حضرت آیتالله بهجت میفرمودند: «اگر اهل تهران هفتهای یک مرتبه به زیارت حضرت عبدالعظیم مشرف نشوند، جفا کردهاند».
از سلاله پاکان بود و نسبش با چهار واسطه به امام حسن مجتبیعلیهالسلام میرسید؛ عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید، فرزند امام حسنعلیهالسلام.
حضرت آیتالله بهجت میفرمودند: «اگر اهل تهران هفتهای یک مرتبه به زیارت حضرت عبدالعظیم مشرف نشوند، جفا کردهاند».
عبدالعظیم نیز مانند پدرانش اهل فضل و تقوا بود. روزی اعتقادات خود را یکبهیک بر امام هادیعلیهالسلام عرضه کرد و امامعلیهالسلام اعتقاداتش را با این جمله امضا فرمود: «انت ولینا حقاً؛ تو دوستدار و یاور حقیقی ما هستی».
تاریخ ولادت و وفات ایشان در کتابهای معتبر قدیمی ذکر نشده، اما در برخی کتابهای متأخرین چهارم ربیعالثانی ١٧٣ هـ.ق را روز ولادتش و پانزدهم شوال ٢۵٢ هـ.ق را روز وفاتش نوشتهاند.
از این که بگذریم، به امر مهمتری میرسیم و آن نحوه زندگی ابوالقاسم است؛ اینکه روزهای بین ولادت و وفاتش را چگونه گذرانیده است. شکی نیست که عمری پر برکت داشته؛ چراکه وقتی به سراغ کتابهای روایی شیعه میرویم، میبینیم که احادیث بسیاری را از امام جواد و امام هادیعلیهماالسلام نقل کرده و البته در این مسیر، رنجهای بسیاری نیز متحمل شده است.
روزی اعتقادات خود را یکبهیک بر امام هادیعلیهالسلام عرضه کرد و امامعلیهالسلام اعتقاداتش را با این جمله امضا فرمود: «انت ولینا حقاً؛ تو دوستدار و یاور حقیقی ما هستی».
اما از نقل روایت مهمتر، همان درایتی است که او را تا آنجا بالا برده که زائر او مانند زائر امام حسینعلیهالسلام است. نقل شده که امام هادیعلیهالسلام به شخصی از اهل ری که به کربلا مشرف شده بود فرمود: «بدان که اگر قبر عبدالعظیم را که در محل زندگیتان واقع شده، زیارت کرده بودی، مانند کسی بودی که حسین را در کربلا زیارت کرده است». اینگونه تمجیدها کمی یا شاید هم خیلی از فهمهای عادی مردم بالاتر است. مانند آیتالله بهجت اینها را بهتر میفهمند. همین درک و معرفت او را مقید کرده بود که حتماً پیش از سفر مشهد و پس از آن، به زیارت شاه عبدالعظیم بیاید؛ حتی اگر نیمهشب بود و درهای حرم را بسته بودند، میآمد و با ساک و چمدان، پشت در مینشست تا در را باز کنند.
عبدالعظیم به ری آمد. در آن مدت هم کارش روزه و عبادت بود. صاحببنعباد (متوفای ٣٨۵ هـ.ق) مینویسد که در آن مدت، مخفیانه به قبری که اکنون مقابل آرامگاهش قرار دارد میرفت و میفرمود: «این قبر مردی از فرزندان موسیبنجعفر است».
[همو میگوید] که یکی از شیعیان در خواب، رسول خداصلیاللهعلیهوآله را دید که به او خبر وفات عبدالعظیم و محل دفن او را داد. خبری که با واقعیت مطابق شد. همان روز ابوالقاسم را به همان مکان، که در آن زمان، باغی بود، آوردند و دفن کردند. هنگام غسل، کاغذی در لباسش یافتند که نسب پاکش را نوشته بود. میرداماد درباره فضیلت زیارتش روایت مهمی نقل کرده است: «من زار قبره وجبت له الجنة؛ هر که قبر او را زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود».
بیشک این مقام و منزلت را کسب نکرده است، مگر به طاعت همان امامانی که راوی احادیث ایشان بوده است. بزرگان [همچون آیتالله بهجت] میگویند: راهی که امثال او رفتهاند، بر ما نیز بسته نیست.