امینالاسلام، فضلبنحسن طبرسی در سال ۴۶٨ یا ۴۶٩ هـ.ق دیده به جهان گشود و دوران کودکی خود را در جوار بارگاه ملکوتی امام هشتم علیهالسلام گذراند. شیفتگی او به اندوختن علم و دانش از همان زمان مشهود بود و با پشتکار فراوان، خود را به سطوح عالی علم و دانش رساند. از محضر اساتید مطرح روزگار خویش، مانند ابوعلی طوسی، فرزند شیخ طوسی، بهرهها برد.
تلاشهای شیخ طبرسی و برکاتی که از همجواری حضرت علیبنموسی علیهالسلام نصیب او شده بود؛ در زمینههای مختلفی به بار نشست. در سال ۵٢٣ هـ.ق به سبزوار کوچ کرد؛ شهری که در آن زمان رونق علمی فراوانی داشت. در آنجا مسئولیت یکی از مدارس مهم را برعهده گرفت. کرسی تدریس خویش را در این شهر برپا ساخت و تشنگان علوم اسلامی را با وسعت دانش خویش سیراب کرد. وقتی نام شاگردان امینالاسلام را مشاهده میکنیم، مییابیم که آن درس و بحثها واقعاً نتیجهبخش بوده است؛ چراکه بزرگانی چون قطبالدین راوندی و محمدبنعلیبنشهر آشوب، ثمره آن جلسات بودند.
حضرت آیتالله بهجت قدسسره میفرمودند: «تفسیر مجمعالبیان کرامتی است که لَم یسْبِقْهُ سابقٌ وَ لَمْ یلْحَقْهُ لاحِقٌ (پیش از این مانندی نداشته و پس از آن نخواهد داشت)؛ زیرا هر مطلبی را که انسان بخواهد، در جای خودش پیدا میکند»
امینالاسلام طبرسی، نهتنها استادی متبحر بود، بلکه در تألیف نیز از عالمان پرتوفیق شیعه بهشمار میآید. مشهورترین کتاب ایشان، تفسیر مجمعالبیان است که هنوز هم با گذشت نزدیک به هزار سال از زمان تألیفش، هیچ محققی در زمینه تفسیر از آن بینیاز نیست؛ چراکه علاوه بر محتوای پربارش، روش نوشتاری آن نیز بسیار محققپسند است. حضرت آیتالله بهجت قدسسره نیز از این کتاب و روش پژوهشی آن تمجید میکرد و میفرمود: «تفسیر مجمعالبیان کرامتی است که لَم یسْبِقْهُ سابقٌ وَ لَمْ یلْحَقْهُ لاحِقٌ (پیش از این مانندی نداشته و پس از آن نخواهد داشت)؛ زیرا هر مطلبی را که انسان بخواهد، در جای خودش پیدا میکند».
درباره یکی از انگیزههای نوشتن این تفسیر، حکایت جالبی از مرحوم طبرسی نقل شده است. میگویند: زمانی سکتهای بر شیخ عارض شد. اطرافیان به گمان اینکه از دنیا رفته، او را غسل و کفن کردند و به خاک سپردند. آنگاه که جمعیت پراکنده شدند، شیخ به هوش آمد و خود را در تاریکی قبر یافت، در آنجا نذر کرد که اگر خداوند او را از این گرفتاری نجات دهد، کتابی در تفسیر قرآن بنویسد. همان شب، کفندزدی قبر او را نبش میکند تا کفنهای شیخ را بدزدد، وقتی کفن را باز میکند، شیخ دست او را میگیرد و سعی میکند وی را که سخت ترسیده بود متوجه حادثه کند. عاقبت، امینالاسلام طبرسی با کمک کفندزد از گور نجات مییابد. امینالاسلام به او هدایای بسیاری میدهد و همین ماجرا هم موجب توبه آن شخص میشود. شیخ طبرسی نیز به نذر خویش وفا کرده، کتاب «مجمعالبیان» را مینویسد.
ایشان در موضوع روایت نیز کتاب ارزشمند «إعلامُ الوَریٰ بأعلامِ الهُدیٰ» را تألیف کرد و به وسیله این کتاب کوشید تا چهارده معصوم علیهمالسلام را از طریق روایات شیعه و سنی، معرفی نماید.
سرانجام این عالم خستگیناپذیر در سال ۵۴٨ هـ.ق در شب عید قربان در سن هفتادونه یا هشتاد سالگی، پس از عمری تلاش و خدمت به مکتب اهلبیت علیهمالسلام در شهر سبزوار به دیار باقی شتافت. پیکر او را به مشهد انتقال دادند تا پس از سالها همسایگی با امام هشتم علیهالسلام، دوباره در جوار رحمت آن امام رئوف آرام گیرد. امروز هم پس از گذشت قرنها از وفاتش، مقبره او زیارتگاه شیعیان و محبان اهلبیت علیهمالسلام است.