[شخصی] گفت: آقا سید حسن نامی در نجف، از مدرسین بوده و در فشار اقتصادی واقع میشود. میگوید خیلی خوب، من چهل روز یک عریضهای مینویسم برای امام زمان (عج)، همان عریضه را تکرار میکنم تا چهل روز و یا در آب میاندازم یا اینکه یک گوشه اتاق میگذارم ـ بالأخره یک جایی میگذارم آن را ـ تا روز چهلم. روز چهلم...
آن آقا ـ من عیناً خودم آن شخص را دیدم، خدا رحمتش کند، هفتهشت سال است کأنّه وفات کرده؛ نجار بوده ـ میگفت: دو ماه بوده است که ما دائماً قرض میکردیم [و] از این نجاری خودمان هیچ استفادهای نمیکردیم [و درآمدی نداشتیم]. [یک روز] رفتم پشت بام، یک کتابی بود که در آن نوشته بود مثلاً در پشت بام، این دو رک...
چه باید بکنیم در ابتلائات داخلیه و خارجیه؟ چه باید بکنیم؟ چه کار کردیم که به این چیزها مبتلا میشویم؟ فکر این را باید بکنیم؛ آخر ما... . چه کار کردیم که بیسرپرست ماندیم؟
ما اگر خودمان به راه بودیم [و] در راه میرفتیم، چه کسی امیرالمؤمنین علیهالسلام را میکشت؟! چه کسی حسینبنعلی علیهالسلام را می...
انسان غیر از دوستی و دشمنی هیچ ندارد، و نمیتواند بگوید: از دوست و دشمن داشتن هم عاجزم. منتهی باید عینک بگذارد و دقت کند و ببیند که چه کسی و چه کار و چه خُلق و چه عقیدهای را دوست، و چه چیز و چه کسی را دشمن بدارد؛ زیرا همین دوستیها و دشمنیها برای انسان میماند؛ وگرنه هر عملی شروط بسیار دارد که معل...
هرکس که خود مهتدی (هدایتشده) است، میتواند یکی را مهتدی کند، و تدریجاً این یکییکیها جماعت را تشکیل میدهند. و وظیفه ما همین است که در صورت امکان، امر به معروف و نهی از منکر کنیم. اما اینکه چطور نتیجه بدهد، مقدّرات دست ما نیست.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۱۴
...