بهترین برهان برای اثبات ولایت و خلافت اهلبیت علیهمالسلام، همان استدلال مخالفین است برای ردّ ولایت اهلبیت و اثبات آن برای شیخین، مانند غریقی که یتَشَبَّثُ بِکلِّ حَشیشٍ (به هر خار و خاشاکی چنگ میزند).
روایاتی در فضل ابیبکر نقل کردهاند و در پی آن نوشتهاند: «این گفتار رسول اللّه صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم است که شیعه آن را رد میکنند، با اینکه خدا درباره آن حضرت میفرماید: «وَ مَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحَی؛ او از سر هوا و هوس سخن نمیگوید، و سخن او تنها وحی است که به او وحی میگردد».۱
میگوییم: چطور شد درباره گفتار دومی که در پاسخ رسول خدا صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم گفت: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیهْجُرُ؛ این مرد قطعاً هذیان میگوید!» این سخن را نمیگویید که «وَ مَا ینطِقُ عَنِ الْهَوَیآ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یوحَی». البته حرفهای آنها هیچتناقض ندارد، چون بخشی از این حرفها در یک صفحه نوشته شده، و بخش مناقض با آن در صفحه دیگر و در تناقض، وحدت زمان و مکان معتبر است! درباره غصب فدک برای اینکه خانه علی علیهالسلام را ببندند، راه چارهای پیدا نکردند جز اینکه این حدیث را جعل کردند که حضرت رسول صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم فرمود: «نَحْنُ مَعاشِرَ الأَ نْبِیاءِ لا نُورِّثُ ذَهَباً وَ لا فِضَّةً وَ لا عِقاراً وَ لا داراً، وَ لکنّا [وَ إِنّما] نُوَرِّثُ الإیمانَ وَ الْحِکمَةَ و الْعِلْمَ وَ السُّنَّة؛ ما گروه پیامبران طلا و نقره و زمین و خانه به ارث نمیگذاریم، بلکه ایمان و حکمت و علم و سنت به ارث میگذاریم».۲[۲]
میگوییم: چطور شد که شما هم درهم و دینار را وارث شدید و هم علم و حکمت را و هم امارت و خلافت را، ولی اهلبیت نه وارث درهم و دینار شدند و نه وارث علم و حکمت و نه...؟!
خلاصه اینکه، به عقیده بنده، نشر کتابهای استدلالی عامه به شرط اینکه مانع از نشر کتب جوابیه خاصه نباشد، خوب است.