صفحه اصلی

در حال بارگیری...
مصاحبه

مصاحبه با حجت‌الاسلام و المسلمین ابوترابی

از شاگردان درس خارج فقه و اصول حضرت آیت‌الله بهجت قدس سره

به‌نظر حضرت‌عالی چه عواملی سبب شده بود که حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت رضوان‌الله‌تعالی علیه در فهرست یکی از کم‌نظیرترین علما و عرفای تاریخ تشیع قرار بگیرد؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. شاید با اطمینان بتوان گفت که شخصیت فرزانه، عالم بی‌بدیل، عارف واصل، فقیه نستوه، زاهد وارسته و دلباخته به حق، عالم هوشمند و زمان‌شناس حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت قدس‌سره‌الشریف یکی از ستاره‌های پرفروغ جهان اسلام و عالم تشیّع، و یکی از شخصیت‌های استثنایی تربیت‌یافته در مکتب قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله بودند.

به تعبیر آن بزرگوار «کارخانه قرآن و عترت، از یک ظرفیت استثنایی برخوردار است» که می‌توان در این کارخانه شخصیتی چون آیت‌الله بهجت را یافت. او محصول تربیت دینی بود، ثمره تربیت قرآن و عترت، ثمره مدرسه اهل‌بیت علیهم‌السلام، میوه شیرین عرفان ناب برآمده از متن دین بدون نیاز به کمترین پیرایش بود. شخصیتی که از پیش از بلوغ، تمام توان و استعداد خویش را برای ذوب شدن و فانی شدن در آموزه‌های دینی، دستورات و مبانی اسلامی و بالأخره فنای در حق به‌کار گرفته بود.

از پیش از بلوغ، دامان پاک و گوهر وجود او تا لحظه ملاقات حضرت ملک‌الموت و اجابت دعوت خدا، لحظه‌ای به گناه آلوده نمی‌شود.

به نظرم رمز موفقیت ایشان اولاً، آن بود که خدای متعال او را انتخاب کرده بود. جذْبه قدرتمند الهی او را شیفته خود کرده بود و بر اساس این ارادت و عشق، عمری را سالک اِلی‌الله و واصل به حق بود؛ این مهم‌ترین و عالی‌ترین رمز موفقیت آن شخصیت بود.

در کنار این جذْبه الهی، او با استعداد و هوشی سرشار، و نبوغی به معنای واقعی، دارای فهمی بسیار بلند و رفیع، و حافظه‌ای بسیار قدرتمند بود. بنده با اینکه سعادت داشتم از نزدیک شخصیت‌های بزرگی را زیارت کنم، اما در بین بزرگانی که توفیق زیارت آنها و درک محضرشان را داشتم، حضرت آیت‌الله بهجت در یک سطح بلندی از استعداد و حافظه قرار داشتند.

می‌فرمودند: «روزی به علت شدت تب و کسالت، احساس کردم توان حضور در درس را ندارم و باید استراحت کنم، بالأخره ـ به‌واسطه علاقه شدید، به حضور در کلاس درس ادامه دادند ـ به این نتیجه رسیدم که در کلاس درس حضور پیدا کنم، اما در کلاس استراحت کنم. ذهن خودم را فعال نکنم و در حال استراحت، سخنان استاد را به خاطر بسپارم، حفظ کنم و هنگام سلامت، به محفوظات خودم بیندیشم و فکر کنم». در ادامه فرمودند: «در کلاس درس حاضر شدم و با آرامش، مطالب استاد را حفظ کردم و به خاطر سپردم، بعد در هنگام سلامت در آنچه که به خاطر سپرده بودم اندیشیدم». از این خاطره چند نکته را می‌توان استفاده کرد: هوش و ذکاوت، حافظۀ قوی، نظم و در کنارش عزم.

از پیش از بلوغ، دامان پاک ایشان، گوهر وجود ایشان تا لحظه ملاقات حضرت ملک‌الموت و اجابت دعوت خدا، لحظه‌ای به گناه آلوده نمی‌شود و از آن عزم و اراده استوار الهام می‌گیرد. اراده بندگی خدا را نمودند و عزم عبودیت در وجودشان شکل گرفت. در کنار عزم، نظم برآمده از خِرَد، از جمله مهم‌ترین عوامل موفقیت ایشان و همه شخصیت‌های موفق در طول تاریخ است.

حضرت آیت‌الله‌العظمی بهجت از آغاز نوجوانی به این حقیقت رسیدند که عمر پرارزش خویش را در چند راه بهره‌گیرند و استفاده کنند: اولاً، عمر را بستر عبودیت حق و بندگی خدای سبحان قرار دهند و اجازه ندهند در این بستر زیبای عمر، هوا و هوس، مطامع دنیوی، شهوات و شیاطین ذره‌ای حضور و بروز پیدا کنند؛ این یکی از تصمیمات کلیدی آن بزرگوار بود و با یک مراقبه جدی تا آخرین لحظه از این اراده حراست کردند.

ایشان به حقیر فرمودند: «پیش از بلوغ، در کربلای معلّی در نماز جماعتی حضور پیدا می‌کردم و در آن نماز جماعت مکاشفاتی داشتم، حالاتی داشتم و به‌واسطه طفولیت و خردسالی و نوجوانی فکر می‌کردم همه در نماز این حالت را دارند.»

نکته دوم اینکه، عمر خویش را در راه رسیدن به مدارج بلند معرفةالله به‌کار گرفتند و عبادت را ابزاری برای معرفت قرار دادند. او با همه محافظتی که بر عبادت و همه دقتی که بر انجام تکالیف الهی داشت ـ از یک مستحب نمی‌گذشت و مکروهی را مرتکب نمی‌شد ـ اما با همه این مراقبه جدی بر انجام تکالیف، توجه داشت که باید عبادت او زمینۀ معرفت او را فراهم بیاورد. ازاین‌رو به این روایت توجه ویژه‌ای داشت که اگر کسی ساعتی از عمرش بگذرد و در آن ساعت بر معرفتش به خدا افزوده نشود، گرفتار خسران است. مراقب بود مدارج معرفت او به خدای متعال در لحظات عمر ارتقا‌ پیدا کند.

ایشان در کنار عزم برای رسیدن به معرفةالله، اراده نمودند که در فهم دین، فهم قرآن و فهم روایات رسیده از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و اهل‌بیت آن حضرت علیهم‌السلام، از همه ظرفیت خویش بهره بگیرند؛ لذا کوشیدند تا در کنار کسب مراتب معرفةالله به کسب مدارج بلند معرفت معارف دین، آموزه‌های قرآن و پیامبر اکرم و اهل‌بیت او علیهم‌السلام دست بیابند و در این وادی گوی سبقت را از بسیاری ربودند.

به نظر شما کدامیک از ابعاد وجود آن شخصیت بزرگوار، ناشناخته مانده است؟

به نظرم کسی نمی‌تواند به ابعاد گسترده شخصیت ملکوتی و عرفانی آن عالم فرزانه و عبد صالح دست پیدا کند، مگر آنکه خود، آن راه را رفته باشد. اگر شخصاً به آن مدارج و مراتب علمی و عرفانی دست یافته باشد، می‌تواند از آن ابعاد استثنایی شخصیت او دریافت روشنی را داشته باشد. ما در این حد دریافتیم که او عمر خود را در راه بندگی خدا سپری کرد، مراقب بود که لحظه‌ای از یاد خدا غافل نباشد، اما انسانی که بیش از نود سال با معرفت و علم و ادب در محضر خدای سبحان و اولیای او زانو می‌زند و مسیر بندگی را می‌پیماید، به چه مدارج بلندی دست می‌یابد، قابل تصور نیست. او مراتب بلندی از معرفت را داشت.

 ایشان به حقیر فرمودند: « پیش از بلوغ، در کربلای معلّی در نماز جماعتی حضور پیدا می‌کردم و در آن نماز جماعت مکاشفاتی داشتم، حالاتی داشتم و به‌واسطه طفولیت و خردسالی و نوجوانی فکر می‌کردم همه در نماز این حالت را دارند». کسی‌که در سنین سیزده سالگی چنین نمازی را به‌جا می‌آورد و بیش از هشتاد سال بر انجام این نماز مراقبه دارد و هر لحظه‌ای در نماز اوج می‌گیرد، مگر ما می‌توانیم تصور کنیم به چه دریایی از معرفت، به چه شهودی، به چه نمازی واصل شده است؟! در نماز خود چه سیری دارد؟! چه عواملی را طی می‌کند؟! قطعاً قابل تصور نیست.

روزی فرمودند: گاهی بعضی به من مراجعه می‌کنند و می‌خواهند به آنها راهی را ارائه کنم، به آنها می‌گویم: «نگاه کنید ببینید من چه می‌کنم، آن کاری را که من می‌کنم انجام ندهید!».

ازاین‌رو این ابعاد ناشناخته ماند. این بزرگان مراقبند که این زوایای عمیق شخصیت خود را پنهان بدارند، اینها از اسرار الهی است. البته حضرت آیت‌الله بهجت توجه داشتند راه را نشان بدهند، مسیر را ارائه کنند، گاهی می‌فرمودند که برنامه زندگی من روشن است، راه روشن است، مسیر روشن است. البته با دو ادبیات: گاهی پیام آن بزرگوار این بود که اگر می‌خواهیم راه مستقیم و صراط حق را بپیماییم، این مسیر بندگی و مسیر تحصیل و تهذیب، دوری از گناه، انجام تکالیف و اوامر الهی با دقت در وظیفه‌شناسی است.

در یکی از روزهایی که در خدمتشان به حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها مشرف می‌شدیم ـ معمولاً توفیق داشتم خدمتشان باشم ـ در صحن مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها ایستادند، نگاهی کردند به بنده و فرمودند: «هر روز باید فکر کنیم امروز وظیفه ما چیست»؛ یعنی گمان نکن من بر اساس عادت هر روز به زیارت حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها مشرف می‌شوم؛ هر روز فکر می‌کنم اگر امروز تکلیف هست مشرف می‌شوم؛ هر روز بررسی می‌کنم اگر تکلیف حضور در مسجد و اقامه نماز جماعت است، حضور پیدا می‌کنم؛ تکلیف را می‌‌بینم.

البته روزی به بنده فرمودند: گاهی بعضی به من مراجعه می‌کنند و می‌خواهند به آنها راهی را ارائه کنم، به آنها می‌گویم: «نگاه کنید ببینید من چه می‌کنم، آن کاری را که من می‌کنم انجام ندهید!». به عبارتی می‌خواستند بگویند «ادب از که آموختی، از بی‌ادبان»؛ ببینید بهجت چه می‌کند آن کار را نکنید، اوج بگیرید. این سخن هم سخن حقی بود، شکسته‌نفسی نمی‌کردند؛ نظر مبارکشان این بود که به محمدتقی بهجت نگاه نکنید، به سلمان فارسی نگاه کنید، به اولیای معصوم خدای سبحان نگاه کنید و آن راه را انتخاب کنید.

او با آنکه در اوج بندگی و عبودیت حرکت می‌کرد، اما هیچ‌گاه از خویشتن و از اعمال خود راضی نبود. همیشه استغفار می‌کرد، همیشه از اعمال خود توبه می‌کرد. او به دنبال عمل برتر بود، او نماز بهتر را می‌طلبید، او عبادت با خشوع بالاتر را طالب بود و با این نگاه حرکت کرد که به آن مقام رفیع دست یافت.

بی‌شک خاطراتی از ایامی که با ایشان بوده‌اید در ذهن شما باقی است؛ اگر برخی از آنها را نقل کنید، بهره می‌بریم.

روزی فرمودند: انسان حاضر است هرچه دارد بدهد، همه سرمایه‌هایی که به‌دست آورده تقدیم کند در مقابل یک وعده قطعی، که هنگام مرگ بی‌ایمان از دنیا نرود!

خاطرات فراوانی از آن عالم بزرگوار در ذهن موج می‌زند، روزی اظهار داشتند: انسان حاضر است هرچه دارد بدهد، همه سرمایه‌هایی که به‌دست آورده تقدیم کند ـ تصوّر کنید شخصیتی مثل آیت‌الله بهجت قدس‌سره‌الشریف چه سرمایه‌های کلانی در اختیار دارد، چه قدرتی خدا به او عنایت کرده است ـ همه سرمایه‌ها را انسان حاضر است تقدیم کند در مقابل یک وعده قطعی، که هنگام مرگ بی‌ایمان از دنیا نرود! یعنی محمدتقی بهجت بعد از نود و اندی سال مراقبه و دقت در رفتار، نگران است که هنگام مرگ، بی‌ایمان از دنیا برود. این معرفت نفس، این دغدغه نسبت به نفس خویش که «إنَّ النَّفسَ لَأمّارَةٌ بِالسّوءِ إلاّ ما رَحِمَ رَبّی» و این مراقبه موجب شد که آن بزرگوار به آن مراتب عالی از کمال دست یافت. تلاش او با این مراقبه همراه بود.

 

دربارۀ درس ایشان چه مطلبی در خاطر دارید؟

کلاس درس آیت‌الله بهجت قبل از آنکه کلاس انتقال علوم حصولی و علوم کلاسیک باشد، کلاس انتقال معارف و تعالیم و آموزه‌های دینی و اخلاقی بود؛ اولاً، خانه محقّر او؛ اتاقی که قطعاً یکی از محقّرترین اتاق‌ها و خانه‌های قم بود. از ایشان زهد می‌بارید؛ روزی به بنده فرمودند: ـ این جمله را قطعاً به کسی نگفتند ـ اگر بدانند در این خانه به من چه می‌گذرد، مرا با جرثقیل از این خانه بیرون می‌برند! زندگی او، خانه او، درسی ماندگار بود. دوم، رفتار او، توجه او، هنگام درس به خدای متعال، آداب تدریس که از رفتار و سلوک او موج می‌زد. قبل از آنکه استاد را ببینی خدا را می‌دیدی؛ قبل از آنکه سخن او را بشنوی سخن خدا را می‌شنیدی.

علاوه بر این، خصوصاً در سال‌های قبل، تقریباً حدود نیم ساعت قبل از شروع درس و حدود نیم ساعت بعد از درس از علمای بزرگ، از اساتید بزرگ، از اولیای حق مطالبی را بیان می‌کردند که مناسب با نیاز مخاطب بود. جمله‌‌ای را می‌گفتند که سؤال مخاطب را پاسخ می‌داد. ایشان کاملاً به این مرتبه رسیده بودند که به معنای واقعی کلمه واعظ باشند و نیاز مخاطب را بشناسند. معمولاً هر مطلبی، متوجه به نیازی بود که این پزشک معالج تشخیص می‌داد.

ایشان مراقب بودند مبادا زمینه‌ای برای سوء استفاده دیگران فراهم شود. چه معارفی را نگفتند برای اینکه مبادا دیگران سوء استفاده کنند.

شاید پیام روشن این کلاس این بود که علوم حوزوی و علوم مدرسه و دانشگاه، اگر در پوشش و در پناه علوم و معارف قرآن و اهل‌بیت علیهم‌السلام و در پناه تربیت دینی باشد، نقش دارد و اگر از این پوشش قوی و قدرتمند بهره‌مند نگردد، نمی‌تواند گره‌گشا باشد. به تعبیر مولوی «علم‌های اهل دل حمّالشان/ علم‌های اهل تن احمالشان».

اگر آیت‌الله بهجت‌‌ها می‌خواستند دکانی باز کنند، بزرگ‌ترین دکان تاریخ بود. مراقب بودند مبادا زمینه‌ای برای سوء استفاده دیگران فراهم شود. چه معارفی را نگفتند برای اینکه مبادا دیگران سوء استفاده بکنند. لذا باید توجه کنیم به مسیر بندگی خدای متعال، از قلب دیگری خبر دادن، حادثه‌ای را پیش‌بینی کردن، این مسائلی که افراد متأسفانه به این امور توجه دارند، ملاک تقرب به خدا و ملاک کمال نیست. ملاک کمال انسانی، بندگی و معرفةالله است، عبودیت خداست.

موفق باشید والسلام.

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها