حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
«إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً؛ اگر به خدا قرض الحسنه دهيد»[١] [یعنی] همین دادن [اموال] به خدا، به منزله قرضالحسنه است. یک وقتی از او میگیرد، [آن هم به صورت] «اضعافا مضاعفه؛ چندین برابر». بفهمد که این، [قرض] دادن است، نه ضد دادن (از دست دادن).
[خداوند در حدیث قدسی میفرماید]: من از شما، عبادت فردا را نمیخواهم، شما [هم] از من روزی فردا را نخواهید. [ببینید خداوند] دیگر راه غنا [و بینیازی] را چطور برای بندههایش باز میکند!
خداوند در حدیث قدسی میفرماید: من از شما، عبادت فردا را نمیخواهم، شما [هم] از من روزی فردا را نخواهید. [ببینید خداوند] دیگر راه غنا [و بینیازی] را چطور برای بندههایش باز میکند!
حالا شما به این فکر میکنید که بعد از عمر من، چهطور خوش بگذرد به اولاد من؟! به اهل من؟! به بازماندههای من؟! [خب] رازق آنها، [همان] رازق توست.
قرضالحسنه دادن، احتیاجی به امر [الهی] ندارد. [همینکه نیت کند]: «چون خواستهای و گفتهای اگر انجام بدهی بهشت است، و اگر انجام ندهی جهنم است، من این عمل را به جا میآورم» [همین کافی است.]
[باید] قبل از اینکه [او] بخواهد، چیزی را که تشخیص دادهام برای او نافع است [قرض دهم]. البته میدانیم حقیقت مطلب به خود آدم برمیگردد. اما حالا بالفعل باید امر [الهی در بین] باشد تا من تقرب بجویم با امتثال آن [به خداوند] [یا] تبعد [و دوری] بکنم به عصیان؛ یا اینکه نه، همین که قرض الحسنه بدهم، همین مقرِّب است!
[قرض] ندادن بخل است. میدانی محتاج است، میدانی برایش نافع است، در دست تو هم [ثروتی] هست [که قرض دادنش] آسان است، زائد بر مال توست، [اگر بگویی]: «نه، نمیدهم» بخل است. میدانم که امساک بی وجهی (خودداری تنگنظرانهای) است.
١. «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا يُضَاعِفْهُ لَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ؛ اگر خدا را وامى نيكو دهيد آن را براى شما دو چندان مى گرداند و بر شما مى بخشايد و خدا[ست كه] سپاسپذير بردبار است»؛ تغابن: ١٧.