ایشان در ادامه بحث خود به لزوم دقت و بصیرت در این وادی اشاره نمود و فرمود: البته وقتی بازار معنویت رونق پیدا کند جنس تقلّبی هم در این بازار میآید، البته کالای تقلبی درجات دارد؛ از آنهایی که متوهّم هستند تا آنهایی که متقلّب هستند!
همه میتوانند از اولیاء خدا باشند؛ خودت را ارزان نفروش!
در ادامه فرازهایی از این سخنرانی تقدیم میگردد:
توجهِ دلها به آیتالله بهجت، یکی از نشانههای بیدارشدنِ دلهاست
- امروزه در جهان «بازار معنویت» پُررونق شده است و فقط در کشور ما نیست که جوانها اینهمه رغبت به امور معنوی نشان میدهند. یکی از مصادیق گرایش به معنویات در بین مردم و خصوصاً جوانها، توجه دلها به حضرت آیتاللهالعظمی بهجت(ره) است؛ آنهم با کمترین خاطراتی که از ایشان منتشر شده است. چون ایشان بهشدت کتوم بودند و از آشکارکردن فضائل خودشان، خودداری میکردند.
- اینکه مردم خیلی به آقای بهجت(ره) علاقه دارند، نشان میدهد که دلها بیدار شده است و یک معادلات دیگری غیر از این معادلات ظاهری، دارد در جهان کار میکند. این بیداریِ دلها-که یکی از شاخصههایش، اقبال به آقای بهجت است- نهفقط در ایران، بلکه در دیگر کشورهای منطقه و جهان هم وجود دارد.
بیداریِ دلها، یکی از مقدماتِ آمادگی برای ظهور است/ اقبال جوانها به آیتالله بهجت را از مقدمات فرج میدانم
- یکی از مقدماتِ آمادگی برای ظهور، همین بیداریِ دلهاست. فراهمشدنِ مقدمات فرج، یعنی اینکه مردم آمادگی داشته باشند تا امامِ دلها و امامت او را بپذیرند. بنده اقبال جوانها به آقای بهجت(ره) را از مقدمات فرج میدانم؛ البته معنایش این نیست که بخواهیم زمان مشخص کنیم. اما نکته اینجاست که وقتی مردم اینطور به آقای بهجت(ره) ارادت میورزند؛ بدون اینکه اطلاعات کامل و دقیقی از ایشان داشته باشند، بلکه با دریافت معنوی خودشان، با ایشان اتّصال قلبی برقرار میکنند، معلوم است که اینها با حضرت ولیعصر(ع) چگونه خواهند بود و این دلها چه دریافتی از امامزمان(ع) خواهند داشت.
- وقتی امامزمان(ع) تشریففرما بشوند همۀ دلهای پاک، به ایشان ایمان پیدا میکنند و از ایشان اطاعت میکنند بدون اینکه شرح مبسوطی دربارۀ ویژگیهای حضرت داشته باشند. امامصادق(ع) دربارۀ تبلیغ ولایت فرمود: «كُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا تَدْعُوا أَحَداً إِلَى هَذَا الْأَمْر...کُفُّوا عَنِ النَّاسِ وَ لَا یَقُلْ أَحَدُکُمْ أَخِی وَ عَمِّی وَ جَارِی...» (تحفالعقول/312) دست از مردم بردارید؛ نگویید این برادر، عمو یا همسایۀ من است و باید هدایت بشود. ولایت نسبت به قلبِ آماده، مانند کبوتر است نسبت به لانهاش، لذا انکارِ ولایت را نمیپذیرد. اما کبوتری که جَلد یک لانه نباشد، استدلال هم بیاوری رد میکند. (...ثُمَّ هُوَ إِلَى أَمْرِکُمْ أَسْرَعُ مِنَ الطَّیْرِ إِلَى وَکْرِه؛ تحف العقول/313)
آن قلب بیداری که حقّانیت آقای بهجت را شناخته، با دیدن امامزمان(ع) هم حقانیت ایشان را میپذیرد
- کسی که قلبش بیمار نباشد بلکه بیدار باشد، بدون اینکه از شخصیتی مثل آیتالله بهجت(ره) کشف و کراماتی ببیند، میفهمد که این آقا در مسیرِ حق است. همان قلب بیداری که حقّانیت آقای بهجت(ره) را شناخته و او را دوست دارد-درحالیکه خاطرات زیادی هم از ایشان نشنیده است- با دیدن امامزمان(ع) هم ایشان را قبول میکند.
- در روایات فرمودهاند: قبل از ظهور، ایمانتان را تکمیل کنید. (فَیَوْمَئِذٍ لَا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلِ قِیَامِهِ بِالسَّیْفِ؛ کمالالدین/1/18) یعنی دل را جلا بدهید تا به جایی برسد که همهچیز را دریافت کند و متوجه بشود.
همه میتوانند از اولیاء خدا باشند؛ دچار یأس نشوید!
- همه میتوانند به همهجا برسند و از اولیاء خدا باشند؛ دچار یأس نشوید. منتظر نباش حتماً چشمی یا گوشی باز بشود. تو ارادت بورز، خدمت کن و عشق و محبت داشته باش؛ به نتیجه هم کاری نداشته باش.
- یک کسی- به نام «حاج عیسی- در نزد حضرت امام(ره) خدمت میکرد (چای میآورد). امام(ره) گاهی با گریه، دعا میکرد که «خدایا، من را با حاج عیسی محشور کن.» روز قیامت یکدفعه دیدی، حاج عیسی هم رفت پیش حضرت امام(ره). چرا؟ اولاً امام(ره) از او راضی است، ثانیاً همانطور که امام(ره) در حدّ توانش کارهای خوب انجام داده است، حاج عیسی هم در حدّ توانش کارهای خوب کرده است. پس هر دو بیست میگیرند. هیچکس حق ندارد مأیوس بشود و خود را از تمنّای وصال محروم کند.
- ممکن است شما توفیق نماز شب نداشته باشی؛ اما واقعاً ناراحت باشی از اینکه توفیق پیدا نمیکنی. خُب، این ناراحتی خودت را حفظ کن و ادامه بده. یکوقت دیدی با توفیقندادن به نماز شب، تو را به همهجا رساندند. اهل دل میگویند: بعضی از اولیاء خدا، هم خودشان میدانند از اولیاء خدا هستند و هم دیگران. بعضیها خودشان میدانند چه خبر است ولی مردم خبر ندارند. بعضی دیگر، خودشان هم نمیدانند چه خبر است! مرحوم آیتالله شجاعی در کتاب مقالات خودش، این را به تفصیل نوشته است.
شاید شما هم از اولیاء خدا باشی، خودت را ارزان نفروش. منتظر اتفاق خاصی هم نباش. به قول حضرت امام(ره) کسی نباید دنبال مقامات معنوی و آثار و جلوات و کرامت خاصّی باشد. تو کارِ خودت را انجام بده. شاید بهتر این بوده که خواب و کرامت و... ندیدهای، چون اگر میدیدی، احتمالاً خراب میشدی!
شاید شما هم از اولیاء خدا باشی، خودت را ارزان نفروش!
- شاید شما هم از اولیاء خدا باشی، خودت را ارزان نفروش. منتظر اتفاق خاصی هم نباش. به قول حضرت امام(ره) کسی نباید دنبال مقامات معنوی و آثار و جلوات و کرامت خاصّی باشد. تو کارِ خودت را انجام بده. شاید بهتر این بوده که خواب و کرامت و... ندیدهای، چون اگر میدیدی، احتمالاً خراب میشدی!
- اصلاً آثار و کرامات را برای چه میخواهی؟! خصوصاً اگر کسی زیاد، درِ خانۀ خدا و امام زمان(ع) آمده است، خوشحالتر باشد، چون آنها روی تو حساب کردهاند و گفتهاند: «اگر به او کرامت هم نشان ندهیم، او میایستد و نمیرود»
- خودت را مأیوس نکن، به همۀ شما لطف دارند. ما میتوانیم به همهجا برسیم، ولی باورمان نمیشود. در روایت فرمودهاند: جواب، نزد دعاست. (إِذَا دَعَوْتَ فَظُنَّ أَنَّ حَاجَتَكَ بِالْبَابِ؛ کافی/2/473) وقتی میخواهی جواب همانجاست. باورنکردنِ این حقیقت، کار ما را خراب میکند. چه میشود اگر این را باور کنی و بعدش، یک عمر از خدا تشکر کنی؟!
- جوان طلبهای که در روضههای خانگی آیتالله بهجت(ره) گاهی چای میداد، تعریف میکرد: چند روزی به مشهد رفته بودم، وقتی برگشتم، آقای بهجت(ره) از من پرسیدند: حرم رفتی، آقا امام رضا(ره) را دیدی؟ خود حضرت را زیارت کردی؟ گفتم: نه! فرمود: صدای آقا را هم نشنیدی؟ خوابِ حضرت را هم ندیدی؟ گفتم: نه! فرمود عجب! پس هنوز مشهدی نشدهای!
یأسِ ابلیسی را نابود کنید؛ نگویید: «همه که مثلِ آقای بهجت(ره) نمیشوند!» خیلیها با اصرار و سماجت، یک چیزهایی گرفتهاند. در پُشت این سماجت و پُررویی، امید و ایمان وجود دارد.
یأس ابلیسی را نابود کن؛ نگو «من که نمیتوانم مثل آقای بهجت بشوم!»
- یأسِ ابلیسی را نابود کنید؛ نگویید: «همه که مثلِ آقای بهجت(ره) نمیشوند!» خیلیها با اصرار و سماجت، یک چیزهایی گرفتهاند. در پُشت این سماجت و پُررویی، امید و ایمان وجود دارد.
- در کنار مضجع نورانی آقای بهجت(ره) بگویید: «شما هرچه داری از خدا گرفتهای؛ به همان خدا بگو که به ما هم بدهد تا ما آرزومندان هم با دعای شما خوبان، به جایی برسیم...» پیشنهاد میکنم ثواب گریه و روضۀ خودتان را به آقای بهجت(ره) هدیه کنید و به ایشان بگویید: «ما بیشترین کاری که میتوانستیم برایتان کردیم، شما هم بیشترین کاری که میتوانید برای ما انجام دهید.»
وقتی بازار معنویت رونق پیدا کند جنس تقلّبی هم در این بازار میآید، چون تقاضا بالاست و عرضه اندک!
وقتی بازار معنویت رونق پیدا کند جنس تقلّبی هم در این بازار میآید
- وقتی بازار معنویت رونق پیدا کند جنس تقلّبی هم در این بازار میآید، چون تقاضا بالاست و عرضه اندک! «إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا» (نصر/ 1و2) مردم فوج فوج وارد اسلام شدند اما وقتی فاطمۀ زهرا(س) بین در و دیوا ناله میزند، آن افواج کجا هستند؟!
- کالای تقلبی درجات دارد؛ از آنهایی که متوهّم هستند تا آنهایی که متقلّب هستند. بعضیها در معنویت به جایی نرسیدهاند منتها توهّم دارند که به جایی رسیدهاند. بعضیها وقتی بازار معنویت داغ شد، تلاش میکنند؛ خداوند اجری هم میدهد، ممکن است همین موجب توهّمِ آنها بشود.
مهمترین دستورالعمل اولیاء خدا این است که از توهّم باز بدارند / عُجب یکنوع توهّم است
- بنده یکبار میخواستم با آقای بهجت مشورت کنم دربارۀ اینکه «چه کاری را انجام بدهم؟» ایشان فرمودند: «مگر ما کاری میتوانیم انجام بدهیم؟!» مهمترین دستورالعمل و کارِ اولیاء خدا این است که از توهّم باز بدارند.
- خدا میفرماید: بعضی وقتها توفیق عبادت به بندهام نمیدهم تا مبادا او را عُجب بگیرد. (وَ لَوْ أُخَلِّي بَيْنَهُ وَ بَيْنَ مَا يُرِيدُ مِنْ عِبَادَتِي لَدَخَلَهُ الْعُجْبُ؛ کافی/2/60) عُجب یکجور توهّم است. در روایت هست: اگر انسان با گناهنکردن مغرور بشود، گناه بهتر از آن است! (أَنَّ الذَّنْبَ خَيْرٌ لِلْمُؤْمِنِ مِنَ الْعُجْبِ...؛ کافی/2/313)
- وقتی فضای انسان معنوی شود ممکن است دچار توهم شود. آدم خیلی راحت دچار عُجب میشود. عجب بدتر از ریا است؛ ما میتوانیم جلوی ریا را بگیریم، مثلاً میتوانیم یکجایی تنها عبادت کنیم، اما در خلوت هم جلوی عُجب را نمیتوانیم بگیریم! خدا چه ظرفیتی در آقای بهجت دید که ایشان در 14سالگی همهچیز را میدیدند! ممکن است خیلیها با زحمت به جایی برسند ولی ایشان بیزحمت رسید؛ اما مغرور و متوهم نشد.
چه کسی احساس خوبِ عبادت پیدا میکند؟ مثلاً آن چاقوکشِ عرقخوری که یک شبِ قدر، رفته در مجلس دعا و رویش نمیشود سرش را بلند کند! میگوید: «خدایا من هیچچیزی ندارم...» اما من میگویم: «خدایا! اینطور هم نیست که چیزی نباشم، البته خُب کاستیهایی هم دارم...!»
چه کسی احساس خوبِ عبادت پیدا میکند؟
- چه کسی احساس خوبِ عبادت پیدا میکند؟ مثلاً آن چاقوکشِ عرقخوری که یک شبِ قدر، رفته در مجلس دعا و رویش نمیشود سرش را بلند کند! میگوید: «خدایا من هیچچیزی ندارم...» اما من میگویم: «خدایا! اینطور هم نیست که چیزی نباشم، البته خُب کاستیهایی هم دارم...!»
- دقت کردهاید که در شب آخر ماه مبارک رمضان چه دلشکستگیای پیدا میکنیم! چرا پنج شبِ قبل، این حال را نداشتیم؟ پنج شب قبل، توهّم داشتیم که در این پنج شب یک کاری میکنیم، اما کاش از همان اول ماه رمضان، دلشکسته بودیم. هزار شب هم باشد جز کرم خدا هیچ نداریم. افراد موفق چنین توهمی ندارند و از شب اول مثل شب آخر هستند.
نشانههای کالای اصل در بازار معنویت چیست؟/ یکی از نشانههایش، مهربانی به جاماندههاست
- چطور باید از این توهّمها پرهیز کنیم؟ چگونه کالای تقلّبی را از کالای اصلی تشخیص بدهیم؟ یکی از نشانههایش، دلرحمی و مهربانی به جاماندهها و درماندهها است.
- یکی از علما که شاگرد آقای بهجت بود، میگفت: آقای بهجت به من فرمودند که در دینداری به مردم سهل بگیرید. اهل معرفت معمولاً به شاگردهایشان میگفتند به خانوادههایتان سخت نگیرید، تو برو کارِ خودت را انجام بده، از کسی انتظار نداشته باش.
یکی دیگر از نشانهها یا مشخصههای پرهیز از توهم، افتادگی است. توهّم چیست؟ اینکه انسان گمان کند واقعاً ایمان آورده یا خیال کند واقعاً به جایی رسیده است. قرآن در اینباره میفرماید: «الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِك...» (نساء/60)
توهّم این است که انسان گمان کند واقعاً ایمان آورده و به جایی رسیده است!
- یکی دیگر از نشانهها یا مشخصههای پرهیز از توهم، افتادگی است. توهّم چیست؟ اینکه انسان گمان کند واقعاً ایمان آورده یا خیال کند واقعاً به جایی رسیده است. قرآن در اینباره میفرماید: «الَّذينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِك...» (نساء/60)
- راوی میگوید: در مدینه نزد امام هادی(ع) نشسته بودم، ناگهان فرمودند: «إنّا لله و إنّا إلیهِ راجِعون» چهرۀشان درهم شد. فرمودند: پدرم امام جواد(ع) به شهادت رسیدند. گفتم از کجا فهمیدید؟ حضرت فرمودند: افتادگی و تواضعی در خودم دیدم که تا حالا سراغ نداشتم، لذا فهمیدم که باید پدرم را شهید کردهاند و من امام شدهام. (قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الْيَوْمِ الَّذِي تُوُفِّيَ فِيهِ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَقَالَ: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» مَضى أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ». فَقِيلَ لَهُ: و كَيْفَ عَرَفْتَ؟ قَالَ: لِأَنَّهُ تَدَاخَلَنِي ذِلَّةٌ لِلَّهِ لَمْ أَكُنْ أَعْرِفُهَا ؛ کافی/1/381)
کسانی که دچار توهّم نیستند مدام به هیچ بودنِ خود، بیشتر پِی میبرند
- کسانی که دچار توهّم نیستند مدام به هیچ بودن خودشان بیشتر پِی میبرند، لذا دیگر چه توهّمی باقی میماند؟ اینکه بگویی «آیا من چیزی هستم یا نه؟» این زمینۀ توهّم است. وقتی شما گفتی که من اصلاً چیزی نیستم، دیگر توهّم جا ندارد. امامرضا(ع) فرمود: عاقل خودش را بدتر از همه میدانند. میگوید دیگران عیبشان ظاهر است ولی عیب من پنهان است لذا افتادگی دارد. (لَا يَرَى أَحَداً إِلَّا قَالَ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي وَ أَتْقَى؛ تحفالعقول/443)
- در اول انقلاب خیلیها انقلابی شده بودند؛ اما خداوند آنهایی را که تقلّبی آمده بودند، بهمرور بیرون کرد. آقای بهجت(ره) انقلابیِ اصیل بود؛ بدون ادّعا و تظاهر. قبل از پانزده خرداد 42 در گفتگوهای سیاسیشان با حضرت امام، مصرّانه معتقد بودند که شاه باید یا به قتل برسد یا از کشور اخراج بشود. انقلابیون جهان وابستۀ دعای ایشان بودند؛ ایشان بدون سر و صدا پشت و پناه انقلاب بود ولی سر و صدادارها در مسیر نماندند.
وقتی یاران معنویت زیاد شوند، طبیعتاً یاران تقلبی هم بین آنها پیدا میشوند
- ما باید در آخرالزمان از خود و دیگران مراقبت کنیم که دچار خطا و انحراف نشوند. در روایت هست: دوازده بیرق مدّعی بلند میشود؛ چون بازار گرم است. (وَ لَتُرْفَعَنَّ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَايَةً مُشْتَبِهَةً لَا يُدْرَى أَيٌّ مِنْ أَيٍّ؛ کافی/1/336) میفرمایند: در فتنههای آخرالزمان، منافقین را از شیعیان غربال میکنیم. (وَ يَصْفُوَ الْإِيمَانُ مِنَ الْكَدَرِ بِارْتِدَادِ كُلِّ مَنْ كَانَتْ طِينَتُهُ خَبِيثَةً مِنَ الشِّيعَةِ الَّذِينَ يُخْشَى عَلَيْهِمُ النِّفَاقُ؛ کمالالدین/2/ 356) باید هم همینطور باشد.
- قرآن میفرماید: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح» (نصر/1) آنچه آقای بهجت(ره) انجام داده است، فتحِ دلهاست و این نصرت خداست که یاران معنویت در سراسر جهان زیاد میشوند، اما وقتی زیاد بشوند، طبیعتاً یاران تقلبی هم در بین آنها پیدا میشوند.
معنویت و عرفان ناب آن است که ولایتش خیلی پررنگ باشد. امام رضا(ع) میفرماید در آخرالزمان در بین کسانی که مودّت ما اهلبیت را دارند بدتر از فتنۀ دجال، فتنه میکنند. حضرت مشخصۀ اینها را «دوستی با دشمنان اهلبیت(ع) و دشمنی با دوستان اهلبیت» معرفی کردند.
معنویت و عرفان ناب آن است که ولایتش خیلی پررنگ باشد
- معنویت و عرفان ناب آن است که ولایتش خیلی پررنگ باشد. امام رضا(ع) میفرماید در آخرالزمان در بین کسانی که مودّت ما اهلبیت را دارند بدتر از فتنۀ دجال، فتنه میکنند. حضرت مشخصۀ اینها را «دوستی با دشمنان اهلبیت(ع) و دشمنی با دوستان اهلبیت» معرفی کردند. «إِنَّ مِمَّنْ يَتَّخِذُ مَوَدَّتَنَا أَهْلَ الْبَيْتِ لَمَنْ هُوَ أَشَدُّ لَعْنَةً عَلَى شِيعَتِنَا مِنَ الدَّجَّالِ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِمَا ذَا قَالَ بِمُوَالاةِ أَعْدَائِنَا وَ مُعَادَاةِ أَوْلِيَائِنَا» (وسائلالشیعه/16/179)
- شخصیتهایی مانند اقای بهجت(ره) بعد از مرگ، دستشان-برای رسیدگی و دستگیری از ضعفا- بازتر میشود و گاهی رسیدگیشان برای ما ضعفا بیشتر میشود. آنها در سطح خودشان، مظاهر رحمت واسعۀ الهی هستند. آنها همیشه هستند «الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْر» (تحفالعقول/ص170) این بزرگان و خوبان آمادهاند کمکمان کنند و ما را تا آخر راه ببرند، اصلاً هم بُخل ندارند.
مراسم روضه خوانی هفتگی مسجد فاطمیه قم به تاریخ ٣٠ / آذرماه / ١٣٩٧