خداوند متعال میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی؛ و اگر قرآنی بود که کوهها با آن به گردش میآمد، یا زمین پیموده میشد (طیالارض)، یا مردگان به سخن میآمدند».۱ آیا جواب «لَوْ» غیر از این است که لَکانَ هذَا الْقُرْآنَ (قطعاً خود همین قرآن بود).
جمله «بَل لِلهِ الأمْرُ جَمِیعًاً؛ سررشته همه کارها بهدست خداست»۲ نیز اشاره به این است که اعجاز قرآن اختصاص به خوارق عادات مذکور ندارد، بلکه «تِبْیـنًا لِکلِ شَیءٍ؛ بیانگر هر چیز»۳ است.
اما به چه دلیل این خرق عادات به قرآن منسوب است؟ به دلیل خود قرآن که از قبیل خرق عادت است؛ زیرا: کل إِناءٍ ینْضَحُ بِما فیه (از کوزه همان تراود که در اوست). اگر قرآن را بهصورت واقعیاش ببینیم، آنگاه معلوم میشود که دست از ترنج میشناسیم یا نه! آیا ما به قرآن و عترت ملتزم هستیم؟! آیا عامه به قرآن، و ما به عترت ملتزم هستیم؟!