حافظه آقا سید ابوالحسن اصفهانی رحمهالله معلوم نیست نظیر داشته باشد. ایشان بر تمام ابواب فقه اشراف و احاطه داشت، بهگونهایکه بیمطالعه درس خارج میگفت و تا آخر میرساند. این شوخی نیست!
البته شاگردهای مرحوم آقا سید ابوالحسن نظیر مرحوم حاج آقا بزرگ،١ و آقا میرزا محمدتقی آملی، فقه ایشان را نوشتهاند،...
اگر کتب و اصول اربعمائه به دست آید و چاپ شود، خدا میداند که از قراین موجود در روایات چه استفادهها میتوان نمود. عبد [عبید]اللهبنعلی حلبی کتاب فقهیای را به امام صادق علیهالسلام ارائه داد. حضرت فرمود: «لَیسَ لِهؤُلآءِ مِثْلُهُ؛ اینان (عامه) مشابه آن را ندارند».١...
نقل میکنند: مرحوم علامه حلی نُه دوره فقه نوشته است،١ که تبصره [المتعلمین] یکی از آنهاست و مؤلفاتش تکراری نیست، بلکه هر کدام فواید و اختصاصاتی دارد. مثلاً تذکره [الفقهاء] کتاب جامعی است که حتی اقوال عامه و رد و ایرادهای مربوط به آن و فتاوی و روایات لازم در آن ذکر شده است....
از روایتِ «بُعِثْتُ بِالْحَنِیفِیةِ السمْحَةِ السهْلَةِ؛ من به آیین استوار و بدون انحراف و راحت و آسان مبعوث شدهام»١ که از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده، میتوان فهمید که احکام باید بهگونهای باشد که چوپانها و بیابانیها و پشتکوهیها هم بتوانند تکالیف را بهجا آورند و امتثال نمایند....
بنده در میان اهل علم، کسی پر کارتر از مرحوم [شیخ محمّد رضا مظفر] مُظفر ندیدهام. حجره او١ درست در روبهروی حجره ما بود، و ما تقریباً میدانستیم چه چیزهایی مینویسد، ولی خیال میکردیم برای تألیف آنها وقت نمیگذارد، احتمال میدادیم دروسی برای کلیةالفقه و منتدیالنشر که خود او تأسیس نموده بود، مینویسد...
در زمان سابق وقتی مصیبت و گرفتاری به یک نفر یا عدهای وارد میشد، مثل الآن بیتفاوت نبودند که آن بلا را فقط برای مبتلایان بدانند و هیچ همدردی نکنند، بلکه گرفتاری و بلا را برای همه میدانستند و همه برای برطرفشدن آن در فکر گرفتن مجلس دعا و ختم بودند.
آقایی میگفت: ختم بسیار خوبی برای رفع گرفتاریهای...
بزرگانی بودند که اهل کرامت بودند، ولی هیچکس را به خود سوق نمیدادند! بلکه به علةالعلل سوق میدادند،١ کرامت داشتند، ولی حتی خواص و نزدیکان آنها از این موضوع اطلاع نداشتند، بهگونهایکه گویا اهل کرامت نبودند، و بعد از فوت آنها معلوم میشد. از همین درسها که در حوزه رایج است و به همین فقه و اصول اشتغ...
اختلاف بین ما و عامه، در فروع قابل ذکر نیست و نباید به آن دامن زد؛ بلکه اختلاف ما و آنها در اصول است. با اینهمه، مودّت ذیالقربی در قرآن، منصوص و صریح است. ما تابع قرآن هستیم؛ لذا هرکه مودّت ذیالقربی را دارد، ما او را قبول و دوست داریم، و هرکه آن را ندارد، ما او را قبول نداریم؛ بنابراین، اختلاف ما...
حدسیات مرحوم کاشفالغطا در فقه ماشاءالله خیلی قوی است و واقعاً چون شهید اول رحمهالله است. یعنی کار فقیه به جایی میرسد که با تکیه بر ارتکازیات فتوا میدهد [نه با ادلۀ سمعیه]. البته هر شخص عامی، ارتکازیاتش قبول نمیشود؛ بلکه ارتکازیات نزد فقیه باید بهگونهای باشد که از اَشباه و نظایر مسئله ا...