در روایت آمده است که وقتی سیدالشهدا علیهالسلام را شهید نمودند، خداوند متعال به مَلَکی دستور داد که ندا در دهد: «أَیتُهَا الْأُمةُ الظالِمَةُ الْقاتِلَةُ عِتْرَةَ نَبِیها لا وَفقَکمُ الله تَعالی لِفِطْرٍ وَ لا أَضْحی[1]؛ ای امت ستمکاری که نوادهی پیامبرتان را کشتید، هرگز خداوند متعال شما را به عید فطر و قربان موفق نگرداند!».
گویا این دعا باید مصداق داشته باشد، لذا اگرچه در رؤیت هلال ماه مبارک رمضان راه احتیاط برای شیعه وجود دارد ـ که تا ثابت نشده روزه میگیرند ـ ولی با احتیاط، فطر و اضحی درست نمیشود. در واقع این روایت میخواهد بگوید که امام علیهالسلام را نخواستید، فطر و اَضْحی را میخواهید چه کار؟! ناقهای[2] برای شما فرستادیم، خودتان نخواستید و پیکردید!
در محضر بهجت، ج ١، ص ٧٧-٧٨
نوشتهاند: شخصی در کربلا، بالا سر حرم حضرت سیدالشهدا علیهالسلام میخواست نماز بخواند، و نمیدانست که آیا شب اول ماه رجب و شب زیارتی سیدالشهدا علیهالسلام است، یا خیر؛ لذا سؤال میکند که: «أَللیلَةُ لَیلَةُ أَولِ الشهْرِ؟ آیا امشب، شب اول ماه است یا خیر؟».
آقای دیگری که میخواست مشغول نماز بشود، جواب داد: «نَعَمْ، أَللیلَةُ لَیلَةُ الزیارَةِ؛ بله، امشب شب زیارت است».
و مقصود او این بود که بله شب اول ماه است.
خدا میداند که اگر حضرت صاحب علیهالسلام در میان ما حاضر بود، از چه جهاتی حتی برای شناخت اول ماه و یا تاریخ اعیاد و وفیات ائمه اطهار علیهمالسلام و… مستغنی بودیم!
در محضر بهجت، ج ٢، ص ١۵۶
در اثر اهمال در رؤیت ماه، چه خیراتی از ما فوت میشود، و چه محرومیتها که نصیب ما میگردد! نظیر شب قدر و شب نیمه شعبان و… و نیز چه اعمال مخصوصهای از این شبها که از دست میرود. بیخود نبود که فرمود: «لا وَفّقَکمُ اللهُ لِفِطْرٍ وَ لا أَضْحی! خداوند شما را به دو عید فطر و قربان موفق نگرداند!»
در استهلال بعضی از ماهها بسیار مسامحه میشود. اگر اهمیت داده میشد، در خیلی از موارد استهلال ماههای سابق برای ماههای بعد به درد میخورد.
در محضر بهجت، ج ٢، ص ١١۶
خدا رحمت کند آقا شیخ غلامرضا یزدی را که نقل شده است ایشان جهت استهلال از داخل مسجد بیرون میآمد و بدان اهمیت میداد و به مأمومین میفرمود: امشب نماز مغرب را به تأخیر میاندازم تا بروید و استهلال کنید. چرا ما به این مطلب اهمیت نمیدهیم، با اینکه بسیار بدان محتاجیم؟!
در محضر بهجت، ج ٣، ص ١۶٢
حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ علی آقا بهجت ضمن بیان خاطرهای از اوایل دوران تحصیل حضرت آیتالله بهجت در نجف اشرف در اینباره نقل میکند:
مرحوم والد ما میفرمود: من هلال شوال را در مدرسه بالای بام رؤيت كردم، به شخص بغل دستیام بدون جلب توجه دیگران با اشاره سریع نشان دادم و آمدم پایین و این کار دستم داد. نمیدانم چه کسی نشر داده بود. داماد آسیدابوالحسن اصفهانی که باخبر شد، ما را پیش ایشان برد. ازم [من] پرسید به آسید ابوالحسن، گفتم مگر شهادت دادن واجب است؟ گفت آخر خیلیها دیدهاند(یعنی که اضطراب نداشته باشم)، مثل اینکه انتظار داشتند شهادت بدهم. بالاخره آنجا شهادت دادم و ایشان هم حکم به عید کرد.
وقتی شهادت دادم نوشت که پیش ما ثابت است. وقتی شهادت دادم نوشت که پیش ما ثابت است در راه بازگشت اطرافیان میرزا هم در کوچه مرا دیدند پرسیدند کجائی به دنبالت هستیم بردند مرا خدمت میرزا و گله کردند که چرا اول اینجا نیامدی؟ شرح دادم که مرا بردهاند. میرزا هم منتظر بود شهود به حدّی برسند که قابل اعتماد باشد. شاید خیال کرد من عرب هستم. به عربی از من سوال کرد: «رأیتَ الهلالَ؟» گفتم: بله. آماده حکم شد و گفت: «حَکمتُ بِانَّ غَداً یومَ العید وَ انَّ الإفطار غداً واجبٌ و انَّ إخراجَ الزَّکاةِ علی کُلِّ غَنیٍّ واجبٌ» این را که گفت، جوانهایی که بودند کف زدند! سیدجمال پهلوی میرزا نشسته بود. نهیب زد به اینها که کف زدن چیست؟!
کتاب صحبت سالها؛
زندگینامه آیتالله بهجت به روایت فرزند
شاید اولین کسی که معتقد شد میتوان با ابزار، به تحقق رؤیت هلال حکم کرد، پدرم بود. مرحوم والد روی همین اعتقاد فتوا هم دادند. استدلالشان این بود که وقتی از ابزاری مثل عینک استفاده کنیم و ماه را ببینیم، چیزی جز ماه را که ندیدهایم؛ بههمیندلیل رؤیت هلال محقق است. حال ممکن است این عینک، قویتر شود و بشود تلسکوپ. ملاک، دیدن هلال است. در زمانِ قدیم هم انسانهایی بودند که چشم عادی نداشتند؛ مثلاً مسافت سه یا چهار روز راه را بهخوبی میدیدند.
از خاطرات فرزند گرامی ایشان
س: رؤية الهلال مع الآلات القويّة جدًّا.
ج: بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و الصلاة على سيّد الأنبياء وآله الطاهرين سادة الاوصياء الأكملين.
و بعد يمكن أن يقال: إنّ موضوع الأحكام من الصيام و الإفطار و زكاة الفطرة إذا كان برؤية الهلال فتلك كسائر موضوعات الأحكام دائرة مدار الصدق فی العرف ولا فرق فيها بين ذات الآلة الخاصّة و غيرها و لذا لا ينبغی الإشكال فيما لو كان بصر الشخص ضعيفًا عن السالم المتعارف فلَبس المِنظرة بنحو يرجع إلى المتعارف من الإبصار، فإنّ الرؤية حينئذ حجّة له و لمن يعلم عدالته و وثاقته و فهمه مع واحد مثله فی تلك الأحكام، فلو رآه لابس المِنظرة فی المحلّ الذی لو رآه شخصٌ بلا آلة فيه، كان كافيًا فی تحقّق الموضوع، و إن لم يره أحد بلا تلك الآلة. فمثل ما دلّ على أنّه «لو رآه واحد لرآه خمسون» يراد به مع تكافؤ الكلّ فی أخذ السلاح و عدمه و فی قوّة البصر و ضعفه.
نعم لابدّ من الوثوق و العدالة و الفهم لا فيما ادّعى رؤية الهلال ليلة يوم الشكّ في درجات مرتفعة عن الأفق جدًّا لا يحتمل عاقل رؤية الهلال فيها عاليًا بلا تطوّق و حيث إنّ ما دلّ على أنّ الاعتبار بالرؤية من أدلة الاستصحاب و لذا قوبلت الرؤية فی الرواية بالتظنّی فقال: «فَرْضَ الله لا يكون بالتظنّی صُم للرؤية و أفطر للرؤية»؛[3] يعنی صُم لليقين و أفطر لليقين، فمع العلم بدخول الشهر اللاحق لا يبقى على الحالة السابقة و لو بسبب مُضیّ ثلاثين عن الشهر الثابت سابقًا فعدم الرؤية فعلًا مع عدم الغيم و الغبار لا عبرة به للعالم و إن كان الفرض بعيدًا يعنی عدم الرؤية مع الفرض المذكور فی طول هذه المسافة الطولية فی طول البلاد بلا آلة أو معها للمستهلّ. نعم، مع عدم هذه الرؤية التقديرية و عدم العلم المذكور وعدم اخبار العدول الموثقين يبقى على استصحاب عدم دخول الشهر اللاحق. و الله العالم بحقائق الأحكام.
ترجمه:
سؤال: [حکم] رؤیت هلال با ابزارهای بسیار قوی[؟]
میتوان چنین گفت: از آن جایی که موضوع احکامی از قبیل روزه، افطار و زکات فطره به وسیله رؤیت هلال محقّق میشود، رؤیت نیز مانند سایر موضوعات احکام دائر مدار صدق عرفی است و در این مسئله فرقی بین رؤیت به وسیله ابزارهای خاص و بدون چنین ابزارهایی وجود ندارد. لذا در مورد کسی که چشمش از حدّ سالم و متعارف ضعیفتر است و به این خاطر از عینک استفاده میکند تا به حدّ متعارف دیدن برسد، جای اشکال و تردید [در صدق رؤیت] نیست. رؤیت برای او و برای کسانی که به عدالت، وثاقت و فهم او علم دارند حجت است. با توجه به این مطلب، اگر شخصِ دارای عینک، هلال را در محلّی رؤیت کند -که اگر شخصی آن را بدون ابزار رؤیت می کرد برای تحقّق موضوع کافی بود- همین مقدار کفایت می کند، حتی اگر هیچ کسی هلال را بدون ابزار رؤیت نکند. پس روایاتی که بر مضمونی مانند «لو رآه واحدٌ لرآه خمسون؛[4] [رؤیت باید به گونه ای باشد که] اگر یک نفر دید، پنجاه نفر دیگر هم ببینند» دلالت دارند، مراد از آن ها فرض یکسان بودن همه بینندگان از جهت داشتن ابزار رؤیت و عدم آن، و هم چنین قوّت و ضعف بینایی است.
بله در مدعی رؤیت هلال، وثاقت، عدالت و خبرویّت شرط است؛ به همین خاطر کسی که در شبِ یوم الشک، ادعا می کند که هلال را در درجاتی بسیار بالا از افق دیده است، به گونهای که هیچ عاقلی احتمال رؤیت هلال شب اول را در این منطقه بدون تطوّق نمی دهد،[سخنش مقبول نیست]،
و از آنجا که آن دسته از ادلّه شرعی که رؤیت را معتبر می دانند، از ادله استصحاب هستند – و از همین روست که رؤیت در روایت «فرض الله لا یکون بالتظنی، صم للرؤیه و افطر للرؤية» در مقابل تظنّی و عمل به ظن قرار گرفته است، یعنی با یقین روزه بگیر و با یقین افطار کن- پس شخص در صورت علم به وارد شدن ماه جدید، حالت سابقه خود را از دست میدهد؛ گرچه این علم به خاطر گذشتنِ سی روز از ماه گذشته باشد. بنابراین ندیدن هلال، با وجود این که در آسمان ابر یا غباری نباشد، برای چنین شخصی (کسی که علم به داخل شدن ماه جدید دارد) اهمّیّتی ندارد؛ گرچه اصل این فرض در طیّ این مسافت طولانی در طول جغرافیایی سرزمینهای مختلف و بدون ابزار یا همراه با ابزار، بعید است. بله، درصورتی که ماه در این فرض رؤیت نشد و شخص هم علم به ورود ماه جدید نداشت و شاهدان عادل و مورد اعتماد، خبر از رؤیت هلال ندادند، شخص بر استصحابِ وارد نشدن ماه جدید باقی می ماند. و الله العالم بحقائق الاحکام.
محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی بهجت مدّ ظله العالی
با عرض سلام و تحیّت
احتراماً تقاضا میگردد نظر مبارک خویش را نسبت به موارد ذیل مرقوم فرمایید:
١)س: آیا رؤیت هلال و اثبات اوّل ماه الزاماً باید با چشم غیرمسلّح صورت بپذیرد یا این که رؤیت با چشم مسلح و استفاده از دوربین دوچشمی و تلسکوپ کافی است؟
ج: باسمه تعالی. اختلاف اسباب، تأثیری در صدق رؤیت ندارد مانند سایر موضوعات احکام که صدق عنوان موضوع، کافی است.
٢) س: در صورتی که رؤیت با دوربین را هم قابل پذیرش میدانید آیا ملاک رؤیت با دوربین متعارفی(مانند دوربین ۵٠×٧) است که میتواند در اختیار همه مردم قرار بگیرد یا این که اگر هلال با دوربینهای دوچشمی غیر متعارف فوق العاده قوی (مانند ١۵٠×۴٠) هم رؤیت شد، هلال ثابت می شود؟
ج: معلوم شد از سابق.
٣) س: وضعیت رؤیت هلال در برخی از ماه ها به تعبیر مختصصین «حالت بحران» است. در این حالت اگر هلال با دوربینهای دوچشمی قوی یا تلسکوپ، رؤیت نشد آیا میتوان سخن مدّعیان رؤیت (شهادت شهود) را پذیرفت یا خیر؟
ج: علم به خطای شهود، مانع از قبول است نه ظنّ به آن.
۴) س: در برخی از ماهها متخصّصین رؤیت هلال، بالاتّفاق بر این عقیده هستند که هلال ماه اصلاً قابل رؤیت نیست. در عین حال عدّهای به رؤیت هلال شهادت میدهند. نظر حضرتعالی در هنگام تعارض شهود با نظر متخصّصین چیست؟
ج: معلوم شد از سابق.
۵) س: در صورت عدم اقامه شهود بر رؤیت هلال به دلیل ابری بودن آسمان یا عوامل دیگر، اگر متخصّصین رؤیت، نظر قطعی به قابل رؤیت بودن آن دادند حکم مسأله چگونه می شود؟
ج: در صورت عدالت و وثاقت و تعدّد، قبول است.
۶) س: اگر در چند رصدخانه در مناطق مختلف ایران، هلال ماه را با تلسکوپ ببینند و در این رصدخانه ها دوربین های فیلم برداریِ تلویزیونی، پشت تلسکوپ قرار گیرند و به طور مستقیم (پخش زنده) تصویر هلال را از طریق تلویزیون به مردم نشان بدهند به گونه ای که مردم اطمینان پیدا کنند تصاویر پخش شده واقعی است و ساختگی نیست، حکم اثبات اول ماه را در این صورت بیان فرمایید.
ج: اطمینان مثل یقین است در حکم.
٧) س: رؤیتپذیری هلال در آفاق با تغییر در طول و عرض جغرافیایی تغییر پیدا می کند و این خود دو حالت دارد:
الف)گاهی هلال در شهری همچون مدینه منوره که نسبت به تهران در عرض جنوبیتری واقع شده دیده می شود اما در تهران دیده نمی شود . در این گونه موارد آیا ماه جدید، برای ساکنان تهران آغاز می شود یا خیر؟ هم چنین صورت عکس آن چگونه خواهد بود؟
جواب: باسمه تعالی. عبرت به طول بلد است و به شرقی بودن ان، پس اگر در غروب یکشنبه دیده شد در شرق تا آن جا که غروب یکشنبه دیده می شود در غرب حجیت دارد با اطمینان.
ب) برخی اوقات هلال در شهری مانند مشهد مقدس که نسبت به شهر دمشق در طول جغرافیایی شرقی تری می باشد دیده می شود ولی در دمشق دیده نمی شود، در چنین صورتی آیا اول ماه برای اهل دمشق ثابت می گردد یا خیر؟ هم چنین حکم مسئله در فرض عکس آن چگونه است؟
جواب:[پاسخ] گذشت و در تکمیل: رؤیت در غرب برای شرقی حجیت ندارد مگر تا حدود علم به مساوات با محل رؤیت از غرب.
ت) گاهی اوقات به دلیل وسعت جغرافیایی بعض از کشورهای جهان احتمال دیده شدن هلال در برخی از مناطق این گونه کشورها وجود دارد اما در سایر نقاط آن، هلال قابل رؤیت نیست. حکم آغاز ماه در کشورهای این چنینی چگونه است؟
جواب: معلوم می شود از سابق. والله العالم بحقائق احکامه.
سؤال: آیا میشود از ارتفاع یا تطوق ماه در شب به دست آورد که شب دوم است نه اول، و یا شب سوم است نه دوم؟
جواب: بعید نیست اگر کسی از ارتفاع ماه در شب دوم مثلاً یقین پیدا کند بهحسب قاعده، قاعدهی کالْمُطَردَة، که شب دوم نیست، بلکه شب سوم و یا بیش از آن است، یقینش برایش حجت باشد. اما ارتفاع و بلندی و طوقی بودن ماه… ظنون است و تخلف قاعدهاش مظنونالخلاف است، به این صورت که از شب اول تا پانزدهم، به سمتالرأس که میرسد، بگوید: مواقع شبهای قبل این مقدار ارتفاع داشته، و از این ارتفاعات ظن قیاسی حاصل کند که مثلاً امشب دوم است، این ظن کافی نیست، به دلیل: «صُمْ لِلرؤْیةِ وَ أَفْطِرْ لِلرؤْیةِ[5]؛ با دیدن ماه روزه بگیر، و با دیدن ماه افطار کن».
بنابراین، تا یقین پیدا نکند نمیتواند اول و آخر ماه را به دست آورد و ظن جای علم را نمیگیرد، بلکه به دخول و خروج ماه باید یقین پیدا کرد. اما این منافات ندارد که برای کسی از روی قواعد، یقین حاصل شود که این درجه و نسبتی که ماه با افق دارد و در این ارتفاع نمیشود شب اول باشد، با حسابهایی که برای کره ماه ربع دایره میشود، و این حسابها میزانی دارد که مظنون ماست، و چهبسا کسانی که اهلاند بگویند مقطوع ماست که روی قواعد نمیشود این هلال، هلال شب اول باشد.
بهحسب ظاهر اگر کسی یقین پیدا کرد، یقینش برای خودش حجت است؛ زیرا یقین پیدا میکند که شب اول، لولا المانع دیده میشد، بهخصوص با این تسامحی که در استهلال است، بهحدی که در آخر شعبان و رمضان تقریباً ناچاریم استهلال کنیم!
در محضر بهجت، ج٣، ص ١۶١-١۶٢
«صم للرؤیة و أفطر للرؤیة» یعنی صم للیقین و أفطر للیقین، [یعنی] یقین به افطار. اگر یقین آمد آدم صوم میکند، [روزه] میگیرد. مثل رؤیت ماه، مضیّ ثلاثین (گذشت سی روز)، یعنی رؤیت ماه قبل از ثلاثین. و أفطر للرویة، یعنی [أفطر] للیقین. یقین پیدا کردیم به خروج شهر (ماه). یقین پیدا کردیم که لا صوم غداً.
جلسه درس خارج اصول، تاریخ ٣١/ ١/ ١٣٨٨
برای مطالعه مقاله تکمیلی و مفصل موضوع «رؤیت هلال از دیدگاه آیتالله بهجت قدسسره» به لینک زیر مراجعه نمایید.
[1] من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۸۹؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۲۱۸؛ عللالشرائع، ج۲، ص۳۸۹.
[2] اشاره به جریان ناقهی حضرت صالح علیهالسلام
[3]. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَيُّوبَ وَ حَمَّادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِذَا رَأَيْتُمُ الْهِلَالَ فَصُومُوا وَ إِذَا رَأَيْتُمُوهُ فَأَفْطِرُوا وَ لَيْسَ بِالرَّأْيِ وَ لَا بِالتَّظَنِّي وَ لَكِنْ بِالرُّؤْيَة(وسائل الشیعة، ج١٠، ص٢۵٢)
[4]. وَ فِي رِوَايَةِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الصَّوْمُ لِلرُّؤْيَةِ وَ الْفِطْرُ لِلرُّؤْيَةِ وَ لَيْسَ الرُّؤْيَةُ أَنْ يَرَاهُ وَاحِدٌ وَ لَا اثْنَانِ وَ لَا خَمْسُونَ.(وسائل الشیعة، ج١٠، ص٢۵٣)
[5] محمد بن الحسن الصفار عن علي بن محمد القاساني قال: كتبت إليه و أنا بالمدينة عن اليوم الذي يشك فيه من شهر رمضان هل يصام أم لا فكتب ع اليقين لا يدخل فيه الشك صم للرؤية و أفطر للرؤية.( تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) ؛ ج4 ؛ ص159)