب (هر چند غیر مصاب) میدانستند، ولی بدگویی دیگران را به شیخین غیرجایز میدانند، و اجتهاد ما مورد قبول آنها نیست؛ زیرا خلاف اجماع آنها است! ۱...
همّ و اهتمام ما باید این باشد که مسئله ولایت، برای همگان از واضحات باشد، و برای تقویت ایمان مردم تنها اکتفا به مجالس عیدالزهرا علیهاالسلام نشود. بهترین راه برای این منظور آن است که اثبات کنیم که اهلبیت علیهمالسلام مرجع احکام و فقه هستند، اما سبّ و شتم دیگران، آیا درست است و یا نادرست؟ امری است که ...
چرا همه خلفا و حکام و سلاطین، حقّ تعیین خلیفه را داشتند و دارند و کردند ـ چنانکه عایشه به خلیفه پیام داد که: «لا تَدَعْ أُمَّةَ محمّد بِلا راعٍ؛ امت محمد صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم را بدون سرپرست رها مکن»۱ ـ ولی تنها رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم حق تعیین خلیفه را نداشت؟!...
صبحانه را که میخورد، یک ربع، بیست دقیقه همانطور نشسته، چشمهایش را میبست و میخوابید. بیدار که میشد، یک تکه کاغذ باطله برمیداشت و مینوشت. بیشتر هم شعر مینوشت؛ بی اینکه تأملی کند، بیوقفه. فقط مینوشت.
آن روز نوشته بود:
هـر كه ديـد از آل پيـغمبـر اثـر جاى پاى جملهشان بگذاش...
مجلس ختم تمام شد و آقا با ذکر صلواتی از جایشان برخواست و عصا در دست، از میان مردمی که برای عرض ارادت به سویش می آمدند، به طرف درب خروجی حرکت کرد. آقا با لبخند متینش به آرامی جواب سلام همه را میداد. به درب خروجی رسیدیم. لحظهای از آقا جدا شدم و نعلین کهنه و زرد ایشان را از جا کفشی برداشتم و خم شدم ...
شاید اینطور باشد که روز عید غدیر، سه روز را عید قرار دادند. شاید در همانجا، در غدیر خم هم، سه روز توقف کرده بودند ـ دیگر من اینها را درست و بهطور یقین یادم نیست ـ بالأخره یک چیز عجیب و غریبی است که خدا میداند....
شاید آندسته از علمای عامه که فضائل علی علیهالسلام را نقل کردهاند اهل نجات باشند؛ زیرا نقل آنها برای محاجّۀ با آنها الزامآور است: «وَ الْفَضْلُ، ما شَهِدَتْ بِهِ الْأَعْداءُ؛ فضیلت آن است که دشمنان بدان گواهی دهند».۱...
با اینکه ضروریات را از پدران مسلمان خود گرفتهاند... بااینحال، پدران خود را در بنای قبور و بوسیدن ضریح مشرک میدانند. در عین حال، طواف خانه کعبه و سنگها را مطلوب خدا و واجب، بلکه منکر آن را کافر میدانند....