صفحه اصلی

در حال بارگیری...

سایر موضوعات

بیانات

گنج در این جا نیست، آن جاست!

آقا شیخ عبدالحسین تهرانی رحمه‌الله در وسط مسجد متوکل در سامرا ایستاد و فرمود: این موضع را حفر کنید، حفر کردند، سنگ‌های مرمر قیمتی ظاهر گشت. دستور داد آنها را در حرم حضرت عسکریین علیهماالسلام نصب نمودند. همچنین ایشان می‌فرمود: زمینی در کنار فلان شهرستان، و زمینی دیگر در فلان‌جا دارای گنج است. عالمی د...
بیانات

اشکال در اسلام برخی از خلفا

آیا می‌شود گفت آنها که نقل قاطع بر خلافت حضرت امیر علیه‌السلام از پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را شنیدند و در عین حال با آن مخالفت نمودند، مسلمان بودند؟! آیا شهادتین با علم به خلاف، در مسلمان بودن و اسلام شخص اثر دارد؟! بله، ما فقط موظف به اجرای اسلام ظاهری درباره آنها هستیم....
بیانات

کتاب جواهر، معجزه تاریخ

ما چند نفر را دیدیم که کشته کار بودند، و پیش همه معلوم بود؛ یکی شیخ انصاری رحمه‌الله و دیگری صاحب جواهر رحمه‌الله. راستی‌راستی، خودشان را می‌کشتند و از مصادیق «مِدادُ الْعُلَماءِ أَفْضَلُ مِنْ دِماءِ الشهَداءِ؛ مداد علما از خون شهیدان برتر است»١ بودند....
بیانات

دعای صمیمی در گرفتاری‌های مسلمانان

آیا ائمه ما علیهم‌السلام درباره بلاهایی که در چنین وقت بر دو طرف١ رخ می‌دهد و سابقه ندارد، چیزی نفرموده‌اند؟! و از حوادثی که امروز اتفاق می‌افتد خبر نداده‌اند؟! آیا ممکن است از اینکه بنی‌العباس، کوفه را می‌گیرند، خبر دهند٢ و از اوضاع امروز خبر ندهند؟!...
بیانات

فردا خبر مرگ مرا اعلام می‌کنند

آقا شیخ مرتضی طالقانی رحمه‌الله حدود ۹۰ سال عمر داشت و در مدرسه آقا سید محمدکاظم یزدی رحمه‌الله در نجف اشرف بودند. هنگامی که برای ایشان عماری (برانکارت و تخت انتقال بیمار) آوردند و از ایشان استجازه نمودند که جهت معالجه به منزل انتقال دهند، فرمود: «قُضِی الأمْرُ، غَداً یخْبَرُ بِوَفاتِی؛ کار تمام شده...
بیانات

آن سید رحمه‌اللّه مرا غسل بدهد!

مرحوم سید بحرالعلوم در مکه به کتابخانه یک قاضی سنی وارد شد و فرمود: چه کتاب‌هایی در این کتابخانه وجود دارد؟ وی جواب داد: «فِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الأنفُسُ» در آن هر چه دل‌ها بخواهند وجود دارد».١ سید فرمود: فلان کتاب را داری؟ وی گفت: خیر. به همین ترتیب برای نقض سخن او تا هفت کتاب را نام برد و او گفت: ...
بیانات

ده دیناری بود!

آقایی از معاریف و ائمه جماعت قم ـ که مدتی در نجف بود و همان‌جا متأهل و اولاددار شد و سپس به ایران آمد ـ می‌گفت: هفته‌ای بر من نمی‌گذشت که کرامتی در نجف نبینم. مثلاً هرگاه به شخصی احسان می‌کردم، در همان هفته به نحو احسن به من احسان می‌شد، و موارد زیادی از این قبیل را بیان می‌کرد....
بیانات

تحصیل در شدت گرما

زمانی که ما در نجف در مدرسه مرحوم سید محمدکاظم یزدی بودیم، شبی هنگامی که مشغول درس و مطالعه بودیم، صدایی از حجره همسایه و دیواربه‌دیوار حجره ما بلند شد به‌گونه‌ای که چنان صدایی در مدرسه سابقه نداشت. اعتنایی نکردم و به کار خود ادامه دادم، بعد به آن حجره رفتم و گفتم: صدای چه بود؟ گفت: تخم مرغی در طاقچ...
بیانات

اکنون وقت مطالعه است!

سابقاً در مدارس علوم دینیه شب‌ها، از اوایل شب طلاب مشغول مطالعه می‌شدند و هیچ سروصدایی در فضای مدرسه‌ها نبود. مرحوم جهانگیرخان که متأهل نبود و در اصفهان مدیریت مدرسه‌ای را عهده‌دار بود، شب‌ها در حیاط مدرسه دور می‌زد، همین که به فرض از حجره‌ای صدای قلیان می‌شنید وارد آن حجره می‌شد و می‌گفت: چه خبر اس...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها