ما [آنحضرت را] نمیبینیم [ولی] او ما را میبیند.
ما کلامش را نمیشنویم [ولی] او کلام ما را میشنود.
ما معرفتمان ناقص است؛ ما عینکمان یک تاری دارد و الّا آنها که ما را میبینند.
...
حضرت آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی در سال ١٢٩٢ق./١٢۵۴ش. در بروجرد متولد شد. در هفت سالگی به مکتب رفت، ولی چون فهم و هوش او از بقیه کودکان مکتب بیشتر بود، پدر ایشان که خود اهل علم بود، فرزند را به حوزه علمیه بروجرد آورد. سید حسین تا هجدهسالگی در بروجرد بود و تحصیلات را در همانجا ادامه داد و پ...
مردم را آگاه بکنیم؛
ما با اهلسنت راه مسالمت کامله را داریم؛ هیچ اشکالی نداریم. آنها به طریقۀ خودشان باشند، ما هم به طریقۀ خودمان. مدارک را نشان میدهیم؛ کاری نداریم. شهادتین را که ما هم قائل هستیم، آنها هم قائلاند....
در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادیای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین علیهالسلام از آنجا عبور میكرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون میدانست او همواره به زیارت حضرت علی علیهالسلام میرود، او را مسخره میكرد. حتی یکبار ...
ما خیال میکنیم که معصومین به زیارت ما محتاجاند. در ایام اربعین، کربلا پر از دستهجات شیعیان عراق از طوایف مختلف عربها و کُردها میشد که یکی از آنها را در ایام سال نمیدیدیم و در شعرهایشان از خاندان مرتضی تجلیل و به آنها اظهار محبت و مودّت میکردند. اشخاص و جماعت متعدد از سرتاسر عراق، هر دسته ...
هفتم [صفر] هم ولادت است، هم وفات. جمع بین این دو این است که [در مجلسها] شخص فضائل مولود را نقل بکند، و مصائب متوفای دیگر را هم نقل بکند. [این عمل] جمع بین حقین است. هم مصائب آن [امام] دیگر را نقل بکند، همین خودش عزاداری است. هم فضائل این مولود را نقل بکند، همین هم فرحآور است. ملاحظه فرمودید؟ جمعش ...
چهارهزار از اجنه آمدند و [به امام حسین علیهالسلام] گفتند: اگر اجازه بدهی، همینجا که هستی، هنوز نرسیده به جیش کربلا، ما هلاکشان میکنیم، بدون اینکه اصلاً التقاء فریقینی بشود.۱ [امام حسین علیهالسلام] گفت: «والله من اقدر۲ از شما هستم، اما اگر من کشته نشوم، این خلق منکوس، به چهچیز امتحان میشوند؟»...
بهطور قطع ما احتیاج به عامه نداریم. امام باقر و امام صادق علیهماالسلام حتی در فقه، گذشته از کمالات و کرامات و معارف، از آنها برتر بودند.
اهل تسنن خود نقل کردهاند که زنی، شوهر یا یکی از بستگانش فوت کرده بود، و درباره سهم ورثه سؤال میکرد و ما با انگشتها مشغول حساب سهام و فرض هر کدام بودیم، که امام...