صفحه اصلی

در حال بارگیری...

حکایت

بیانات

تو ای خدا!

حضرت ایوب علیه‌السلام بعد از آن همه ابتلائات و شکنجه و سختی، عرض کرد: خدایا، اگر محکمه‌ای باشد، حاضرم با تو محاجه کنم! خداوند فرمود: «هاتِ حُجتَک؛ دلیلت را بیاور». گفت: خدایا، کدام دو راهی برای من پیش آمد که اشد و اشق‌الطریقین (سخت‌ترین دو راه را) انتخاب نکردم؟! خداوند در جواب او فرمود: «مَنْ أَقْدَ...
بیانات

بله هنوز باقی است!

یکی از علما که در کربلا در میان طایفه امامیه شاخص و اعلم علمای شیعه بود، ولی با آن همه مقامات، از ریاست و مرجعیت دوری می‌کرد! در اواخر عمرش احساس کرده بود که نسیانی بر او عارض شده؛ لذا به بعض مراجعین خود دستور فرموده بود: به دیگری رجوع کنید. بعضی از همسایه‌های ایشان می‌شنیدند که تا چند سال مقلدین می...
بیانات

بله، مؤمنان هم علم غیب می‌دانند!

آقا سید مرتضی کشمیری رحمه‌الله از کسانی بود که تظاهر به غیب‌گویی می‌نمود. شخصی می‌گفت: «پشت سر سید می‌رفتم، به ذهنم خطور کرد که مگر کسی غیر از امام معصوم علیه‌السلام هم غیب می‌داند. در این هنگام، سید رحمه‌الله برگشت و به من گفت: «نَعَمْ، أَلْمُؤْمِنُونَ یعْلَمُونَ!؛ آری، مؤمنان هم [علم غیب] می‌دانند...
بیانات

فقط پلو شکر!

پیرمردی در کاروانسرایی ساکن بود. قافله‌ای وارد شدند و شام خوردند، مقداری زیاد آمد، گفتند: ببینیم آیا کسی در اینجا هست، جست‌وجو کردند و به آن پیرمرد رسیدند و به او گفتند: شام خورده‌ای؟ گفت: نه. گفتند: مقداری غذا داریم، آیا میل داری؟ گفت: اگر شکر پلو باشد می‌خواهم. ولی چون غذای آنها پلو مرغ بود قبول ن...
بیانات

خدایا! لالش کن

آقایی می‌گفت: یک نفر سنی در مجلسی، علیه شیعه حرف‌ها می‌زد، و ممکن نبود با او محاجه کنم؛ لذا بر او نفرین کردم و گفتم: خدایا! لالش کن! ـ گویا این بزرگوار بسیار به دعا اعتقاد داشته است ـ می‌گوید: دیدم فوراً ساکت شد و گفت: نَسیتُ (فراموش کردم) و آنچه می‌خواستم بگویم، گفتم! در محضر بهجت، ج۲، ص۱۱۱ ...
بیانات

مذکر و مؤنّث را از هم تشخیص نمی‌دهد، بگذارید برود!

هشت نفر از علمای نجف را که به ایران آمده بودند، در لب مرز گرفتند و چشم‌بسته بردند. مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی رحمه‌الله از نجف جهت آزادی آنها تلگراف نمود و آنها را از کرمانشاه برگرداندند. درباره آقا سید یونس اردبیلی رحمه‌الله چنین گفتند: مذکر و مؤنث را از هم تشخیص نمی‌دهد، بگذارید برود! در محضر ...
بیانات

أَلْزَمَنی حُکمُک وَ بَلاؤُک یعنی چه؟

بنده از آقایی شنیدم که می‌فرمود: دوازده‌ساله بودم که با پدرم نزد ناصرالدین شاه رفتیم، او به پدرم گفت: آقازاده شما رساله‌ای نوشته؟ پدرم فرمود: چیزی نوشته است. از من پرسید: معنای «أَلْزَمَنِی حُکمُک وَ بَلاؤُک؛ حکم و بلای تو، مرا وادار کرده است»١ چیست؟...
بیانات

منصور را کمتر از معاویه نمی‌دانم!

بنده منصور عباسی را در خباثت و شیطنت کمتر از معاویه نمی‌دانم. منصور، عبدالله‌بن‌حسن را با گروهی در زندان انداخت، و به غل و زنجیر بست، بعضی از آنها از دنیا رفتند، و عبدالله‌بن‌حسن بر آنها نماز خواند! این هم یکی از شواهد تاریخ است که گواهی می‌دهد بنی‌عباس انسانیت نداشتند و قرده و خنازیر (میمون و خوک) ...
بیانات

کفیلُک أَبُوالْحَسَنِ عَلی علیه‌السلام

اهالی روستاهای اطراف نجف، بلکه همه عرب‌ها، تنها سند و مدرکی که به همدیگر می‌دادند، این بود که می‌گفتند: «کفِیلُک أَبُوالْحَسَنِ عَلِی علیه‌السلام؛ ابوالحسن علی علیه‌السلام وکیل و کفیل تو باشد». و این تنها دفتر ثبت و سند و محضر آنها بود! نقل می‌کنند: شخصی از شخصی طلبکار بود، به نزد بدهکار آمد و طلبش ...
بیانات

آیا پشت بام را هم گشته‌اید؟!

اظهار اخبار غیبی در نظر آقا سید مرتضی کشمیری رحمه‌الله بسیار چیز عادی بود. فرزند ایشان نقل می‌کند که چیزی در منزل گم شده بود، هر کجا را می‌گشتیم پیدا نمی‌شد. ایشان وارد خانه شد، فرمود: دنبال چه می‌گردید؟ عرض کردیم: فلان چیز گم شده است، هرکجا را می‌گردیم پیدا نمی‌شود. فرمود: پشت بام را هم گشته‌اید؟! ...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها