آیتالله سید علی قاضی قدسسره در سیزدهم ذیحجه سال ١٢٨۵ هـ.ق در تبریز زاده شد. پدرش میرزا حسین قاضی طباطبایی، از عالمان آن دیار بهشمار میآمد. حضرت آیتالله سید علی قاضی در سال ١٣١٣ هـ.ق به نجف اشرف مهاجرت کرد و مراتب علمی را یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و به بالاترین درجات اجتهاد و فضل رسید. بهحدی در فنون ادبیات عرب استاد بود که میتوانست اشعاری فصیح به زبان عربی بسراید؛ تاآنجاکه متبحران ادبیات عرب نیز تشخیص نمیدادند که سراینده این اشعار، عربزبان نیست. در فقه و اصول و تفسیر و... نیز مدارجی عالی طی کرد. مرحوم علامه طباطبایی رحمهالله در روش تفسیریاش خود را مدیون ایشان میدانست و میگفت: «ما اين روش تفسيرى را از مرحوم قاضى داريم».[١]
از حضرت آیتالله بهجت قدسسره نقل شده که «آقای قاضی میفرمود: «اگر کسی نمازهای پنجگانه را اول وقت بخواند، به [همۀ] مقامات عالیه میرسد، وگرنه مرا لعنت کند». نگفت خوب بخواند. معلوم میشود نماز اول وقت خواندن، حضور قلبآور هم هست»
ایشان در عرفان و سیروسلوک شاگرد مرحوم سید احمد کربلایی بود و پس از سالها طلب و تحمل رنج و مشقت در حرم حضرت ابوالفضل سلاماللهعلیه به مقصود عالی خویش نائل آمد. از خصوصیات بارز آن بزرگوار، تربیت شاگردانی بزرگ است. در سالهای پربرکت حیات خویش، عالمانی چون شیخ محمدتقی آملی، علامه سید محمدحسین طباطبایی، آیتالله سید محمدحسن الهی، آیتالله شیخ محمدتقی بهجت، آیتالله نجابت شیرازی، آیتالله شیخ عباس قوچانی و بزرگمردانی دیگر را ـکه هریک مایه وزانت جهانی بودندـ تربیت کرد. از ایشان آثار مکتوب چندانی منتشر نشده، اما سخنان و رهنمودهای گرانسنگش گاه از زبان یارانش بیان شده است. از جمله از حضرت آیتالله بهجت قدسسره نقل شده که «آقای قاضی میفرمود: «اگر کسی نمازهای پنجگانه را اول وقت بخواند، به [همۀ] مقامات عالیه میرسد، وگرنه مرا لعنت کند». نگفت خوب بخواند. معلوم میشود نماز اول وقت خواندن، حضور قلبآور هم هست».[٢]
آن وجود پر یمن و برکت چنان میزیست که اطرافیان با ملاحظه رفتار او منش و خلق و خوی معصومین علیهمالسلام را به یاد میآوردند. صبر شگفتآور ایشان در برابر مشکلات مالی، نمونهای از این رفتارها بود. ایشان عائلهمند بود و فرزندان بسیاری داشت، ولی از لحاظ مالی بسیار در مضیقه بود. بااینحال تا آخر عمر، فقر و نداری را بزرگمنشانه تحمل کرد و جز بهسوی خالق دست دراز نکرد. بزرگانی که از حالات ایشان بهتر خبر داشتند، این منش ایشان را توصیف میکردند. حضرت آیتالله بهجت قدسسره درباره یقین و اعتماد ایشان به خداوند متعال چنین میفرمود: «آن آقا با اینکه منقطع بود ـ اَشَدّالانْقِطاع، حتی از انقطاع طلاب منقطعتر بود؛ زیرا آنها راه خانه علما و مراجع را میدانستند، ولی او آن را هم نمیدانست ـ میگفت: هفتاد سال از عمرم گذشته یا بیشتر، ولی یک شب نشده است که بگوییم، امشب شام نداریم».[٣]
خانواده، دوستان و شاگردانش همیشه از مکارم اخلاق و محاسن کردار او گفتهاند، اما حقیقت آن است که تنها بزرگانی چون خودش وی را شناختهاند و دیگران تنها جلوههایی از حقیقت الهی او را درک کردهاند.
دیدن روی تو را دیده جانبین باید/ وین کجا مرتبه چشم جهانبین من است؟!
آن درّ نادر دوران در ششم ربیعالاول ١٣۶۶ به دیدار محبوب شتافت و در قبرستان وادیالسلام نجف به خاک سپرده شد و مقبرهاش، هماکنون مزار محبانِ شیعیان اهلبیت علیهمالسلام است.
از حضرت آیتالله قاضی طباطبایی، وصیتنامهای بهجا مانده که در بخشی از آن چنین آمده است: «نماز را بازاری نکنید؛ اول وقت بهجا بیاورید؛ با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید، همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیحۀ صدیقۀ کبری سلاماللهعلیها و آیةالکرسی در تعقیب نماز ترک نشود … روضه هفتگی، ولو دو سه نفر باشد، اسباب گشایش امور است…».[۴]
همچنین ایشان در اولین دیدار با علامه طباطبایی رحمةالله که در آن زمان طلبه جوانی بود، گفت: «پسرم اگر دنیا میخواهی نماز شب بخوان، اگر آخرت میخواهی نماز شب بخوان».