حضرت آيت الله بهجت ميفرمودند: «اين سه شخصیت (سید مرتضى، شیخ مفيد و شيخ طوسى) خيلى بزرگوار بودهاند و تقريباً به مذهب حيات دادند، بلكه شالوده و اساس و پايه مذهب تشیع را اينها ریختهاند. جَزاهُمُاللّهخَيْراً».
شیخ که یقین داشت آن شخص امام عصرعلیهالسلام است، با خود اندیشید: «حال که در احکام شرعی خطا میکنم، همان بهتر که دیگر فتوا ندهم». تا اینکه توقیعی از جانب امام عصرعلیهالسلام به دستش رسید که در آن نوشته بود: «بر شماست که فتوا بدهید و بر ماست که شما را از خطا نگاه داریم».
در سال ۳۳۶ ه.ق. در عکبرای بغداد پسری به دنیا آمد که او را «محمد» نامیدند. محمد تحصیلات خود را نزد خانواده بافضیلت خویش آغاز کرد، سپس راهی بغداد شد و در آنجا جان تشنه خود را از چشمههای علم اساتید بزرگی همچون ابنقولویه، شیخ صدوق، ابنولید قمی و ابنجنید اسکافی سیراب نمود. توفیق رفیقش بود و تلاش و کوششی بیوقفه داشت؛ ازاینرو پس از مدتی نهچندان دراز، آوازه فضلش شهر را پر کرد و نزد شیعه و سنی به «شیخ مفید» مشهور شد.
مردم از نقاط مختلف به شیخ مفید، که اینک عهدهدار زعامت شیعه بود، رجوع میکردند و سؤالات خود را میپرسیدند. روزی شخصی روستایی آمد و گفت: «ای شیخ، زنی باردار وفات کرده و بچهاش در شکم زنده است، چه کنیم؟ بچه را بیرون آوریم یا با او دفن کنیم؟». شیخ گفت: «زن را با حملش دفن کنید». مرد در راهِ بازگشت با سواری برخورد که میگفت: «شیخ فرموده است: بچه را از شکم زن خارج کنید و سپس زن را دفن کنید». پس از چندی، ماجرا به شیخ رسید. شیخ که یقین داشت آن شخص امام عصرعلیهالسلام است، با خود اندیشید: «حال که در احکام شرعی خطا میکنم، همان بهتر که دیگر فتوا ندهم». تا اینکه توقیعی از جانب امام عصرعلیهالسلام به دستش رسید که در آن نوشته بود: «بر شماست که فتوا بدهید و بر ماست که شما را از خطا نگاه داریم».
حضرت آيت الله بهجت ميفرمودند: «اين سه شخصیت (سید مرتضى، شیخ مفيد و شيخ طوسى) خيلى بزرگوار بودهاند و تقريباً به مذهب حيات دادند، بلكه شالوده و اساس و پايه مذهب تشیع را اينها ریختهاند. جَزاهُمُاللّهخَيْراً».
شیخ مفید تنها کسی است که در دوران غیبت کبری توقیعاتی از ناحیه مقدسه حضرت صاحبالامرعلیهالسلام به نامش صادر شد. در یکی از این توقیعات، آن حضرتعلیهالسلام، شیخ را چنین میستاید: «ما خدا را بهسبب وجود تو شاکریم». و در همان توقیع او را مأمور میکند که این پیغام را به شیعیان برساند: «ما از اخبار شما آگاهیم… شما را از یاد نبردهایم، که اگر از یاد میبردیم، بلاها به سوی شما سرازیر میشدند».
حکومت شیعی آل بویه در عصر شیخ مفید، فرصتی را فراهم آورد تا شیخ بتواند با افکار و عقاید مخالفین به مبارزه بپردازد و با شرکت در مناظرات، عقاید ناب شیعه را بسط و گسترش دهد. شیعه با حضور این فقیه، از آزادی و احترامی نسبی برخوردار شد و از پراکندگی و وضعیت اسفباری که پیش از آن داشت، نجات یافت.
مسجد «براثا» در شهر بغداد، محل تدریس او بود. او بزرگانی را تربیت کرد که هر یک ستارهای درخشان در آسمان علم و معرفت شدند. بزرگانی همچون سید مرتضی و برادرش سید رضی، شیخ طوسی، نجاشی، ابویعلی جعفربنسالار و ابوالفتح کراجکی.
شیخ مفید آثار قلمی بسیار ارزندهای در موضوعات گوناگون فقهی و کلامی تألیف کرد. شیخ طوسی، شاگرد برجسته او، تألیفاتش را ۲۰۰ عنوان شمرده است:
پس از ۷٧ سال عمر با برکت و خدمات ارزنده، در سال ۴۱۳ ه.ق. رخنهای بزرگ بر پیکر اسلام وارد شد. شاید عباراتی که به امام عصرعلیهالسلام منسوب است، گویای بزرگی این فقدان باشد. نقل است که پس از رحلت شیخ این عبارات را بر روی مزارش نوشته دیدند:
سید مرتضی بر پیکر پاکش نمازگزارد و پس از تشییعی با شکوه در حرم کاظمین، پایین پای حضرت جوادعلیهالسلام به خاک سپرده شد.