در تابستان١٣۵٣ که مشهد مقدس بودیم، مرحوم مطهری رحمهالله قصد داشت پدرم و علامه طباطبایی رحمهالله را به باغی در فریمان دعوت كند. مرحوم مطهری رحمهالله به من گفت: «آقا را وادار کن و شما هم بیا. اینها [یعنی آیتالله بهجت و مرحوم علامه طباطبایی]، سالها باهم رفیق و مأنوس بودهاند. بگذار اینها را باهم...
و از این خیلی خیلی خیلی عجیبتر این که ما درک کردیم که یکی از آقازادههای همین علمای بزرگِ معروف ما که گفت: «در مشهد بودم، شب در خواب دیدم که گنبد حضرت رضا علیهالسلام برداشته شد و بالا بین آسمان و زمین سریری گذاشته شد. دو نفر روی آن نشستند. در خواب فهمیدم که یکیشان «عیسیبنمریم» است و دیگری خود «...
برای حضرت عبدالعظیم علیهالسلام عظمت و احترام خاصی قائل بودند؛ نه از نظر امامزاده بودنش، بلکه از نظر اینکه حضرت عبدالعظیم علیهالسلام به مقامات عرفان و توحید رسیده بود. یعنی امامزاده بودن یک جهتش بود و مزید بر آن، عالم بالله بودن حضرت عبدالعظیم بود....
ابراهیمبنعباس گوید: ... [حضرت رضا علیهالسلام] و هرگز در حضور کسی، پای خود را دراز نکرد، و هرگز در نزد هیچ همنشینی تکیه نکرد. و هرگز ندیدم که یکی از خادمان و غلامان خود را دشنام گوید، و هیچگاه ندیدم که آب دهان بیندازد، و هرگز ندیدم که در خندهاش قهقهه کند، بلکه خندهاش تبسم بود.
وسائلالشیعه، ج...
فرزند حضرت آیتالله بهجت قدسسره گفت: توجه به سادگی و عنایت به سیره بزرگان دین از خصوصیتهای مرحوم ابوی بود بطوریکه ایشان همیشه میگفتند « من یک طلبهام » و بر میثاق طلبگی پایبند بودند.
...
یکی از شاگردان عرض کرد: در ماه رمضان میخواهم به مشهد مشرف شوم. حضرت آیتالله بهجت قدسسره فرمودند: خَیرَ مَشْهَدٍ تَشْهَدُونَ (در بهترین محل حضور، حاضر میشوید و میروید) در آنجا سعی کنید از معدن نور استضائه کنید و معدن نور را استخراج نمایید.
در محضر بهجت، ج۲، ص۲۵۶
...
کار به جایی رسیده که در ابتلائات هم حال دعا کردن نداریم. در حدود سی چهل سال پیش جوان شکستهبندی در قم نقل کرد که روزی زن مُحجبهای به درِ مغازه من آمد و اظهار داشت که استخوان پایم از جا در رفته و میخواهم آن را جا بیندازی، ولی در بازار نمیشود؛ چون میترسم صدایم را افراد نامحرم بشنوند، اگر اجازه می...