بخشی از خطبه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله هنگام ورود ماه رمضان:
ای مردم هرکه اخلاق خود را در این ماه نیکو کند، آسان و راحت بر صراط بگذرد آن روزی که قدمها بر آن بلغزد ... و هرکه در این ماه شر خود را از مردم بازدارد، حقتعالی خشم خویش را در قیامت از او بازدارد.
... ای مردم، به یقین درهای بهشت در ای...
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
چه خوب است که وقتی انسان فهمید فریب خورده و بیراهه رفته، از همانجا برگردد و جبران کند!
نه اینکه بگوید: این همه راه آمدهایم، بقیه راه را هم برویم هر چه بادا باد، اگرچه بر خلاف شرع و رضای خدا باشد!...
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
خدا میداند که آثار و منافع وجودی انسان تا چه حد است.
خدا کند گرمی باطنی، انس باطنی به قرآن و دین و مقدمات و لوازم دینداری داشته باشیم و کتاب و عترت ما را کافی باشد تا حقانیت دین نزد ما یقینی گردد.
هم خودمان یقین داشته باشیم و هم قابلیت داشته باشیم که دیگران را از اهل ...
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
یکی از کرامتهای شیعه قبور و مزارهای امامزادگان است، لذا نباید از زیارت آنها غافل باشیم و خود را اختیارا محروم سازیم!
ببینید تأثیر کوثر تا به کجا است، هر جا را نگاه میکنی آثاری از او باقی مانده است! افرادی برای برآورده شدن حوایج خود برای سیده نفیسه که در مصر مدفون است،...
این دهههای آخر عمر با اینکه خیلی سختش بود،
باز هم کارهای شخصی را مثل همیشه خودش انجام میداد.
برای تجدید وضو رفته بود توی حیاط.
چند ساعتی گذشت و اهل خانه متوجه نبودنش شدند.
دیدند روی زمین افتاده و همانطور تسبیح به دست ذکر میگوید.
گفتند: «وقتی زمین خوردید، چرا صدا نزدید؟»
گفته بود: «گفتم شاید خواب...
ای برادر جان و ای خواهر!
دل و جان خود را وارسی کن و ببین چه ای و که ای؛
اگر شهوت بر تو مسلط است، بدان که یکی از چهارپایان و بهائمی؛
اگر غضب بر تو مستولی است، بدان که سگ و گرگ و درنده ای؛
و اگر شیطنت بر تو غالب است، بدان که شیطان مجسمی و اگر صلاح دید و اشارات عقل را به کار می بندی و پیرو آن هستی، خدا...
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
هر چیز از حد میانه و وسط به طرف افراط یا تفریط تمایل پیدا کند، عکسِ نتیجهی مطلوب را خواهد داشت؛ کل شَیءٍ جاوَزَ حَدهُ، إِنْقَلَبَ إِلی ضِدهِ (هر چیز از حدش بگذرد، به ضد آن تبدیل میگردد).
بنابراین، میانهروی در غضب، شهوت، خواب، خوراک و هر کار دیگر، مُنجی و نافع است، و دو...
این طرف حیاط، کنار حوض یک درخت انار بود.
کنار انار، بوتۀ گل محمدی.
آنطرف حیاط هم یک درخت خرزهرۀ بزرگ که مدام گلبرگهاش میریخت؛
و یک نفر باید هر روز جارو بهدست، به داد حیاط میرسید.
جمعه بعد از روضه داشت کنار حوض وضو میگرفت.
گفتم: «آقا! اجازه بدهید این خرزهره را ببُریم. درخت میوه که نیست؛ فقط ...