ترتیب دروس حوزه بهگونهای نیست که کسی به آن ترتیب داده باشد! کتاب «معالم» در زمان خودش آخرین کتاب اصولی بوده؛ «قوانین» و «رسائل» هم همینطور، کتاب رسائل آخرین نظریهی شیخ [انصاری] رحمهالله در اصول بوده، بااینحال رسائل از دروس سطح ماست! جلد دوم «کفایه» نیز مثل حاشیه بر رسائل شیخ است؛ لذا با حاشیهی مرحوم آخوند بر رسائل موافق است و تقریرات «کلانتر» هم در واقع تقریرات اصول شیخ است، همچنین تقریرات مرحوم نائینی بهعنوان حاشیه بر رسائل است، و اصول مرحوم آخوند خراسانی خیلی موافق اصول شیخ رحمهالله و اصول صاحب بدایع رحمهالله که شاگرد شیخ بوده، میباشد.
این شیوهی تدریس صحیح نیست که طلاب در راه تحصیل آن کشته میشوند و در راه فهم آن در میمانند! اگر کسی ترتیب دروس را تشخیص میداد و امر و حُکم او انفاذ داشت، خیلی لازم و مناسب بود که این ترتیب را عوض میکرد.
خلاصه این شیوهی تدریس صحیح نیست که طلاب در راه تحصیل آن کشته میشوند و در راه فهم آن در میمانند! ترتیب درستی نیست؛ فهمیدن و حاضر کردن آن برای طلاب خیلی مشکل است. این را نمیشود قبول کرد که طلاب، رسائل را هم در سطح بخوانند و هم نظریات شیخ رحمهالله را دوباره در درس خارج بررسی کنند. اگر کسی ترتیب دروس را تشخیص میداد و امر و حُکم او انفاذ داشت، خیلی لازم و مناسب بود که این ترتیب را عوض میکرد.
هرچند آخوند رحمهالله در کفایه برای تلخیص اصول خیلی زحمت کشیده، بهحدی که حتی حاشیهی رسائلش به این اختصار نیست و نظر داشته است که اصول را تلخیص کند، ولی درعینحال باز زیادتی دارد؛ زیرا بحث دلیل انسداد را ذکر کرده، با اینکه هیچ فایدهای بر آن مترتب نمیشود، هرچند ابواب استصحاب را اسقاط و مختصر کرده است.
کسی که سطح میخواند، باید کتابش محتاج به شرح و ترجمه باشد، نه بررسی نظرات و آراء. طلبه اگر اهل نظر باشد، باید اظهار نظرش را برای دورهی درس خارج بگذارد. مرحوم آخوند بالای منبر فرموده بود: کاری کردم که زحمت سی سالهی شما را به شش ماه تقلیل کنم! شخصی از پای منبر گفت: آقا، فهمیدن شش ماه شما، سی سال وقت لازم دارد! «مکاسب» شیخ هم که همان کتاب متاجر است، همهی مباحث متاجر را ندارد، مانند مباحث صرف و معاملهی ربوی و... لذا برای درس و بحث در حوزه بهتر از «ریاض» نداریم، اما کیست که در فکر اصلاح دروس حوزه باشد و آنها را ترتیب بدهد و نافذالکلمة باشد و پیش هم ببرد؟!