آشیانه آل محمد، از همان زمان پر بود از طائران آسمان بیکرانهی علوم اهلبیت. علیبنبابویه، نیز از این جمع بود. سطرهای نامه منسوب به امام حسن عسکریعلیهالسلام، شاهد گویایی بر رفعت مقام اوست. چه فخری برتر از این که امام زمانش در این نامه، او را شیخ و فقیه و مورد اعتماد خود خوانده است. نامهای ارزشمند که شیخ در آن به تقوا و صله رحم و پرهیز از تمام گناهان سفارش شده است. در همین نامه است که امام عسکریعلیهالسلام دو مرتبه به شیخ میفرماید: «علیک بصلاة اللیل» و مینویسد: «من استخف بصلاة اللیل فلیس منا». و در پایان هم شیخ را به صبر و انتظار فرج، امر میکند و میفرماید: «به وصیتم عمل کن و همه شیعیانم را به آنچه به تو امر کردم، فرمان بده».
سطرهای نامه منسوب به امام حسن عسکریعلیهالسلام، شاهد گویایی بر رفعت مقام اوست. چه فخری برتر از این که امام زمانش در این نامه، او را شیخ و فقیه و مورد اعتماد خود خوانده است. نامهای ارزشمند که شیخ در آن به تقوا و صله رحم و پرهیز از تمام گناهان سفارش شده است. در همین نامه است که امام عسکریعلیهالسلام دو مرتبه به شیخ میفرماید: «علیک بصلاة اللیل» و مینویسد: «من استخف بصلاة اللیل فلیس منا». و در پایان هم شیخ را به صبر و انتظار فرج، امر میکند و میفرماید: «به وصیتم عمل کن و همه شیعیانم را به آنچه به تو امر کردم، فرمان بده».
این هم از سعادت او بود که بیشتر عمر را در سالهای غیبت صغری سپری کرد و راهی برای ارتباط با امام خویش داشت. سفری به عراق داشت و همنشین نائب امام عصر، حسینبنروح شد. بعدها نامهای نیز برای حسینبنروح نوشت تا به امام زمانعجلاللهتعالیفرجه برساند. درخواست فرزند داشت. امام در جوابش فرموده بود: «بهزودی دو پسرِ نیک روزیات خواهد شد».
خوشا به حال شیخ صدوق، افتخار میکرد و میگفت: «من به دعای صاحبالامر متولد شدم».
در کتابهای تذکره او را صاحب کتابهای گوناگونی شمردهاند که متأسفانه مانند بسیاری از آثار گرانقدر دیگر شیعه، همه آنها به دست ما نرسیده است. کتابهایش به وسعت علومش شهادت میدهند. کتابهای فقه و تفسیر و حتی کتابی در طب نوشته بود. کتاب مهمی دارد به نام الإمامة و التبصرة من الحیرة که میگویند: «قدیمیترین کتاب در موضوع غیبت است»، ولی افسوس که این هم از کاستیها در امان نمانده و تمامش در اختیار ما قرار نگرفته است.
بعضی از سالها، سال «تناثر نجوم» است؛ یعنی وقتی زیر سقف آسمان میایستی، میبینی که ستارههای بسیاری از آسمان فرو میافتد. میگویند این به معنای درگذشت عالمان است. سال 329 هـ. ق. نیز یکی از همان سالهای تناثر بود؛ سال وفات بزرگانی چون «شیخ کلینی»، محدث بزرگ شیعه و «علیبنمحمد سمری»، آخرین نائب امام زمانعلیهالسلام؛ بنابراین از همین سال دوران غیبت کبری شروع شد. علیبنبابویه هم در همین سال از دنیا رفت تا دقیقاً روشن شود که سال «تناثر نجوم» یعنی چه! میگویند وقتی که علیبنبابویه وفات کرد، علیبنمحمد سمری در بغداد نشسته بود و جمعی از شیعیان در گرد او بودند. به ناگاه گفت: «رحم الله علیبنحسینبنبابویه». بعضی گفتند: «او زنده است». علیبنمحمد که از منبع علوم الهی سیراب میشد، فرمود: «او امروز وفات کرد». بعدها هم که خبر وفات علیبنبابویه به بغداد رسید، معلوم شد که مطلب همان بوده که نایب امام عصر فرموده بود.
شیخ را در قم دفن کردهاند؛ نزدیک حرم حضرت معصومهعلیهاالسلام که در این روزگار در کنار خیابان ارم، تقریباً مقابل حرم قرار گرفته است؛ یکی از پر رفتوآمدترین نقاط شهر قم.