خدا کند در ما عشقی پیدا شود به مجموع قرآن و عترت، تا اولاً، بتوانیم یگانگی قرآن و عترت و معجون مرکب از آن دو را بیابیم و ثانیاً، در مقام پیروی و عمل، با توجه به آن دو و بر محور آن دو طواف عاشقانه بنماییم و بدانیم که آنها از هر معشوقی بیشتر شایسته عشقورزی هستند. راجع به حضرت یوسف علیهالسلام است که: «جَمالُهُ فی نَفْسِهِ أَعْلی مِنْ جَمالِهِ فی بَدَنِهِ، وَ جَمالُهُ النفْسانِی أَعْظَمُ مِنْ جَمالِهِ الْجِسْمانِی، وَ کل نَبِی أَوْ وَصِی النَبِی جَمالُهُ الروْحانِی أَعْظَمُ مِنْ جَمالِ یوسُفَ الْجِسْمانِی؛ جمال درونی و باطنی او از زیبایی بدنی و جسمانیاش برتر و بزرگتر بود». روشن است که این اختصاص به حضرت یوسف علیهالسلام ندارد، بلکه جمال روحانی تمام پیامبران و اوصیا و جانشینان آنها از زیبایی جسمانی حضرت یوسف علیهالسلام برتر و بیشتر است.
علی علیهالسلام میفرماید: «لَوْ کشِفَ الْغِطاءُ، مَا ازْدَدْتُ یقیناً؛ اگر پرده کنار رود، بر یقین من افزوده نمیشود»؛ یعنی لَمْ ازْدَدْ یقیناً کما لَوْ کشِفَ الْغِطاءُ لَکمْ وَ تَیقنْتُمْ.
آیا «قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ؛ زنان، وقتی یوسف علیهالسلام را دیدند دستشان را بریدند»۱ دروغ است یا راست؟! آیا هُوَ فی باطِنِهِ أَحْسَنُ مِنْهُ فی ظاهِرِهِ (باطن او از ظاهرش زیباتر بود) دروغ است؟! تازه «وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً؛ از علم جز اندکی به شما داده نشده است».۲ جمال واقعی حضرت یوسف علیهالسلام اخفا شده بود. همچنین داریم که: «أُعْطِی یوسُفُ شَطْرَ الْحُسْنِ، وَالنصْفُ الآخَرُ لِباقِی الناسِ؛ به حضرت یوسف علیهالسلام بخشی [نیمی] از زیبایی عطا شده بود و نصف دیگر به دیگر مردم».۳
اما علی علیهالسلام میفرماید: «لَوْ کشِفَ الْغِطاءُ، مَا ازْدَدْتُ یقیناً؛ اگر پرده کنار رود، بر یقین من افزوده نمیشود»؛۴ یعنی لَمْ ازْدَدْ یقیناً کما لَوْ کشِفَ الْغِطاءُ لَکمْ وَ تَیقنْتُمْ (چنانکه وقتی پرده از جلو دیدگان شما کنار رود، یقین پیدا میکنید، بر یقین من افزوده نمی گردد).۵