اگر به ما خبر میدادند که در چین، کتابی وجود دارد که چنین کمالاتی را دارد و به زبان چینی است، و تمام صفات و کمالات قرآن را بدون بردن نام آن، به آن نسبت میدادند، مثلاً میگفتند از صفاتش این است که: «وَ لَوْ أَنَّ قُرْءَانًا سُیرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأرْضُ أَوْ کلِّمَ بِهِ الْمَوْتَی؛ و اگر کتابی وجود داشته باشد که بتوان بهوسیله آن کوهها را سیر نمود و زمین را شکافت، و با مردگان سخن گفت، [همین کتاب است]».۱ و نیز بهوسیله آن چنین کارهایی را میتوان کرد که: «أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ في بُيُوتِكُم؛ نابینا و شخص مبتلا به مرض پیسی را به اذن خدا بهبودی میبخشم، مردگان را بهوسیله آن، به اذن خدا زنده میکنم، و از آنچه میخورید و در خانههایتان اندوخته میکنید، خبر میدهم»۲ و دیگر خصوصیات قرآن را بیان میکردند، میگفتیم سزاوار است همه کوچ کنیم تا در آنجا آن کتاب را درس بگیریم یا با خود بیاوریم، و این در حالی است که همان قرآن پیش ماست؛ لذا سزاوار است با گرسنگی و صبر بر خرده نان هم شده، آن را تحصیل و تدریس نماییم، و به معارف آن آگاهی پیدا کنیم، که: «لا تَفْنی عَجآئِبُهُ؛ شگفتیهای موجود در آن پایانناپذیر است».۳ نیز: «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ؛ توضیح هر چیزی در آن موجود است».۴
مگر نمیبینید دولتهای متمدن با اینکه به قرآن اعتقاد ندارند، درباره آن گفتهاند: قرآن تنها کتابی است که حکیمی آن را نوشته است. قرآنهایی با هدیه ارزان در دسترس ماست، ولی ما از آن قدردانی نمیکنیم و مانند کسانی که آن را ندارند از محتوای آن بیخبریم. همچنین اهلبیت و عترت علیهمالسلام را که عدیل۵ قرآن هستند، بلکه با قرآن یگانگی و اتحاد دارند، و اهانت به قرآن اهانت به آنهاست و بالعکس. هرکس به قرآن نزدیک باشد، به عترت مقرّب است، و بالعکس.
*****
«حدیث ثقلین» از ادله اثبات غیبت امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف است؛ زیرا در آن حدیث میفرماید: «إِنَّهُما لَنْ یفْتَرِقَا؛ قرآن و عترت از هم جدا نمیشوند».۶ یعنی چه حاضر باشند یا غایب. اگر کسی این حدیث را تحقیق و معنای آن را تحصیل کند، مسئله غیبت خیلی برای او واضح خواهد بود؛ زیرا در غیر این صورت، لَزِمَ الْإِنْفِکاک بَینَ الْقُرْآنِ وَ الْعِتْرَةِ (لازمه آن، جدایی بین قرآن و عترت خواهد بود).