صفحه اصلی

در حال بارگیری...
یادنامه

زندگی‌نامه کوتاه از شیخ صدوق

آیت الله بهجت می‌فرمودند: «بزرگ‌ترین شخصیت مذهبى ما شيعيان، مرحوم شيخ مفيد و مرحوم شيخ صدوق هستند».

 

گرچه در آن زمان، عالمان و محدثان بسیاری در شهر قم می‌زیستند، ولی مرجع شیعیان این شهر، علی‌بن‌بابویه‌رحمه‌الله بود. او دکانی کوچک در بازار داشت و از آنجا زاهدانه ارتزاق می‌کرد. ساعاتی را نیز در منزل خود به تدریس و تبلیغ و روایت مشغول بود. عمرش از پنجاه می‌گذشت، ولی هنوز فرزندی نداشت و سال‌های زندگی خود را بی‌ثمر می‌دید؛ ازاین‌رو به امام عصر‌علیه‌السلام متوسل شد و نامه‌ای برای آن حضرت نوشت. در آن نامه از ایشان خواست تا برایش دعا کند. حضرت صاحب‌الزمان در جواب نامه‌اش چنین مرقوم فرمودند: «به‌زودی دو پسر نیک روزیت می‌شود».

آیت الله بهجت می‌فرمودند: «بزرگ‌ترین شخصیت مذهبى ما شيعيان، مرحوم شيخ مفيد و مرحوم شيخ صدوق هستند».

در سال ۳۰۶ یا ۳۰۷ ه‍.ق. فرزندی که امام وعده آمدنش را داده بود، به دنیا آمد. پدرش او را محمد نامید. کودکی و بخشی از جوانی خود را به تربیت پدر بزرگوار خود گذراند. پدر دانشمندش، در عمل نیز آموزگار فرزند بود و اخلاق ناب محمدی صلی‌الله‌علیه‌وآله را با کردار خود، به او می‌آموخت. پس از گذشت بیست‌ودو سال، با پایان غیبت صغری، پدرش را نیز از دست داد. در همین سال‌ها، آوازه فضل و علمش در تمام شهرهای ایران و عراق پیچید و همه در آرزوی شنیدن حدیث از او بودند.

او مرد سفر بود. تقریباً به همه مراکز علمی آن زمان سفر کرد. سفر می‌کرد تا هم حدیث بشنود و هم احادیثی را که ـ‌به‌سبب حافظه کم‌نظیرش‌ـ حفظ بود، نشر دهد. استادش می‌گفت: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد، مایه شگفتی نیست؛ زیرا او به دعای امام زمان‌علیه‌السلام متولد شده است».

شیخ صدوق اولین کسی بود که روایات را در موضوعات گوناگون دسته‌بندی کرد و کتبی با موضوعات مختلف تألیف نمود؛ خصال، توحید، معانی‌الاخبار، عیون اخبار‌الرضا، صفات‌الشیعه، کمال‌الدین و ده‌ها عنوان کتاب دیگر. نجاشی‌رحمه‌الله نزدیک به دویست عنوان کتاب از تألیفات شیخ را در کتاب رجال خود نام برده‌ است.

استادش می‌گفت: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد، مایه شگفتی نیست؛ زیرا او به دعای امام زمان‌علیه‌السلام متولد شده است».

شیخ صدوق در سال‌های به‌بارنشستن علومش نیز، مورد عنایت امام عصر‌علیه‌السلام بود. شیخ درباره انگیزه تألیف کتاب «کمال الدین» نوشته که پس از سفر به مشهدالرضاعلیه‌السلام و مواجهه با شبهاتی که درباره امام زمان‌سلام‌الله‌علیه در میان مردم مطرح بود و همچنین با درخواست یکی از بزرگان، تصمیم می‌گیرد کتابی درباره امام مهدی‌‌سلام‌الله‌علیه  تألیف کند، ولی این کار محقق نمی‌شود تا آنکه شبی آن حضرت را در خواب می‌بیند که به او می‌فرماید: «چرا کتابی درباره غیبت نمی‌نویسی تا خدا اندوهت را برطرف سازد؟». شیخ می‌گوید: «من درباره غیبت، مطالبی نوشته‌ام». آن حضرت می‌فرماید: «نه بدین صورت. من تو را امر می‌کنم که کتابی بنویسی. اکنون کتابی درباره غیبت بنویس و غیبت‌های انبیا را در آن ذکر کن». شیخ نیز به دستور امام، کتابی را جمع‌آوری می‌کند و نام آن را «کمال‌الدین و تمام‌النعمة» می‌گذارد. کتاب‌های دیگر شیخ نیز هر کدام جایگاهی مهم برای شیعیان دارد؛ به‌ویژه کتاب «من لایحضره الفقیه» که یکی از کتب اربعه شیعه است.

هفتادوپنج سال زندگی پربرکت این محدث راست‌گفتار و راست‌کردار نشان داد که به حق «صدوق» نام گرفته است. آن مولودِ دعای ولی‌عصر‌عجل‌الله‌تعالی‌فرجه، عمر خویش را در خدمت به آن حضرت سپری کرد و سرانجام در سال ۳۸۱ ه‍.ق. دعوت حق را لبیک گفت و بدن مطهرش در شهرری به خاک سپرده شد. کراماتی که از شیخ مشاهده شده، به دوران زندگی‌اش محدود نمی‌شود. وقتی پس از نهصد سال، در دوران قاجار، قبر مبارکش به‌سبب سیل شکافته شد، بدنش مانند کسی که دیروز از دنیا رفته است، تازه و باطراوت مشاهده شد؛ حتی هنوز حنای روی ناخنش از بین نرفته بود.

منبع: سالنامه العبد ١٣٩٣ - بهمن

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها