آن آقا ـ من عیناً خودم آن شخص را دیدم، خدا رحمتش کند، هفتهشت سال است کأنّه وفات کرده؛ نجار بوده ـ میگفت: دو ماه بوده است که ما دائماً قرض میکردیم [و] از این نجاری خودمان هیچ استفادهای نمیکردیم [و درآمدی نداشتیم]. [یک روز] رفتم پشت بام، یک کتابی بود که در آن نوشته بود مثلاً در پشت بام، این دو رک...
باید بدانیم [که] بندگی خدا، در طاعتِ خداست [و] طاعت خدا در [گرو] ترک معصیتِ خدا است؛ هم در اعتقاد و هم در عمل. غیر از طاعت خدا یا چیزی که مولّد طاعت خدا [است] نداشته باشیم [که عبارت است] از معارف و تفکرات. یا چیزی که طاعت خدا، مولّد آنهاست [که عبارت است] از مرضیات خدا. معلوم است که طاعت، جز طاعت [به...
چه باید بکنیم در ابتلائات داخلیه و خارجیه؟ چه باید بکنیم؟ چه کار کردیم که به این چیزها مبتلا میشویم؟ فکر این را باید بکنیم؛ آخر ما... . چه کار کردیم که بیسرپرست ماندیم؟
ما اگر خودمان به راه بودیم [و] در راه میرفتیم، چه کسی امیرالمؤمنین علیهالسلام را میکشت؟! چه کسی حسینبنعلی علیهالسلام را می...
چه باید بکنیم در ابتلائات داخلیه و خارجیه؟ چه باید بکنیم؟ چه کار کردیم که به این چیزها مبتلا میشویم؟ فکر این را باید بکنیم؛ آخر ما... . چه کار کردیم که بیسرپرست ماندیم؟ اشکال در این است که خودمان را اصلاح نمیکنیم و نکردیم و نخواهیم کرد؛ حاضر نیستم خودمان را اصلاح کنیم. اگر ما خودمان را اصلاح می...
[شخصی] گفت: آقا سید حسن نامی در نجف، از مدرسین بوده و در فشار اقتصادی واقع میشود. میگوید خیلی خوب، من چهل روز یک عریضهای مینویسم برای امام زمان (عج)، همان عریضه را تکرار میکنم تا چهل روز و یا در آب میاندازم یا اینکه یک گوشه اتاق میگذارم ـ بالأخره یک جایی میگذارم آن را ـ تا روز چهلم. روز چهلم...
میگویند که اولاد حضرت آدم علیهالسلام زیاد شده بودند؛ (هزار و صد [سال تقریباً] عمر کرده بوده) اولادش زیاد شده بود؛ زیاد در محضر او قالوقیل میکردند و آدم ساکت بود و ابداً هیچ حرفی نمیزد. یک دفعه ملتفت شدند و گفتند: ما اینهمه شلوغکاری میکنیم ، پدر ما ابداً یک کلمهای نمیگوید و همانطور نگاه می...
باید بدانیم [که] مطلب فقط یکی است، آن چیست؟ بندگی خدا.
بندگی خدا، در طاعتِ خداست [و] طاعت خدا در [گرو] ترک معصیتِ خدا است؛ هم در اعتقاد و هم در عمل. غیر از طاعت خدا یا چیزی که مولّد طاعت خدا [است] نداشته باشیم [که عبارت است] از معارف و تفکرات. یا چیزی که طاعت خدا، مولّد آنهاست [که عبارت است] از مرضی...
ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم. اگر خودمان را اصلاح بکنیم، بهتدریج همه بشر، اصلاح میشوند. ما میخواهیم اگر دلمان خواست، دروغ بگوییم؛ اما کسی حق ندارد به ما دروغ بگوید! ما [میخواهیم اگر دلمان خواست] ایذاء۱ بکنیم دوستان خودمان، خوبان را؛ اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بکنند!...
ذکر خدا حدی دارد؟ نه. حدش را از قلب خودت سؤال کن. کی از روی حضور قلب ذاکر میشوید؟ ذکر هم مختلف است. «اَسئَلُکَ... [و] اَن تُلْهِمَنی ذِکرَک»۱؛ در جاییکه گیر افتادم، مرا الهام کنی که با ذکر نجات مییابی. الهام کنی، با آن ذکر خاص، نجات مییابی....
اگر مبتلا [به بلیات] هستیم، باید بدانیم که استغفار برای [رفع] همۀ بلیات است؛ اما به شرط اینکه استفغارِ صادقانه و قلبی باشد؛ نه فقط همین [گفتن] کلمه «استغفر الله» باشد. اگر [استغفار] صادق باشد، باید دائماً نگاه بکند که کجای کار من خلل [و اشکال] دارد....
خداوند توفیق بدهد به اینکه هرچه ما میدانیم، عمل بکنیم. اگر عمل کردیم به آنچه که میدانیم و زیر پا نگذاشتیم و چشممان را نپوشاندیم [کار درست میشود؛ ولی] اگر چشم را پوشاندیم و [مثلاً] همین حالا دست روی چشم میگذاریم و قسم میخوریم که من الآن روز را نمیبینم! راست هم میگوید، دروغ نمیگوید؛ تا [وقتی] ...
در خلوتمان با خدا، تضرّعاتمان، توبهمان، نمازهایمان، عباداتمان، مخصوصاً [در] دعای شریف «عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ»۱ اینها را بخوانیم [و] از خدا بخواهیم برساند صاحب کار [حضرت ولیعصر علیهالسلام] را. با او باشیم. از رضای او دور نرویم....
اگر به ما خبر میدادند که در چین، کتابی وجود دارد که چنین کمالاتی را دارد و به زبان چینی است، و تمام صفات و کمالات قرآن را بدون بردن نام آن، به آن نسبت میدادند، مثلاً میگفتند از صفاتش این است که: «وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَانًا سُیرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأرْضُ أَوْ کلِّمَ بِهِ الْمَوْ...
- آیتالله محمدتقی بَهجت؛
- تولد: ۲۵ شوال ۱۳۳۴ ق. (۲ شهریور ۱۲۹۵/ ۲۴ آگوست ۱۹۱۶) در شهر فومن؛
- نام پدر: کربلایی محمود؛
- ازدستدادن مادر، در ۱۶ ماهگی؛
- هجرت به عراق (کربلا): در جمادیالاولی ۱۳۴۸ ق. (سال ۱۳۰۸ ش)؛
- عزیمت از کربلا به نجف: در رجب ۱۳۵۲ ق. (سال ۱۳۱۲ ش)؛
- بازگشت به ایران (فومن): در جما...
عقل چیز خوبی است؛ حتی برای آنهایی که بخواهند آن را در راه سلطنت دنیایی مصرف کنند. عاقلیّت، نعمتی است که صرف در نقمت کردند! عمروعاص اگر عقل را صرف نعمت میکرد، خدا میداند چه میشد! انسان اگر عقل نداشته باشد، بهتر است از اینکه عقل داشته باشد، ولی آن را در راه شیطانی و در غیر صراط مستقیم بندگی مصرف کن...
دوستان آن حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف باید دو مطلب مهم را رعایت کنند:
یکی اینکه در شداید، برای فرج دعا کنند، که خود همین مژدهای است برای اینکه شداید به فرج متصل است.
دیگر اینکه دعا کنند که ظهور آن حضرت برای اهل ایمان، همراه با عافیت باشد، و تا وقت ظهور با وجود بلاها و شداید، ثابتقدم و است...
خدا میداند؛ سؤال کردند از ابنحنبل [که] افضل صحابه کیست؟ یک کسی را گفت ـ نمیدانم چه کسی را ـ گفت: چرا علی علیهالسلام را نگفتی؟ تو که به علی اخلاص داشتی. [ابنحنبل] گفت: شما از «صحابه» سؤال کردی؛ [اما] علی از صحابه نیست؛ علی علیهالسلام نفْس پیغمبر است؛ جان پیغمبر است؛ روح پیغمبر است. [آیا] او از ...
مأمون ظاهراً در ماجرای مخالفت با قائلان به قدمت قرآن، به امام جواد علیهالسلام مراجعه نموده بود؛ زیرا اگرچه خودش را اعلم علمای عامه میدانست، ولی به مقام و علم امام جواد علیهالسلام اعتراف داشته و به امامت آن حضرت قائل بود و آن حضرت را اعلم از همه میدانست؛ با اینکه آن حضرت پیش کسی درس نخوانده بود. ...
زمانی که آیتاللهالعظمی بهجت و آیتالله دستغیب در درس آیتاللهالعظمی شیخ محمدکاظم شیرازی شرکت میجستند، یک بار آقای بهجت در حالی که آقای دستغیب حضور داشتند، برای استاد، خوابی را نقل میکنند. به استاد میگوید: در خواب دیدم که نامههای فراوان از شیراز برای ایشان (آقای دستغیب) آمد و از ایشان درخواست ...
هرچه خواستیم تشریفات زندگی را زیاد کنیم، خواص مطلب را کم کردیم. هراندازه قیود میهمانیها کمتر باشد و سادهتر برگزار شود، میهمانها و میهمانیها زیادتر خواهند بود.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۹۳
...
یک وقت حضرت امام موسی کاظم علیهالسلام، علیه یکی از امامزادهها سخنی فرمودند. شخصی که در محضر آن حضرت بود، با خود گفت: ایشان ما را به صلۀ ارحام و احسان به خویشان دستور میدهند و خود دربارۀ یکی از ارحامشان چنین میفرمایند. وی میگوید: بهمحض اینکه این معنا به ذهنم خطور کرد، فوراً حضرت فرمودند: این هم...