بعد از تسلط انگلیسی‌ها بر نجف، کماندوی انگلیسی نزد مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی می‌رود و می‌گوید: شما باید به لندن بروید. ایشان فوراً در جواب می‌فرماید: آنجا برای شما خوب است و اینجا برای ما؛ یعنی شما هم نباید اینجا بمانید، و جای شما نیست! عاقبت هم به‌جهت فتوایی که ایشان درباره تحریم حکومت کفر بر بلاد...

مردم این زمانه مرجعی را می‌خواهند که به او وجوهات بدهند و دست او را ببوسند، به شرط اینکه تابع و مطیع آنها باشد، نه متبوع و مطاع! کفار، علمای شیعه را به‌عنوان مُحلّل می‌خواهند تا از طریق نفوذ و قدرت آنها به قدرت برسند؛ لذا همین که قدرت به آنها منتقل شد، دیگر با مراجع کاری ندارند. حاضرند به آنها احترا...

خلیفه ثانی در برابر حجرالاسود می‌ایستد و می‌گوید: «وَالله‏ِ یا حَجَرُ، إِنا لَنَعْلَمُ أَنک حَجَرٌ لا تَضُر وَ لا تَنْفَعُ إِلا أَنا رَأَینا رَسُولَ الله‏ِ ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ یحِبک فَنَحْنُ نُحِبک؛ ای سنگ، به خدا سوگند ما می‌دانیم که تو سنگی و هیچ سود و زیان نمی‌رسانی، جز اینکه دیده‌ایم پی...

هر چه خلیفه ثانی خواست خالد‌بن‌ولید را به‌خاطر تجاوز به ناموس مالک‌بن‌نویره و کشتن او، از بین ببرد، ابوبکر نگذاشت، تا اینکه دومی سر کار آمد و او را عزل کرد،١ ولی خالد در جای خلوتی به او گفت که اگر مالک را برای خودم کشتم، سعد را برای شما نگه داشتم، و به همین دلیل دومی از او دست برداشت....

با اینکه ابن‌حجر ـ شاید در کتاب اصابه خود ـ در فضیلت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نوشته است: از کشته شدن عمار معلوم شد که حق با علی علیه‌السلام بوده است؛ «ظَهَرَ بِقَتْلِ عَمارٍ أَن الصوابَ کانَ مَعَ عَلِی علیه‌السلام»؛١ زیرا پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم درباره عمار فرمود: «آخِرُ شَرابِک اللبَنُ ...

یکی از مفاخر شیعه این است که «بِسْمِ الله‏ِ الرحْمنِ الرحِیمْ» را در نمازهای یومیه ـ چه جهریه و چه اخفاتیه ـ١ به جهر می‌خوانند، به‌خلاف عامه که آن را در جهریه هم اخفاتاً می‌خوانند یا اصلاً نمی‌خوانند، با اینکه در روایت آمده است: اگر کسی «بسم الله‏ِ الرحمن الرحِیم» را جهراً نگوید، شیطان سوارش می‌شود....

صبح تا ظهر با ابن‌زبیر اقامه جماعت می‌نمودند و در نماز او شرکت می‌کردند و او امام مسلمان‌ها بود، و از ظهر تا شب حجاج سرکار آمد و ابن‌زبیر را کشت و امام مسلمان‌ها شد؛ لذا از دست کسانی که جمعه و جماعت آنها را ترک می‌کردند، زیاد ناراحتند. وقتی یکی از محدثین اهل تسنن به سفیان ثوری ـ از محدثین بزرگ عامه ...

محمد‌بن‌عبدالله‌بن‌حسن در نامه خود به منصور، فضائل طائفه و شخص خود را بیان می‌کند. از جمله می‌نویسد: «لَمْ یخْلُط فِینَا الْعَجَمِیةُ؛ هیچ غیرعربی در طائفه ما آمیخته نشده است». شاید این سخن او امام سجاد تا امام صادق علیهم‌السلام را هم شامل شود. منصور به او جواب می‌دهد که عرب و عجمی در کار نیست....

عبدالله ابن‌زبیر اصل صلوات را ـ نه‌تنها صلوات بر آل ـ در خطبه نماز جمعه نمی‌گفت و دلیلش این بود که می‌گفت: در این صورت بنی‌هاشم سر و گردن‌هایشان را بلند می‌کنند! همچنین ـ نعوذبالله! ـ می‌گفت: «إِنّ لَهُ اهل‌بیت سُوءٍ؛ رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم اهل‌بیت بدی دارد».١ و نیز می‌گفت: می‌خواهم چاهی ...

با اینکه عمر‌بن‌عبدالعزیز سب حضرت امیر علیه‌السلام را منع کرد، ولی گویا بعد از او هم باز برخی بنی‌امیه آن حضرت را لعن می‌کردند؛ زیرا مروان می‌گفته است: «إِن حُکومَتَنا لا تَسْتَقِیمُ إِلا بِسَب عَلِی؛ حکومت ما جز به سب و لعن علی ـ علیه‌السلام ـ پابرجا نمی‌ماند»؛ لذا تا شش ماه از عمر‌بن‌عبدالعزیز در ...