لینک دانلود صوت تلاوت قرآن و مداحی و سخنرانی مراسم
در این مراسم پس از قرائت آیاتی از قرآن کریم توسط قاری محترم و مداحی مداح اهلبیت علیهمالسلام، حجت الاسلام والمسلمین بی آزار تهرانی به ایراد سخنرانی پرداختند.
سخنران مراسم در ابتدا با اشاره به نقش بنی امیه در انحراف جریان سیاسی اسلام از مسیر ولایت، به تبیین جریانات سیاسی زمان امامت امام صادق عليه السلام پرداختند؛ و در مقابل نقش امام صادق عليه السلام و روش مقابله ایشان با ولایت طاغوت را تشریح نمودند.
ایشان با تجلیل از مقام شامخ شاگردان امام صادق عليه السلام به بیان نکات مهمی درباره ابعاد شخصیت آیت الله بهجت به عنوان یکی از این شاگردان در عصر حاضر پرداختند و فرمودند: آیت الله بهجت به حق یکی از محدَّثین بود، یعنی از کسانی بود که از عالم غیب با او سخن میگفتند. ایشان مشرف به معانی باطنی بودند. از ایشان سؤال شد: «آیا درست است که استادتان مرحوم میرزا علی آقای قاضی چشم برزخی داشتند؟!» ایشان با تأنی فرمودند: «بله! شما هم میتوانید داشته باشید» پرسیدند: چطور؟ فرمودند: «در گفتار و کردار دروغ نگویید».
ایشان فرمودند: آیت الله بهجت به حق یکی از محدَّثین بود، یعنی از کسانی بود که از عالم غیب با او سخن میگفتند. ایشان مشرف به معانی باطنی بودند. از ایشان سؤال شد: «آیا درست است که استادتان مرحوم میرزا علی آقای قاضی چشم برزخی داشتند؟!» ایشان با تأنی فرمودند: «بله! شما هم میتوانید داشته باشید» پرسیدند: چطور؟ فرمودند: «در گفتار و کردار دروغ نگویید».
ایشان ضمن بیان خاطرهای فرمودند: «من ٢۴ سال داشتم که آقا ما را به خواندن روضه در همین مجلس تشویق میکردند. این مجلس بزرگانی را به خود دیده است. یادم نمیرود مرحوم آیت الله انصاری شیرازی، آیت الله مصباح رحمهما الله و آیت الله جوادی حفظه الله در یک مجلس [روضه] امام صادق عليه السلام خدمت آیت الله بهجت آمدند.»
خطیب محترم ضمن بیان توصیههای آیت الله بهجت برای اصلاح نفس فرمود: آیت الله بهجت میفرمودند: «خیلیها میگویند چه کنیم؟ من یک جمله میگویم: گناه نکنید، به مقصد میرسید». این توصیه ترجمان ثقلین و خلاصه همه معانی قرآن و عترت علیهمالسلام است. آیت الله بهجت میفرمودند: «آنچه میدانید راستی راستی عمل کنید و زیرپا نگذارید، اگر خدا بخواهد دیوار استاد شما میشود!» یعنی بقیه آنچه نمیدانید را به شما یاد میدهند. اینها مسلمات است.
حجت الاسلام بی آزار اهل استقامت بودن را یکی از ویژگیهای آیت الله بهجت برشمرد و فرمود این ویژگی همه اهل سلوک است. آیت الله قاضی فرمودند: «چهل سال فقط بندگی کردیم، کرامت که هیچ یک خواب هم ندیدیم. بعد از چهل سال یک شب در حرم قمر منیر بنی هاشم علیه السلام پرده را کنار زدند، و محدَّث شدیم». نمیشود با یک چله نشینی انتظار مقامات را داشت!
خطیب محترم ضمن بیان توصیههای آیت الله بهجت برای اصلاح نفس فرمود: آیت الله بهجت میفرمودند: «خیلیها میگویند چه کنیم؟ من یک جمله میگویم: گناه نکنید، به مقصد میرسید». این توصیه ترجمان ثقلین و خلاصه همه معانی قرآن و عترت علیهمالسلام است. آیت الله بهجت میفرمودند: «آنچه میدانید راستی راستی عمل کنید و زیرپا نگذارید، اگر خدا بخواهد دیوار استاد شما میشود!» یعنی بقیه آنچه نمیدانید را به شما یاد میدهند. اینها مسلمات است.
ایشان فرمود: مرحوم امام به فرزندشان حاج آقا مصطفی و دیگران درباره آیت الله بهجت فرموده بودند: «آقای بهجت در اوان جوانی محرم بوده و اهل معنا بوده است.»
سخنران جلسه ضمن بیان این نکته که آیت الله بهجت اگر قرار بود از حال جنبندهای با خبر شود باخبر میشد، به بیان خاطرهای از ایشان پرداخت و فرمود: حوالی سال ١٣٨٠ و مصادف با ایام شهادت امام صادق عليه السلام بود. یک روز صبح بعد از نماز صبح حرم مشرف شدم. اقا مرا صدا زدند. کنارشان آمدم. فرمودند: «این پول را بگیرید و خرج مهمان شود! امروز مهمان دارید!» من با پدرم و پدر همسرم تماس گرفتم و پرسیدم شما قصد عزیمت به قم دارید؟ گفتند نه!
دوستی داشتم که حدود چهارده سال از ازدواجش میگذشت اما از اولاد محروم بود، و پزشکان هم گفته بودند بچهدار نمیشود. چندی پیش به من گفته بود شنیدهام آقا دستوری برای فرزندآوری دارند، میخواهم تا شما قم هستید بیایم و این دسورالعمل را از آقا بگیرم! من آن روز به یاد این قضیه نبودم، رفتم جلسه درس. بعد که به خانه آمدم و در حال استراحت بودم، در حالتی بین خواب و بیداری [بودم] آقای بهجت آمدند و فرمودند: «بلند شوید! مگر نگفتم مهمان دارید!» به خودم که آمدم آنقدر حس حضور ایشان برایم نزدیک بود که به دنبال ایشان در اتاق گشتم! اگر چه خواب حجیت ندارد اما این حس را داشتم که آقا آمدند و مرا بیدار کردند. بلند شدم و سوار ماشین شدم! تابستان بود و هوا گرم نمیدانستم کجا باید بروم. یک آن دیدم آن طرف خیابان، همان دوستم را همراه خانوادهاش دیدم! به طرف ایشان رفتم. همین که مرا دید با خوشحالی گفت: فلانی ما آدرس خانه شما را گم کرده بودیم و همینطور در خیابانها داشتیم دنبال منزل شما میگشتیم! دیگر ناامید شده بودیم و میخواستیم برویم حرم و بعد هم برگردیم شهرستان! گفتم شما دعوت شدهاید! آن مبلغ پولی که آقا داده بودند خیلی با برکت بود و طول یک شبانه روزی که مهمان ما بودند از همان مبلغ از ایشان پذیرایی کردیم. فردای آن روز به اتفاق به مسجد رفتیم! ایشان دستورالعمل را از آقا گرفت و برگشت. به فاصله اندکی خداوند به ایشان دختری داد به نام فاطمه که حافظ کل قرآن شد! الان هم صاحب دو دختر است. این همان دستوری است که روی انگشتر فیروزه ذکری نوشته میشود و آدابی دارد.[١]
ایشان در پایان در ضمن یادآوری نماز بینظیر آن عالم ربانی که کانون معنویت بود و با تأکید بر مقامات معنوی ایشان و اشرافی که بر نفوس داشت فرمود: «این اتفاقات که در سیره ایشان فراوان بود، در اثر دل صاف ایشان است که به حق مصداق المومن ینظر بنور الله بود».
تصاویری از این مراسم