خلیل١، یک شخص عجیب و غریبی بوده است. در [بین] سنی و شیعه، مثل این ادیب پیدا نشده است، هیچ. [از او سؤال کردند:] مَا الدَليلُ عَلي أنّ عَليًّا إمامُ الكُل فِي الكُل؟ قَال: إفتِقارُ الكُل إليهِ فِي الكُل، وَ غِناهُ عَن الكُل فِي الكُل ٢. ( دلیل بر اینکه [حضرت] علی علیهالسلام امام همگان در همه امور است چیست؟ گفت: احتیاج همگان به او در همه امور، و بینیازی او از همگان در همه کارها.) میگوید: علیبنابیطالب، دوستانش فضائلش را از [روی] ترس مخفی کردند، و دشمنانش [فضائلش را] از [روی] حسد مخفی میکردند. معذلک (بااینوجود) فضائلش، شرق و غرب [عالَم] را پر کرده است٣.
*****
شاید روایتی هم [از امیرالمؤمنین علیهالسلام نقل شده] باشد به این [عبارت] که: «أَعْلَمُ بِطُرُقِ السَّماءِ مِنْ طُرُقِ الْأرضِ»۴ و «لَو كُشِفَ الْغِطاء لَمْ أزْدَدْ يَقينًا»۵. اینها چیست؟! اینها شوخی است؟! تعارفات است؟!
*****
[راوی] میگوید که: فضّه دید اینها (امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و فرزندانشان علیهمالسلام) کمی در سختی و قناعت هستند، کاری کرد و [با کیمیاگری] یک جامی از طلا را نزد حضرت امیر علیهالسلام آورد. حضرت امیر علیهالسلام فرمود: اگر فلانجزئش را [به این] ضمیمه میکردید، بهتر از این میشد! [فضه پرسید:] یا امیرالمؤمنین، شما هم کیمیا را میدانید؟ پس چرا اینقدر به خودتان سختی میدهید؟ [حضرت فرمود:] بله، ما همهچیز را میدانیم؛ اما تا مأذون نباشیم، هر کاری را نمیکنیم.۶