در این صفحه لینکهای مجموعه تولیدات رسانهای مرتبط با داستانهای کتاب «ردپای سپید» قابل دسترسی میباشد:
کتاب ردپای سپید - مجموعه داستانهای کوتاه جلد۵
...
در این صفحه لینکهای مجموعه تولیدات رسانهای مرتبط با داستانهای کتاب «ذکرها فرشتهاند» قابل دسترسی میباشد:
کتاب ذکرها فرشتهاند - مجموعه داستانهای کوتاه، جلد ۴...
نقل میکنند در جنگی، گوهر شبچراغ و برلیانی به اندازه یک تخممرغ به دست کسی داده بودند تا از آن محافظت کند و خود او خبر نداشت که چه چیز گرانبهایی در دستش است، با اینکه گرسنه شده و به گِرده نانی نیاز پیدا کرده بود، به در دکانها رجوع کرده و گدایی میکرد و نمیدانست که چه چیز با ارزشی در دست دارد، ف...
روزی با آقا تا در منزلشان آمدیم. دیدیم که جلوی در دست کردند در جیبشان. معلوم شد کلید را نیاوردهاند. میخواستم دست بگذارم روی زنگ. آقا گفتند: زنگ نزنید. و شروع کردند داستانی را از عالمی نقلکردن. فرمودند: «یک آقایی از مسافرت به خانه برمیگشت؛ زمستان بود و نصف شب. دید که اگر الآن بخواهد در بزند خانوا...
یکی از اعلام نجف میگفت: روزی به دکّان سبزی فروشی رفته بودم؛ دیدم مرحوم قاضی خم شده و مشغول سوا کردن کاهو است ولی بر خلاف معمول، کاهوهای پلاسیده و دارای برگهای خشن و بزرگ را برمیدارد. من مرحوم قاضی را کاملاً زیر نظر داشتم، تا اینکه وی کاهوها را به صاحب دکّان داد و وزن کرد و مرحوم قاضی آنها را در ز...