خوب است انسان کار امروز را به فردا، بلکه کار هیچساعتی را به ساعت دیگر احاله نکند، مگر از روی عذر، وگرنه نمیداند که بعد از این ساعت چطور میشود.
یادم میآید زمانی در ایام تحصیل مریض بودم، و نمیتوانستم درس بخوانم و فکر کنم و فرمایش استاد را تعقل نمایم، ولی میتوانستم تا محل درس که مقبره آقا محمدتقی شیرازی رحمهالله بود بروم و در مجلس درس استاد شرکت کنم. اگر نمیرفتم درس فوت میشد، و اگر میرفتم نمیتوانستم درباره مطالب استاد فکر و تعقل کنم؛ لذا با خود گفتم: میروم و تنها الفاظ را بدون فکر و نظر، در خاطر میسپارم و یادداشت میکنم. به درس رفتم و از اول تا آخر درس، فقط الفاظ را بدون فکر، حفظ و بعد از درس ثبت کردم و عملاً حتی یک لفظ را از قلم نینداختم، ولی درباره آن هیچفکر نکردم. بعد که حالم مساعد شد، به نوشتهها مراجعه کردم دیدم که درست ضبط کردهام.
بار دیگر مریض شدم، دیدم نمیتوانم در درس شرکت کنم، به درس نرفتم، ولی نوشتههای دیگران را گرفتم و درج کردم.١