حضرت آيت الله بهجت ميفرمودند: «اين سه شخصیت (سید مرتضى، شیخ مفيد و شيخ طوسى) خيلى بزرگوار بودهاند و تقريباً به مذهب حيات دادند، بلكه شالوده و اساس و پايه مذهب تشیع را اينها ریختهاند. جَزاهُمُاللّهخَيْراً».
شهر طوس از کهنترین شهرهای ایران است که بهویژه به برکت حضرت علیبنموسیالرضاعلیهالسلام، از مراکز علمی و فرهنگی بهشمار میرفته است. محمدبنحسن طوسی در سال ٣٨۵هـ.ق. در این شهر دیده به جهان گشود. دوران کودکی و مدتی از جوانی را در همان شهر گذراند و در بیستوسه سالگی به عراق رفت و در بغداد ساکن شد. او پس از ورود به عراق، پنج سال آخر عمر شیخ مفیدرحمهالله را درک کرد و پس از او، وارد حلقه شاگردان سیدِ مرتضی شد. سید مرتضی ـکه پس از شیخ مفید، زعامت شیعه را به عهده گرفته بودـ بهخوبی به نبوغ شیخ طوسی پیبرده بود و عنایت ویژهای به او داشت. شیخ نیز قدردان زحمات استاد بود و تا آنجا پیش رفت که پس از وفات سیدِ مرتضی، جای وی را گرفت و زعیم شیعیان شد.
حضرت آيت الله بهجت ميفرمودند: «اين سه شخصیت (سید مرتضى، شیخ مفيد و شيخ طوسى) خيلى بزرگوار بودهاند و تقريباً به مذهب حيات دادند، بلكه شالوده و اساس و پايه مذهب تشیع را اينها ریختهاند. جَزاهُمُاللّهخَيْراً».
در سال ۴۴۸ ه.ق. با ورود طغرلبیک به شهر بغداد، آتش فتنه میان شیعه و سنی بالا گرفت. با به آتش کشیده شدن کتابخانه بزرگ شیعی در این شهر و نیز خانه و کتابخانه شخصی شیخ طوسی، او مجبور شد به نجف اشرف، مهاجرت کند. نجف در آن روزگار، دهی کوچک بود و محدثانی انگشتشمار هم در آن زندگی میکردند، ولی رونق علمی چندانی نداشت. با ورود شیخ به این شهر، حوزهای بزرگ بهوجود آمد که بهتدریج جایگزین حوزه بغداد شد.
او دانش عظیمی را که از اساتید بزرگ خود، شیخ مفید، سید مرتضی، نجاشی، حسینبنعبدالله غضائری و… بهدست آورده بود، به حوزه نجف آورد. کلاس درسش پر بود از شیعه و سنی؛ ۳۰۰ نفر از مجتهدین شیعه و تعداد زیادی از سنیها.
شیخ در اکثر علوم مرسوم زمان خود دارای تألیف است و کتب متعددی در موضوعات حدیث، رجال، تفسیر فقه، اصول، کلام، ادعیه و سنن به رشته تحریر درآورده است.
شیخ بنا به نقل خود، همیشه مورد طعن مخالفین بود که فقه شیعه را سبک میشمردند. او همیشه در آرزوی این بود که پاسخی محکم به آنها ارائه کند؛ ازاینرو با نوشتن کتاب «المبسوط»، تحولی بزرگ در فقه شیعه به وجود آورد و فقه و اصول امامیه را وارد دوره جدیدی کرد. او را بهسبب خدمات فراوانش «شیخالطائفه» لقب دادند و لقب «شیخ» را نیز، به او اختصاص دادند. پیش از شیخ مرتضی انصاری، در هر جای فقه که «شیخ» گفته میشد، شیخ طوسی مقصود بود.
شیخ بنا به نقل خود، همیشه مورد طعن مخالفین بود که فقه شیعه را سبک میشمردند. او همیشه در آرزوی این بود که پاسخی محکم به آنها ارائه کند؛ ازاینرو با نوشتن کتاب «المبسوط»، تحولی بزرگ در فقه شیعه به وجود آورد و فقه و اصول امامیه را وارد دوره جدیدی کرد. او را بهسبب خدمات فراوانش «شیخالطائفه» لقب دادند و لقب «شیخ» را نیز، به او اختصاص دادند. پیش از شیخ مرتضی انصاری، در هر جای فقه که «شیخ» گفته میشد، شیخ طوسی مقصود بود.
در بزرگی و عظمت شیخ همین بس که بنا بر روایت تاریخ، کتاب «النهایة» او مورد تأیید امیرالمؤمنین علیعلیهالسلام واقع شده است. وقتی شیخ این کتاب را نوشت، مورد انتقاد برخی افراد واقع شد. در همان ایام برخی از شاگردان شیخ، امیرالمؤمنینعلیهالسلام را در خواب دیدند که فرمود: «شیخ این کتاب را فقط برای خشنودی خدا تألیف کرد و بس، او را همین کتاب برای توشه روز واپسینش بس است».
شب دوشنبه بیستودوم محرم ۴۶۰ ه.ق. شهر نجف پس از دوازده سال حیات و نشاط علمی، طعم تلخ فقدان عالمی بزرگ را چشید. شاگردان شیخ بنا بر وصیتی که کرده بود، او را در منزلش دفن کردند و باز بنا بر وصیتش، آنجا را مسجد قرار دادند. مسجدی که طی سالیان دراز، محل تدریس علمای بزرگی قرار گرفت.