برای آقای خمینی نقل کردم از شخصی که حضور داشته در جلسه ای که سفیر انگلیس، نزد میرزا کوچک خان بوده و میخواسته [میرزا] با آنها همکاری کند تا او را به حکومت برسانند.[١]
میرزا میگوید: حکومتی که شالودهاش را شما بریزید، پایدار نمیماند. (آقای خمینی از این سخن میرزا خوشش آمد).
سفیر انگلیس گفت: ما طمع ارضی در کشور شما نداریم؛ ولی طمع در منافع داریم. اگر قبول نکردی، دیگری را که [از] رذلترین مردم است، بر شما مسلّط میکنیم! و ادامه داد: تا چند روز دیگر، من در کرمانشاه، و بعد، در بصره و بعد، در هندوستان هستم. تا چهارده روز، وقت دارید پاسخ بدهید، تا کار را به دست شما بدهیم.
دیگری نقل کرد از فرمانداری که با میرزا ارتباط داشته، که بعد از این ماجرا، میرزا را میبیند. میرزا گریه میکند و میگوید: کدام شیر ناپاک خورده ای را برای حکومت ایران پیدا میکنند؟
[١] سفیر انگلیس، از میرزا میخواسته که با آنها (انگلیسی ها) همکاری کند تا آنها او را به حکومت برسانند.